کارگردان نمایش بینوایان که معتقد است ارادهای برای شنیدن پاسخ به انتقادهای بینوایان وجود ندارد، میگوید: این انتقادها تا حدیست که حتی اگر الان من چلو کبابی هم راه بیاندازم، میگویند از رابطه همکاری 20 سال پیش خود با شهرداری استفاده کرده است.
ایرنا نوشت: ماجرا از آنجا آغاز شد که سالنی مجلل در هتلی مجلل در شمال غرب پایتخت باید میزبان یک تئاتر میشد. نمایشی با حضور بازیگران مطرح سینما و به نوعی گران قیمت که از همان ابتدا بحثها و انتقادهایی را میان اهالی تئاتر به وجود آورد. این بحث ها و حاشیه ها آنقدر ادامهدار شد که پای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز به این موضوع باز کرد تا آنجا که سیدعباس صالحی در اظهار نظری نسبت به اجرای تئاترهای تجملی انتقاد کرد.
اما حسین پارسایی که در راس این انتقادها قرار داشت کمتر موضع ای درباره نقد ها گرفت. او معتقد بود که یک جریان رسانه ای بدون اینکه گوش شنوایی داشته باشد درحال تخریب است. پارسایی خودش را به تنهایی صاحب این نمایش نمی دانست و می گفت این یک پروژه ملی است که به ارتقاء فرهنگ ما کمک خواهد کرد بنابر این باید به جای انتقاد اتفاقا باید حمایت هم شود.
او که تا با حال کمتر درباره این انتقادها سخنی به میان آورده حالا در بحثی طولانی با ما (خبرگزاری ایرنا) به همه حاشیه ها و نقد های مطرح شده پاسخ داده است.
پارسایی که سابقه مدیریت دولتی را، طولانی در کارنامه دارد، ابتدا کارگردانیاش معطوف به نمایشهای مذهبی بود. آن وقتها که حوزه هنری تهیهکننده نمایشهایش میشد؛ «بانوی آب و آینه»، «بانوی بینشان»، «سردار مِهر و ماه» و «غریبه شام» که همگی تِم مذهبی داشتند را به صحنه برد. سالنها خوب پُر میشد. انگار همیشه یک جوری حمایت شده. البته خودش این موضوع را قبول ندارد. میگوید اهل تجربه جدید است و این تجربههای نو باعث دیده شدن آثارش شده است. البته یک اشارههایی هم به حمایتهای حوزه هنری کرد.
پارسایی حالا چند وقتی است که از اجرای نمایشهای مذهبی فاصله گرفته و سال گذشته با نمایش موزیکال «الیور توئیست» حسابی آمار تماشاگران تئاتر را بالا برد. هر شب و گاهی در دو سانس سالن تالار وحدت را پُر میکرد از مخاطب «الیور توئیست».
البته در زمان اجرای این نمایش هم حاشیههایی برایش به وجود آمد که این کارگردان تئاتر به برخی از آنها پاسخ داد و برخی بدون پاسخ ماند تا امروز. از درآمد نه چندان بالای نمایش «الیور توئیست» بر خلاف آنچه در رسانهها مطرح میشود هم گفت.
اما درباره نمایش بینوایان ماجرا کمی فرق میکند. هنوز دو ماه به اجرای نمایش مانده، حاشیهها و بحثها داغ شد که چرا یک مدیر فرهنگی در فضایی مثل «رویال هال» واقع در سعادتآباد میخواهد یک تئاتر را به صحنه ببرد؟ منتقدان میگویند؛ اگر تئاتر یک هنر مردمی است، که هست، آیا نمایش بینوایان را مردم عادی میتوانند در سعادتآباد ببینند؟ اینکه ضرورت اجرای نمایشی با این قیمت بلیت و در این شرایط اقتصادی کجاست؟ اینکه غیر از حسین پارسایی چه کسی میتوانست در بُعد اقتصادی چنین تئاتری را به صحنه ببرد؟
و خیلی سوالات دیگر که پارسایی در بحث یک ساعت و نیمه با ما به تمام آنها پاسخ داد. در ادامه، بخش نخست گفتوگوی ایرنا با این کارگردان تئاتر از نظر شما میگذرد تا در جریان قرار بگیرید آنچه ما با حسین پارسایی گفتیم و شنیدیم.
برای شروع و قبل از پرداختن به موضوعاتی که تا به حال درباره نمایش بینوایان مطرح شده، ابتدا میخواهم بپرسم با توجه به سابقه شما در تولید آثار مذهبی چطور شد به سمت نمایش کمدی و موزیکال روی آوردید؟
- پارسایی : چون اساساٌ اهل تجربه جدید هستم یکی از انتقادهایی که به من میشود این است که کارگردانی که نمایشهای مذهبی کار کرده چرا امروز تئاترهایی با گونههای دیگر را به صحنه میبرد. این نقد را نمیپذیرم چون معتقدم هر اثری را که کار میکنم جزء باورهای من است و هر هنرمندی متناسب با احوال خودش دغدغههای جامعه خود را دستمایه یک سوژه نمایش قرار میدهد و آن را به شکل نمایشی در معرض دید عموم میگذارد. زمانی که نمایش مذهبی کار میکردم به اعتقاد من بخشی از نیازهای فکری و معنوی جامعه پرداختن به مضامینی بود که نسل جوان به شکل کلیشهای با آن برخورد میکردند و من وظیفه خودم میدانستم که مضامین را در قالبی نوین عرضه کنم. بنابراین نمایشهای مذهبی که کار کردم شکل مدرن و تازهای داشت.
در آن زمان احساس نیاز میکردم که برای بخشی از جامعه خودم موضوعاتی را با شکل تازه کارگردانی کنم. این ماجرا مربوط به دهه 70 میشود که شرایط سیاسی و اجتماعی متفاوتی داشتیم و ما جوانها و نسل پیش از ما نیازمند این بودند که نسبت به آموزههای دینی تربیتی در هنرهای نمایشی فعال باشیم. من و گروهم از این فعالین بودیم. اما این دلیل نمیشود تا آخر عمرم صرفا به این دلیل که با افتخار کار ارزشی و دینی میکردم محکوم به تکرار باشم و هرگونه تجربهاندوزی و خلاقیت را از خودم سلب کنم صرفا به این دلیل که روزگاری به موضوعات دینی میپرداختم. بنابراین بعدها چه به شکل مستقیم و غیر مستقیم آثار کمدی هم کار کردم چرا در آن زمان جامعه را نیازمند کار کمدی و بانشاط میدانستم. الان به نظر شما چرا برنامه «خندوانه» موفق است.
معتقدم چون خلاهای فرهنگی و کارهای روی زمین مانده را به برنامه تلویزیونی تبدیل میکند. حالا سوالم اینجاست هنرمند رسالتش در این است که تا پایان عمر یک کار تکراری انجام دهد یا اینکه بر اساس نیاز جامعه پیش برود و به آن توجه کند؟ برای اینکه ما چهره متبسم داشته باشیم و جامعه ما سرشار از نشاط و امید باشد باید به سراغ کمدی برویم. امروز هم شکل موزیکال یکی از اشکال مورد علاقه من و توده مردم است. «الیور توئیست» را تجربه کردم و متوجه شدم مردم با رضایت خاطر برخورد کردند از بچه هفت ساله تا تماشاگر 70 ساله دوست داشتند و حمایت کردند. الان هم بینوایان در راستای همان تفکر است.
درباره نمایش «بینوایان» تنها به دلیل تجربه موفق «الیور توئیست» به سراغ ساخت آن رفتید؟
- پارسایی : خیر. از نظر من رمان بینوایان شهره عام و خاص است و همه بر آن صحه گذاشتند. این رمان آموزههای اخلاقی بسیاری دارد.
یعنی ضرورت اجرای نمایش «بینوایان» آموزههای اخلاقی آن بوده است؟
- پارسایی : احساس کردم بینوایان نیاز مردم است و من میتوانم یک رمان بزرگ که همه به آن توجه میکنند را موزیکال کنم. البته من اولین نفر نیستم که موزیکال بینوایان را اجرا میکنم زیرا از این رمان، هم کارتن و هم اثر سینمایی ساخته شده و استاد بهروز غریبپور هم 20 سال پیش در شکوه تمام این نمایش را به صحنه برده است. که البته در همان زمان هم مورد هجمه منتقدان قرار گرفت و البته با حمایت شهرداری به بهترین شکل ممکن انجام دهد. به اعتقاد من همان موقع هم آقای غریب پور با تئاتر بینوایان، عیار تئاتر را بالا برد و این ارزشمند است که هنرمندان دیگر کمک میکنند تئاتر را ارتقا دهند.
چطور شد پای «بینوایان» را به هتلی مجلل در شمال غرب تهران باز کردید؟ این هتل واقعا در دسترس توده مردم است؟
- پارسایی : اشتباه نکنید من به ستارهها و مجلل بودن یک هتل نگاه نمیکنم بلکه امکانات یک سالن برایم مهم است.
به مردم هم فکر کردید که برای آمدن به هتل باید هزینه چند برابر بدهند که احتمالا ندارند؟
- پارسایی : به فکر مردم بودیم که 55 هزار تومان قیمت بلیت تعیین کردیم. ارائه یک محصول خوب نیازمند امکانات خوب است تنها مکانی که میتوانست امکانات فنی و تکنولوژی روز دنیا را در اختیار من بگذارد رویال هال هتل اسپیناس پالاس بود؛ هم در ابعاد صحنه و هم در ابعاد فنی. مطمئن باشید اگر در خاوران در جنوب شهر و در پردیس تئاتر تهران این نمایش را به صحنه میبردم بینوایان این شکلی نمیشد. من بینوایان را طراحی کردم و متناسب با طراحی اجرا، سالن را پیدا کردم اینکه در سعادتآباد اجرا میشود مردم جنوب شهر نمیتوانند بیایند خیلی استدلال درستی نیست. مرزهای جغرافیایی برای فرهنگ نباید در نظر گرفته شود. اگر قرار باشد تئاتر خوب و سالم و خانودگی را به اجرا بگذاریم نباید جغرافیایی برخورد کنیم و اینکه وقتی قرار است یک محصولی را تولید کنیم باید دنبال امکانات آن بگردیم. این بینوایان صرفا میتوانست در رویال هال اسپیناس پالاس اجرا شود دلیلش هم تکنولوژی و امکانات صحنه است.
به نظرم این جملات کمی شعاری است. صادقانه بگویید من این تئاتر را در هتل اجرا میکنم هر کسی که میتواند بیاید و کسی هم که توان مالی ندارد، خب نبیند؟
- پارسایی : نه شعار نمی دهم اما این جمله را اگر من به زبان بیاورم تلقی به توهین و بیاحترامی میشود به قشر آسیبپذیر که نمیتواند بلیت 55 هزار تومانی خریداری کند. متاسفانه ارادهها بر نشنیدن است. بنده مدام فریاد میزنم بلیت 55 تا 185 هزار تومان تعیین شده است. یک ماه هم هست همه میدانند. اما هنوز قیمت بلیت 250 هزار تومان بر سر زبانهاست آیا این یک عمد و اصرار بر نشنیدن نیست.
درباره دستمزد بازیگران چطور؟ قبول دارید با رقمهایی که به بازیگران سلبریتی خود دادهاید کمی نظم دستمزد در تئاتر را به هم ریختهاید؟
- پارسایی : به هیچ عنوان. چون اگر این هنرمندان قرار بود از ما بابت وقتی که میگذارند دستمزد بگیرند آن وقت میتوانستیم رقمها را میلیاردی بنامیم. ببینید هر آدمی متناسب با شان و سابقه و وقتی که برای یک اثر میگذارد دستمزد دریافت میکند. بازیگری، قیمت وقت و هنرش 50 میلیون تومان میشود اما فرد دیگری 9 ماه وقت میگذارد و کاملا در اختیار پروژه است که اگر در جای دیگری وقت بگذارد دستمزد بیشتر هم به دست میآورد. هنرمند خوشنامی مانند «پارسا پیروزفر»، «نوید محمدزاده»، «سحر دولتشاهی»، «پریناز ایزدیار» و سایر بازیگران این نمایش در سینما وقت و عمر خود را صرف کند اشکالی ندارد دستمزد خوب بگیرد. اما در تئاتر چون بخش دولتی، تنگناهای مالی دارد و گروههای تئاتر مستقل و کوچک که بسیار خلاق هستند کمتر از یارانههای دولتی بهرهمند هستند هنرمند مشهور باید از دستمزد خود صرفنظر کند.
پس دستمزدها را غیر متعارف نمیدانید؟
- پارسایی : خیر. این هنرمندان به قول شما سلبریتی در جای دیگری سلبریتی هستند. اینها همه از اهالی تئاتر هستند. زحمت کشیدند و کمترین دستمزد را هم در نمایش الیور توئیست و هم در بینوایان گرفتند. مهناز افشار در الیور کمترین دستمزد را گرفته که تهمتهای بسیاری به او زدند که روزانه 30 میلیون تومان دریافت کرده در حالی که حتی ماهی 30 میلیون تومان هم نگرفت.
چرا دستمزدها را شفاف و رسانهای نکردید تا از حاشیهها هم کم شود؟
- پارسایی : به نظر من این مسائل شخصی بین تهیهکننده و هنرپیشه است. من کارگردان هستم و یک قرارداد دارم به نظر من این مسائلی است که باید صنفی برخورد شود. همانطور که شورای صنفی در سینما داریم شورای صنفی در تئاتر هم بیاید و این موضوعات را بررسی و اگر به توافق رسیدند رسانهای کنند. اما با قاطعیت و ایمان قلبی اعلام میکنم هنرپیشههای الیور توئیست و بینوایان از کمترین دستمزد برخوردار دارند. به دلیل اینکه عاشق تئاتر هستند و به حضور در این پروژه علاقه داشتند. اگر قرار بود با متر و معیار سینما و شایعات، دستمزد بگیرند پروژه سر پا نمیشد.
نکته جالبی به شما بگویم اینکه یکی از دغدغههای بازیگران ما این است که اگر دستمزد آنها تاثیر مستقیم بر قیمت بلیت دارد، میگویند کمتر از میزان دریافتی قرارداد ببندیم تا بلیت را افزایش ندهید. این درخواست خود بازیگرانی است که شایعه میلیاردی دستمزد گرفتن آنها بر سر زبانهاست. بازیگران از من و سرمایهگذار و تهیهکننده خواستند شرایطی فراهم شود که همه تودهها و اقشار مردمی به تماشای بینوایان بیایند.
یک نکته دیگر هم اینکه همه هزینههای یک پروژه فقط دستمزد بازیگر و پول نقد نیست. در بسیاری از مواقع امکاناتی به شما میدهند که اگر بخواهیم برای آنها پولی پرداخت کنیم بسیار هزینهبر و گرانقیمت محسوب میشود. به عنوان مثال امکاناتی که آقای امیری رئیس هتل اسپیناس پالاس در سالن رویال هال برای تمرین به ما دادهاند و بابتش ریالی از ما نخواستند که اگر بخواهند هزینه گزافی میشود.
یعنی تا آنجا که امکان داشته همه چیز را شفاف گفتهاید؟
- پارسایی : بله. اینکه ما از کجا پول آوردهایم مشخص است سرمایهگذار ما که جای مشخص دارد. او در فیلمهای مختلف سرمایهگذاری کرده و امروز به دلایل موفقیت الیور توئیست اعتماد کرده و روی این نمایش نیز سرمایهگذاری کرده است. هر فردی که میتواند سرمایه پاک نه شبههناک بیاورد میتواند سرمایهگذاری کند. از نظر من آقای رنجکشان سرمایهگذار این پروژه، شفاف، خوشنام و خوش سابقه هستند که دستگاههای ذیربط و مراجع نظارتی همه او را میشناسند و از حیطه وظایف من خارج است. وظیفه من این است که یک تئاتر را در شکل و شمایل بسیار حرفهای و جذاب و چشمنواز در معرض دید مردم بگذارم تا ببینند و لذت ببرند. دستگاههای دیگر هم مسئول هستند مرکز هنرهای نمایشی مجوز میدهد مراجع ذیربط سرمایهها را رصد میکنند و مسئول هستند و ما در برابر هر تصمیمی سر تعظیم فرود میآوریم. درست است من یک مدیر دولتی هستم اما حتی یک ریال هم از بخش دولتی برای الیور و بینوایان پول نگرفتم.
بالاخره شما به عنوان کارگردانی که مدیر دولتی هم هست باید نسبت به کارگردانی که همواره در بخش خصوصی کار کرده و هیچ وقت سمت مدیریتی نداشته، در شفافیت تفاوتهایی وجود داشته باشد؟
- پارسایی : بله من یک مدیر دولتیام که بعد از ظهرها در اختیار خودم هستم و میتوانم هر شغلی داشته باشم. اما اگر موردی پیدا کردید که شبههای در کار من بود مستندات را ارائه دهید تا دستگاه مربوطه برخورد کند چرا برخی رسانهها با آبروی یک انسان فقط به واسطه تهمتهای بدون سند بازی میکنند.
شاید مشغلهای مانند همین بینوایان باعث شده سریال نمایش خانگی «ممنوعه» آن طور پخش شود که بعد از سه قسمت توقیف شد و صدای بسیاری هم درآمد؟
- پارسایی : اصلا این چنین نیست. سریال ممنوعه و امثال این سریال در شبکه نمایش خانگی در سایه یک شورایی به اسم پروانه نمایش و ساخت که تعداد اعضای آن هم کم نیست در ساعات مشخص در سازمان سینمایی رصد میشود. من به تنهایی نه تایید و نه انتشار را بر عهده ندارم در شرایط حاضر هم تمام توشه و توان خود را در حوزه مسئولیتی که به من محول شده بر عهده دارم. نکته دیگر اینکه من بینوایان را امروز که شروع نکردهام چندین ماه درگیر این پروژه هستم. بنابراین بعد از ظهرها زودتر از ساعت چهار که حوزه کاریام به اتمام میرسد به اینجا مراجعه نمیکنم. پروژه بینوایان هم فعالیت خود را زودتر از ساعت پنج آغاز نمیکند که در این ساعت سازمان سینمایی تعطیل شده است.
به نظر شما اگر مدیر دولتی یا همین شبکه نمایش خانگی نبودید باز این مقدار برای بینوایان از شما انتقاد میشد؟
- پارسایی : معتقدم میشد چرا که در زمان نمایش «سردار مِهر و ماه» و «خواهرانه به وقت خیزران» به صحنه میبردم هیچ مسئولیت دولتی نداشتم. حوزه هنری تهیهکننده نمایشها بود. دلیل روشنی هم دارد زیرا ماموریت حوزه هنری تولید آثار دینی است. اما آن زمان هم هجمه انتقادها بسیار زیاد بود. فکر میکنم من بازنشسته هم بشوم اتهام استفاده از رانت بازنشستگی به من میزنند. اگر شغل خودم را عوض کنم و چلو کبابی هم راهاندازی کنم اتهام میزنند که 20 سال پیش با شهرداری همکاری داشته است. واقعا برای خودم هم سوال است که خب چرا.
تا به حال به این فکر کردهاید که چرا این همه حاشیه برای شما به وجود میآید؟
- پارسایی : نمی دانم کجای کار من ایراد داشته است. همیشه سعی کردم آدم منظمی و در چارچوب باشم. برای خودم هم سوال است و نمیدانم چرا اینطور شده است. من از سال 68 همزمان با رحلت امام خمینی (ره) به حوزه هنری وارد شدم و تا سال 98 بازنشسته میشوم. در آستانه بازنشستگی هستم البته هنوز به این مرحله نرسیدم اما زمان آن که فرا برسد حتما به آن تن میدهم. خیلی هم از این موضوع خوشحال هستم. اگر تا امروز برای بازنشستگی صبر کردم به دلیل احساس مسئولیت بوده که علاقه به خدمت بیشتر داشتم. زیرا سالهای دهه سوم آدمها در خدمات دولتی دههای است که آدمها سراسر تجربه و دانش هستند و همه آزمون و خطاها را در دو دهه قبل انجام دادهاند. موقعی است که میتوانند بهترین خدمت را با کمترین آسیب و خطا انجام دهند. ما از روزی که شروع کردیم از روز اول استخدام تا الان همواره از من این سوالات شده است که چرا نمایشهایت را با اجراهای زیاد به صحنه میبری؟ چرا امکانات میگیری؟ چرا نمایشهای بزرگ کار میکنی؟
شاید یک بخشی از این نقدها به دلیل مدیر دولتی بودن شما برمیگردد؟
- پارسایی : معتقدم کارم را بلد هستم. از روزی که شروع به کار کردم میتوانید سابقهام را بررسی کنید، هیچ وقت سالن خالی نداشتم. نمایش «غریبه شام» را روزی سه سانس اجرا میرفتم با بلیت هزار تومان آن زمان که زیاد بود. اما نمایشی بود که مخاطب بلیت میخرید و البته ارگانهای خاص هم بر اساس وظیفه خود حمایت میکردند که این روند در شرایط فعلی هم اتفاق میافتد.