عصر ایران ؛ کاوه معین فر - در سینمای ایران تقریبا هیچ فیلم خارجی اکران نمی شود و همه ظرفیت سینمای ایران در خدمت نمایش فیلمهای ایرانی است، با این وجود در یکی، دو سال اخیر بیشتر سینماگران جدی و طیف مشهور به سینمای اجتماعی از شرایط اکران فیلمهایشان رضایت چندانی ندارند.
بعد از جشنواره فجر سال گذشته و اکران فیلم "بدون تاریخ، بدون امضا" علی جلیلوند در اعتراض به شرایط اکران خطاب به رئیس سازمان سینمایی (محمد مهدی حیدریان) اظهار کرد: «جناب حیدریان سوال اساسیِ من اینجاست که به عنوان تهیه کننده بخش خصوصی، دیگر باید چه می کردیم که نکردیم؟ [...] شما به عنوان رییس سازمان سینمایی، چرا نباید حامی فیلم هایی باشید که با سرمایه شخصی، سینمای اجتماعی را دنبال می کنند؟ درنهایت تنها خواسته مان از شما و سازمان مطبوع تان حمایت معنوی بود که آن را هم دریغ فرمودید!»
حال بعد از حدود 8 ماه 2 تهیه کننده-فیلمساز دیگر (مهدی کرمپور و منیژه حکمت) به حیدریان (رئیس سازمان سینمایی) نسبت به شرایط ناعادلانه اکران فیلمهایشان نامه سرگشاده نوشته اند.
منیژه حکمت (تهیه کننده فیلم جاده قدیم) به رئیس سازمان سینمایی مینویسد: «سینماى نجیب اجتماعى در دوره مدیریت شما به مسلخ برده شد و توسط دلالانى با حمایت شوراى صنفى و سینمادارها و باندهاى کثیف مالى در حال ذبح شدن است.»
مهدی کرمپور (تهیه کننده فیلم سوفی و دیوانه) هم گفته است : «درست در شرایطی که طبق آمار، فروش فیلم "سوفی و دیوانه" به میزان بالایی بوده و در هفته دوم تا دو برابر هفته اول فروش داشته است، در اقدامی بیسابقه توسط کارگروه اکران از سینمایسرگروه پایین کشیده شده است [...] هیچ کس حق ندارد میزانسن همسانى که ظاهراً تهیهکنندگان، سینماداران، منتقدین و دولت در به وجود آمدن و رشد آن به یک توافق رسانده را مخدوش کند.»
بهرحال در تمام دنیا سینمای جهان همه نوع فیلمی اکران می شود و هیچ گاه این بحث ها هم پیش نمی آید هر فیلمی بنابر قدرت و توان کمپانی تولید کننده آن اکران خودش را پیدا میکند و هیچ وقت نیست که کارگردان یا تهیه کنندهای اعتراض کند چرا فیلم ما در سالنهای محدودتری اکران شد؟ یا چرا فروش فیلم ما کمتر است؟
دلیل آن هم روشن است اول به دلیل اینکه دولت دخالتی در آن ندارد و صنوف خود تصمیم گیرنده هستند و دوم که مهمتر است، تکلیف همه شفاف و روشن است و قوانین مدون نوع و شکل اکران در هر ژانری را مشخص کرده است، طبیعتا پیشاپیشش هر کسی می داند که سرانجام فیلمش به کجا ختم می شود و بعد از آن هم مخاطب است که سرنوشت آن را رقم میزند.
در کشور ما تمام این اعتراضات ناشی از این مکانیزم است که دولت (علاوه بر آن حتی نهادهایی چون حوزه هنری و شهرداری و ... ) در تمام ارکان سینما (از تولید تا اکران) نفوذ دارند و طبیعتا هر کسی که در این ساختار جایگاهی دارد به هر دلیلی سلایق خود را اعمال کرده و این باعث می شودکه همواره شاهد طیفی از نارضایتی و اعتراض باشیم.
از طرفی دیگر چون همواره پیرامون سینما شعارهایی در حمایت از آن وجود داشته است، باعث می شود که هر صاحب فیلمی خود را مشمول حال این شعارها بداند و وقتی شرایط بر وفق مرادش پیش نرفت اعتراض کند. (که البته انصافا با توجه به شرایط سینمای ایران حق دارند)
بهترین اتفاق سالهای اخیر سینمای ایران تفکیک سینمای هنر و تجربه از بخش سینمای بدنه است، چون تکلیف مخاطب با این دسته بندی بسیار روشن است و تقریبا میداند با چه نوع فیلمهایی در این 2 گروه طرف است.
سینمای هنر و تجربه با مخاطب محدودتر ولی متمرکز بر بخش هنری این هنر-صنعت-رسانه (سینما) است و به همین دلیل حمایت دولت به ترویج و اشاعه این هنر جدید لازم و مفید است (کل عمر سینما از پیدایش تا کنون زیر 150 سال است که در مقایسه با هنرهای دیگر بسیار کم است).
ولی در زمینه سینمای بدنه عقیدهای وجود دارد که باید بر اساس وجهه صنعت سینما جلو رفت و آنرا به چالش دنیای آزاد تجارت و رقابت، عرضه و تقاضا ، سپرد تا مخاطب تکلیف هر فیلمی را در این بخش روشن سازد.
با پذیرش این استدلال هم باز با توجه به دخالت ارگانها و نهادهای رسمی و غیر رسمی مشکلات عمدهای برای تولید فیلم در سینمای بدنه بر سر راه تهیه کنندگان مستقل است زیرا هزینه تولید فیلم چنان بالا رفته است که تهیه کننده خصوصی یارای رقابت با آنها را ندارند. (به دلیل گران کردن هزینه تولید من جمله دستمزد بازیگران و ...)
انصافا وقت آن رسیده است که دولت و نهادهای دیگر با تدوین و تعریف آئین نامهای مطلوب ظرفیت موجود، با تعریف درست و عادلانه از شرایط سینما این اجازه را بدهند تا سینما خود راه خود را برود و آنها فقط نقشی نظارتی حمایتی از راه دور داشته باشند.
در نقطه مقابل سینماگران هم سعی کنند با ارتقا کیفیت محصولاتشان به جایی برسند که مخاطب با هر فیلم خام و سطحی که فقط 2 ساعت وقتش را پر کند راضی نباشد.