جام جم آنلاين: اشكها استعارهاي براي بيان احساس و عاطفي بودن انسانهاست. هر قطره اشكي كه فرو ميغلتد، پيغام دروني را به همراه دارد. گريستن عامل برقراري ارتباط ميان انسانها و گويش بيصدا اما با صدها پيام مختلف است.
زبانشناسان فرهنگي، گريستن را نوعي سيستم فرازبان ميدانند كه آگاهانه يا ناخودآگاه در حمايت از كلام بروز ميكند. در ابتداييترين سطح، انسان در نتيجه واكنشهاي فيزيكي، شروع به گريستن ميكند. آسيبهاي شديد هم بسرعت باعث جاري شدن اشك ديدگان ميشود.
با ورود مواد حساسيتزا يا گازهاي پخش شده در هوا، واكنشهاي فيزيكي بروز ميكند. خستگي هم يكي از عواملي است كه وقتي با ديگر واكنشهاي احساسي همراه ميشود، باعث سرازير شدن اشك از ديدگان ميشود؛ اما بيشتر اشكهايي كه از چشمان ما جاري ميشود به دليل تجديد خاطرات شخصي گذشته ماست و اصولا هر چيزي كه شما را تحت تاثير قرار ميدهد و اشك چشمانتان را جاري ميسازد، با تصاوير و خاطرات گذشته شما ارتباط دارد. وقتي با گريه كردن خاطرات دردناك گذشته از ذهن پاك ميشود، به ارزش درماني گريستن پي ميبريم. نوع متفاوتي از گريستن زماني است كه انسانها با يكديگر همدردي و همدلي ميكنند.
اشك ناشي از اندوه و از دست دادن عزيز را نيز بيشتر افراد تجربه كردهاند. انسان وقتي احساس عدم پذيرش از سوي ديگران ميكند، اشك ناشي از شكست از چشمانش سرازير ميشود. كساني كه دچار افسردگي شديدي هستند، وقتي گريه ميكنند گويي نفس ميكشند، با اين روش هقهقهاي بريده بريده آنها بيشتر از نفس كشيدن به آنها انرژي ميدهد. گاه اشك به عمد و آگاهانه جاري ميشود.
همه انسانها زماني كه تحت تاثير قرار ميگيرند، ناله ميكنند، فرياد و شيون راه مياندازند و اشك ميريزند. متخصصان زنان و زايمان گزارشهايي مبني بر اينكه بعضي جنينها در درون رحم گريه ميكنند، ارائه كردهاند!
گريهاي كه نوزاد در حساسترين لحظه زندگي خود هنگام تولد سر ميدهد، چند دليل دارد: مهمترين دليلش اين است كه براي بيرون آوردن جنين از شكم مادر از تونل تنگي عبور ميكند و تحت فشار قرار ميگيرد و اين شكنجه باعث درد و ترس نوزاد و در نهايت گريه او ميشود. گريه نوزاد فرياد نارضايتي اوست كه از يك جاي گرم، تاريك و آبكي بيرون كشيده و به مكاني پرسروصدا، سرد و روشن آورده ميشود. گريهاي كه نوزاد هنگام تولد سر ميدهد، علاوه بر اينكه فرياد ناشي از گرسنگي، وارد شدن شوك و ناراحتي است، خشم و ترس او را هم نشان ميدهد.
گريه اول نوزاد تنفس او را تنظيم و كار قلب او را در ورود به محيط جديد منظم ميكند. با گريستن، ششهاي نوزاد تنظيم و براي تنفس در هوا به جاي آب آماده ميشود. بنابراين، اولين كاري كه نوزاد در ابتداي تولد انجام ميدهد، گريه است و علت اصلي آن نياز او براي ادامه حيات است. تمرين اصلي تمام نوزادان گريه است. گريه نشان دهنده برانگيختگي فرد در بالاترين ميزان است و انعطافپذيري سيستم عصبي و فرآيند انطباق فيزيولوژيكي را نشان ميدهد.
با گريستن گرما توليد ميشود، ظرفيت ريهها افزايش مييابد، انرژي اضافي دفع ميشود، هشياري ذهني بالا ميرود و اضطراب تخليه ميشود. در شكلگيري اين زبان، تمام تجهيزات مورد آزمون قرار گرفته و تقويت شده هستند. فرد براي گريستن بايد كنترل تنفس، فشار هوا، آواها و ماهيچهها را هماهنگ كند و پيچيدگيهاي مري، حنجره و شكم را تحت كنترل درآورد. بدين ترتيب ميتوان گفت گريه بخشي از سيستم خود تنظيمي بدن است. با سرازير شدن قطرات اشك، سيستم تنفسي فرد در مقابل عفونت مصونيت مييابد، غشاي مخاطي بيني و گلو به واسطه ترشحات ضد باكتريايي نرم ميشود و بعضي محققان با توجه به اين فرآيند نتيجهگيري ميكنند كه هدف اصلي از گريستن، نرم كردن غشاي مخاطي است كه در زمان هق هق گريستن تخليه ميشود.
برخي محققان ديگر با اين نظر مخالفت كردهاند و گفتهاند كه بيشتر گريههاي آوايي با هق هق (تنفس نامنظم) همراه نيست.
مردها چه زماني ميگريند؟
كلام اشكهاي مردان متفاوت است، اما شدت و معناي آن كمتر از اشكهاي زنها نيست. مردها هم با گريه كردن احساساتشان را بيان ميكنند و احساساتي كه با گريه بروز ميدهند، ناشي از درد نيست بلكه به منظور ابراز همدردي، غرور و شادي هم ميتواند باشد.
روشهايي كه مردها براي ابراز احساسات خود استفاده ميكنند مشخص، هوشمندانه، متظاهرانه و مهار شده است اگرچه در گريستن خود كمتر تمايل به فريبكاري دارند. همچنين مردها بندرت و براي مدت زمان كوتاهي گريه ميكنند و اشك چنداني هم نميريزند. آنها تقريبا بيصدا و در موقعيتهاي ويژه (فوت نزديكان و يا خواندن دعاي مذهبي) گريه ميكنند.
اصولا مردها شخصيت منحصر به فردي دارند. در بيشتر فرهنگها يك قالب مشخص براي آنها وجود دارد و نقش نانآور، مدافع، ورزشكار، شوهر، پدر و بازيكن تيمهاي ورزشي را ايفا ميكنند و هنگام احساس غرور، شجاعت، وفاداري، پيروزي و شكست اشك از چشمانشان جاري ميشود. مردها مايل نيستند درباره اشكهايشان سخن بگويند چرا كه صحبت كردن درباره اشكهاي خود را عين كاهش نيروي خود ميدانند. در حاليكه بسياري از زنها با مشاهده گريه مردها در شرايط مختلف احساس همدردي ميكنند، اما مردها در مقابل زنها اين عكسالعمل را نشان نميدهند. مردها گريستن زنها را با ديد بيطرفانه و حتي مثبت نگاه ميكنند و به جاي دلسوزي، گاهي احساس خشم ميكنند. طي تحقيقي كه درخصوص درك گريههاي مختلف انجام شده، مشخص شد پدران هنگام مشاهده گريه فرزند خود علاوه بر اينكه حساسيت كمتري نشان ميدهند در درونشان احساس ناآرامي زيادي ميكنند. در ميان پيامهايي كه به مردها تقلين ميشود يك پيام بسيار متضاد وجود دارد؛ حساس باش اما موفق. به عبارت ديگر، زنها دوست دارند مردها مهربان، با عاطفه، با محبت و بااحساس باشند. در عين حال كسي را ميخواهند كه موفق، صاحب عنوان، قوي و متمول باشد. خصوصياتي كه براي موفق بودن مردي لازم است، دقيقا با خصوصياتي كه براي با عاطفه بودن مورد نظر است مغايرت دارد. بنابراين مردها اين پيام را دريافت ميكنند كه در منزل آسيبپذير و احساسي باشند، اما در محل كار خلاف اين رفتار را عمل كنند.
قرنهاي متمادي مردها به مهار احساساتشان مباهات ميكردند، اما اكنون اين قوانين چنان تغيير كرد كه مرداني كه قادر به گريستن نباشند يا نخواهند گريه كنند به بياحساس بودن متهم ميشوند. با وجود اين، پيامهاي مختلفي از طريق گريستن منتقل ميشود كه بايد به آنها توجه داشت: اگر مردي آشكارا و در حضور ديگران گريه كند، ممكن است او را موجودي بسيار احساساتي نگاه كنند. محدوديتهايي كه مردها در ابراز احساسات خود به طور صادقانه و آشكارا احساس ميكنند، آنها را در وضعيت نامساعدي قرار ميدهد. در حال حاضر، مردها دوست دارند بيشتر گريه كنند و زنها دوست دارند كمتر بگريند. مردها با جاري كردن اشكهاي خود ياد گرفتهاند كه آنها نيز ميتوانند بدون ذرهاي احساس تاسف احساسات خود را آشكارا و صادقانه بروز دهند. همانطور كه زنها هم از مردها فرا گرفتهاند براي اعتماد بخشيدن به ابراز احساساتشان چگونه در رويارويي با مشكلات، واكنشپذيري بيشتري داشته باشند.
چرا زنها گريه ميكنند؟
هاچ شيلد، احساساتي بودن را «ويژگي اصلي زنان» توصيف ميكند. او معتقد است: زنان مراقب احساسات و كنترلكننده روابط خود هستند؛ تحقيق اخيري كه درباره دليل ازدواجهاي ناموفق انجام شده، نشان ميدهد يكي از عوامل مهم در اين مساله اين است كه زنها در مراقبت احساسي سرمايهگذاري ميكنند و از اين كه هميشه براي عميقتر شدن سطح روابطشان، آغازكننده كلام بودهاند، خسته و بيمار ميشوند و اينجاست كه زندگيشان به آخر خط ميرسد.
يكي از بحثهاي مورد مطالعه طي سالهاي طولاني، اين است كه چه عاملي بارزترين نقش را در تعيين رفتار انسان ايفا ميكند، ژنتيك يا محيط اطراف؛ آيا زنها به اين دليل بيشتر از مردها گريه ميكنند كه از نظر بيولوژيكي آمادگي بهتري براي اين كار دارند يا به اين دليل است كه از ابتداي زندگي آموختهاند كه احساسات خود را ابراز كنند؛ در حالي كه مردها فراگرفتهاند احساسات خود را سركوب كنند. به يقين روشن است كه در هر دو موضع، اين فرهنگ و طبيعت بوده است كه در روان گريستن زنها نقش داشتهاند. درباره شكاف عظيم ميان چگونگي واكنش احساسي جنس مذكر و مونث علاوه بر تفاوتهاي فرهنگي، تفاوتهاي بيولوژيك هم دخالت دارند، توجه به سيستم فيزيولوژيك، كاركرد غدد درونريز و فعل و انفعال مغز نيز مهم است. علاوه بر تفاوت در فعل و انفعالات مغز كه مردها را براي خشمگين شدن و زنها را براي گريستن مستعد ميكند، تفاوت سطح هورمونها هم در اين مساله موثر است. همان طوري كه تستوسترون مردها با عصباني شدن و خصومت شديد، بيشتر ميشود، پرولاكتين زنها هورموني كه براي توليد شير لازم است افزايش پيدا ميكند و محركي قوي براي جاري شدن اشك چشمان زنهاست. زنها احتياج شديد دارند كه پرولاكتين اضافي را از بدن خود دفع كنند، چراكه بالا بودن سطح پرولاكتين به بدن آسيب ميرساند. راه دفع مستقيم اين هورمون جدا از شير دادن، گريستن است. در تاييد بيشتر اين نظريه، خانمهاي مسن تقريبا نميتوانند گريه كنند و حتي گرفتار شرايطي ميشوند كه «سندرم خشكي چشم» ناميده و پرولاكتين آنها متوقف ميشود، يعني در اين شرايط، اشك چشمان آنها به اندازه كافي نيست. نتايج بعضي تحقيقات بيانگر اين است كه تكرار گريههاي زنان در دوران قاعدگي، 5 بار بيشتر ميشود!
از قديم، اعتقاد بر اين بود كه گريستن مخصوص زنان است، اما زنها با قبول مسووليتهاي زياد و نقشهايي كه پيش از آن به مردها واگذار شده، اين روند را تغيير دادهاند. هر چه براقتدار و مسووليت زنها افزوده ميشود، انتظاراتي كه از ابراز احساسات به اصطلاح مناسب آنها ميرود، متفاوت ميشود.
و اما در آخر...
كلام و زبان اشكها، كلام صميميت است. جوهره اشكها همان مايعي است كه 90 درصد بدن انسان و قسمت اعظم كره زمين را تشكيل داده است. اشك مايه حيات است.