عصر ایران ؛ نهال موسوی - رخشان بنی اعتماد و مجتبی میرتهماسب چند سال است که پروژه ای با اسم "کارستان" را در حوزه سینمای مستند آغاز کردهاند (5 فیلم مستند، با 5 کارگردان مختلف) که در آنها "کار کردن" و حرمت کار به عنوان یکی از ارزشهای اصیل در مرکز توجه قرار میگیرد.
به نقل از سازندگان در شرایطی که کشور ما بستر مناسبی برای فعالیتهای کارآفرینانه ندارد و بزرگترین بحران ۱۰ سال آیندهاش اشتغال است، اهمیت کارآفرینان در جامعهٔ ما دو چندان میشود. "کارستان" روایت تلاش آدمهایی است که ریسک میکنند تا با خلق ایدهها و ارزشهای نو، دنیای خود و دیگران را تغییر دهند. در بخشی از وبسایت این پروژه آمدهاست: کارآفرین، صفتی مناسب برای همهٔ آدمهایی است که برای ساخت جهان مدرن امروزی «کاری کردهاند، کارستان».
اخیرا هم فیلم مستند "توران خانم" را به شکل اینترنتی اکران کردهاند که درباره اندیشهها و زندگی "توران میرهادی" است. میرهادی را «مادر ادبیات کودک و نوجوان در ایران» خواندهاند.
میرهادی بیش از شصت سال در گسترهٔ آموزش و پرورش و فرهنگ و ادبیات کودکان کوشید و در این راه یکی از چهرههای تأثیرگذار سدهٔ کنونی ایران است. او به همراه همسرش محسن خمارلو به مدت ۲۵ سال مجتمع آموزشی تجربی فرهاد یا مدرسه فرهاد را از از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۹ اداره کرد. این مجتمع یکی از آموزشگاههای تجربی و الگووارهٔ ایران بود که هدفها و کارکردهای آموزش و پرورش مدرن در آن تجربه و ارزیابی میشد.
رخشان بنیاعتماد در مصاحبه ای که با ایلنا داشته است بیان میکند: « دیده شدن و نمایش یک فیلم ورای پخش آن است. زیرا برخی فیلمها با یک هدفمندی مشخص ساخته میشوند تا دریچهای را باز کنند و یک تفکری را منتقل کنند. به همین دلیل حمایت از نمایش چنین فیلمهایی فقط حمایت از اکران یک فیلم نیست، این فیلمها زمانی اثرگذار میشوند که بسیار بیشتر از آنچه تا امروز به نمایش درآمده، دیده شوند.
از توران میرهادی و شخصیتهای کارستان گرفته تا بقیه کسانی که در این راه برای بهتر شدن اوضاع تلاش میکنند، همه به نوعی دچار جنون مقدس هستند و اصلاً به دنبال سود مادی و شهرت برای خود نیستند؛ پس حتماً جامعه اعتماد خواهد کرد و ممکن است نه به زودی، ولی حتماً به سراغ این فیلمها خواهد آمد. »
مجتبی میرتهماسب هم اضافه می کند: « ما در مجموعههای «کارستان» و در فیلم «توران خانم» تلاش کردیم افرادی را نشان دهیم که علیرغم همه مشکلات، همچنان به این ارزشها پایبندند و حتی در مسیر امروز جامعه شاید خلاف عادت عمل میکنند و دارای آرمان هستند. نسل امروز آرمان ندارد.»
بنیاعتماد در صفحه اینستاگرامش یک پرسش جدی از مدیران صداوسیما مطرح میسازد که بخشی دیگر از همان مصاحبهاش است : «اگر معتقدیم که تلویزیون محلی برای تربیت جامعه است، پس به جای این همه حجم بیش از اندازه موعظه و پند و اندرز باید آثاری را نمایش دهد که به صورت غیرمستقیم بر روی جامعه تاثیر میگذارد. خیلی دوست دارم یک مسئول تلویزیون بگوید چرا فیلمهایی همچون «کارستان» و «توران خانم» نباید از تلویزیون ملی ما پخش شود؟ »
واقعا این پرسش به گوش مسوولین تلویزیون رسیده است و آیا جوابی برای آن دارند؟ تا کی با نگاه خودی و غیرخودی نسبت به انرژی، توان و استعداد بسیاری از هنرمندان این مرز و بوم چشمانشان را بسته نگه میدارند؟
قصه فیلمهای «کارستان»، قصهی تلاش است، تلاشی که فارغ از نتیجه و موفقیت ارزش پیدا میکند و قابل تکثیر است. قهرمانهای فیلمهای «کارستان» در مواجهه با هر پدیده و هر مشکلی دو راه بیشتر ندارد؛ یا باید تابع و جزوی از سیستم شوند و یا اینکه به انفعال برسند و تسلیم شوند، اما آنها دنبال راهحل سوم رفتند و همین روش تبدیل به الگو شد. البته خودِ آنها توصیه نمیکنند که دیگران نیز همان راه را بروند، بلکه توصیه آنها این است که نه تسلیم شوند و نه تابع شوند و راه سوم (راه خودشان) را پیدا کنند.
در جامعه ما جای چنین فیلمهایی واقعا خالی است، مخاطبان با دیدن چنین فیلمهایی می توانند الگوهایی موفق در جامعه را ببینند که حداقل بهره آن قدم در راه گذاشتن و دوری از انفعال و ناامیدی است.
پر واضح است که امنیت و سلامت روانی جامعه ارجح بر جهت گیریهای سیاسی هنرمندان در زمان انتخابات ریاست جمهوری و ... است بنابراین صداوسیما باید با نگاهی رو به جلو و فارغ از گرایشات چپی و راستی عمل کرده و مخاطبان خودش را از دیدن چنین فیلمهایی محروم نسازد.
فیلمهایی که امید و شوق انجام کاری که کارستان باشد را در دلها زنده نگه میدارد. جناب مدیر صداوسیما لطفا بدون خطکشیهای سیاسی آنچه در جامعه بذر امید میکارد را پخش کنید...