عصر ایران؛ مهرداد خدیر - «دربارۀ احتمال دیدار آقای روحانی با ترامپ در نیویورک و در حاشیۀ مجمع عمومی سازمان ملل، من خودم فکر نمیکنم چنین اتفاقی رخ دهد. نباید بیهوده برای مردم انتظار ایجاد کنیم. وقتی انتظار مردم بالا برود و اتفاقی رخ ندهد، مردم ناراحت میشوند. به هرحال شخصاً زمینهای برای مذاکره نمیبینم، هر چیز نیازمند زمینهای است و الان زمینۀ آن فراهم نیست. من دلیلی نمیبینم.»
اینها اظهارات آقای مجید تختروانچی معاون سیاسی دفتر رییس جمهوری در گفت و گویی به مناسبت روز خبرنگار با ایسناست که در اذهان، بیشتر به عنوان نفر سوم مذاکرات برجام شناخته میشود تا عنوانی که از آن یاد شد.
به این بهانه 10 نکته را یادآور می شوم:
1. مگر مردم منتظر دیدارند که اگر انجام نشود ناراحت میشوند؟ اگر مردم منتظرند مقاماتی که بام تا شام از جانب مردم سخن می گویند چرا باید کاری کنند که مردم ناراحت شوند؟ مردم از چی ناراحت میشوند؟ از اتفاق افتادن یا نیفتادن؟ اگر از نیفتادن چرا باید مردم را ناراحت کنند؟ اگر از افتادن کی و کجا ابراز کردهاند؟
2. فرمودهاند هر چیز نیازمند زمینهای است. حرف درستی است. اما اگر قرار است انجام شود چرا زمینه را فراهم نمیکنید؟ 13 آبان در راه است و اگر قرار بر مذاکره باشد قبل از آن باید انجام شود. بحث تحریمها هم هر چیز نیست. بیماری که نیاز به عمل جراحی سریع دارد زود باید عمل شود و پزشک بلافاصله دست به کار می شود.
اگر وضعیت اضطراری نیست چرا صحبت از سهمیهبندی و بودجۀ ویژه و هماهنگیهای فوقالعاده است و اگر اضطراری است چرا دست دست کنیم؟
3. فرموده اند من دلیلی نمیبینم. اما مگر قرار است وجود ذیجود ایشان دلیلی ببینند؟ نخبگان و کارشناسان دیگر چه کارهاند؟
نویسندۀ این سطور نمیگوید مذاکره کنید یا نکنید. اما این که یک نفر بگوید من دلیلی نمیبینم کافی نیست. شاید آقای روحانی دلیلی ببیند ولی نخواهد پیشاپیش اعلام کند.
آقای تختروانچی خیلی هم به تحلیلها و پیش بینی های خودشان دل نبندند. در سیاست هرگز نباید گفت هرگز. چون هر اتفاقی محتمل است. خود ایشان مگر نمی گفت تحریم ها برنمیگردد؟ ولی بخش آمریکایی برگشت. خود ما مگر در سال 84 نمی گفتیم اصلاحات برگشت ناپذیر است و همین توجیهمان شد برای رقابت درون گفتمانی. اما محمود احمدینژاد ظهور کرد تا باور کنیم برگشت ناپذیر نبوده. حالا هم دارد نطق میکند و از آب گلآلود ماهی میگیرد. یعنی دوباره برگشته! پس خیلی نمیتوان با قاطعیت نظر داد. این سیب هزار چرخ میخورد و به زمین میآید.
4. همین که می گویند «امید ندهید بعد انجام نمی شود مردم ناراحت می شوند» به این معنی است که نظر عمومی موافق با دیدار و مذاکره است و البته از موضع اقتدار و این کار اگر از حسن روحانی با 24 میلیون رأی و با 30 سال سابقه مدیریت امنیتی برنیاید از که بر می آید و اگر به یک روحانی در اندازه و آوازه او که هم نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی بوده و هم رییس آن است و هم مورد وثوق هاشمی رفسنجانی و هم هنوز تحت حمایت سید محمد خاتمی و هم شهره به سیاست ورزی حتی از زبان سیاست مدار زیرکی چون دکتر ابراهیم یزدی نتوان اعتماد کرد به کی می توان؟
البته ترامپ بیشتر شومن است تا سیاست مدار بالذات و تنها مشکل در این وجه است که یک روحانی و سیاست مدار در مواجهه با یک شومن که مشتاق دیده شدن است و ممکن است رفتارهای عجیبی از او سر بزند چه باید بکند؟
5. هنوز خاتمی طعن می شنود که تا بیل کلینتون را دید به گوشه ای خزید تا با او روبه رو نشود و هنوز بازرگان تحسین میشود که در الجزایر با برژینسکی دیدار کرد تا تکلیف حساب و کتاب ایران روشن شود و فرزند امینی نقل میکند پدرم حسرت میخورد که چرا در دوران نخست وزیری به دیدار دکتر مصدق در حصر نرفت در حالی که نسبت خانوادگی هم داشتند. برخی حسرت ها تا ابد می ماند. سیاست مداران با جرأت خطر کردن و اتخاذ تصمیمات دشوار شناخته می شوند.
6. در نگاه ضد امپریالیستی تفاوتی میان اوباما و ترامپ نیست و هر دو نقاب هایی بر سیمای سرمایه داری حاکم بر ایالات متحده هستند و اصالت ندارند. با این نگاه وقتی روزها با جان کری در ژنو و وین گفت و گو شده و تلفنی با اوباما حرف زده اند با ترامپ هم می شود. در فیلم «آژانس شیشه ای» وقتی یکی از مهاجمین می خواهد نماز بخواند گروگانی به او می گوید اینجا غصبی است نماز ندارد و پاسخ می شنود: ما در خاک عراق هم نماز خواندیم. این که خاک خودمان است!
ما با صدام حسین که 300 هزار جوانِ گل این مملکت را از ما گرفت و 300 هزار جوان دیگر را دچار نقص عضو کرد و هزار میلیارد دلار خسارت به بار آورد مذاکره کردیم. این دلال مسلک موبور که هنوز دست خود را به خونی از هم وطنان ما آغشته نکرده است.
7. سیاست مداران گاه باید از آبروی خود هزینه کنند. ایران امروز به فروغی نیاز دارد. روحانی اگر نمی تواند مصدق باشد فروغی و قوام و امینی هم نمی تواند باشد؟
به کسی برنخورد. برای روشن شدن مطلب مثال می زنیم وگرنه عقل مان می رسد رییس جمهوری اسلامی را نباید با نخست وزیر دوره پادشاهی مقایسه کنیم ولی بحث خطر دخالت خارجی پادشاهی و جمهوری اسلامی نمی شناسد.
8. مگر رییس جمهوری به عنوان «وکیل» از مردم رای نگرفت؟ وکیل، سر خود کاری نمی کند. می بیند موکل چه می خواهد. موکلین اگر مذاکره می خواهند مذاکره کند. اگر نمی خواهند نکند. گمان نمی کنیم 24 میلیون به آقای تخت روانچی وکالت داده باشند.
9. همان امیر کبیر که به سخت گیری و قاطعیت شهرت داشت و زیر بار دخالت های مادر ناصر الدین شاه نرفت و صدارت و جان بر سر آن داد قبل تر برای جلوگیری از یورش دیگر روس ها پس از قتل گریبایدوف به دیدار تزار رفته بود. همان عباس میرزا که با دیگر شاهزادگان قاجار متفاوت بود ناچار از امضای قرار داد هم شد.
سیاست مداران یک چهره ندارند و اتفاقا باید از فرصت دیدار یک سیاست مدار کاملا حرفه ای با 40 سال سابقه سیاست ورزی در عالی ترین سطوح و دستیاری زیرکترین سیاستمدار تاریخ معاصر با یک دلال بنگاهدار و هوسباز که معلوم نیست چگونه سر از کاخ سفید درآورده بهره برد. به لحاظ شخصی حسن روحانی از ترامپ سر است و چرا باید کم بیاورد؟
10. سال 59 امام خمینی، حل بحران گروگانها را به مجلس اول سپرد. چهره هایی چون آیتالله خامنهای، بازرگان، سحابیها، چمران، رجایی، هاشمی رفسنجانی، ولایتی و از همه طیف شامل چهرههای نزدیک به بنی صدر و مراجع و روحانیون مشهور در آن بودند. به لطف نظارت استصوابی و قلع و قمع کاندیداها اما مجلس ما همین است که در روز استیضاح علی ربیعی دیدیم. پس به این مجلس نمی توان سپرد.
به رفراندوم هم بگذارند اگر 90 درصد بگویند با مذاکره موافقیم، از عطش و اشتیاقی حکایت میکند که چه بسا دست بالا را از ایران بگیرد. پس، فشار را از روحانی برداریم. به خود او بسپاریم. تا با خدای خود خلوت کند و بر اساس منافع و مصالح ملی و پشتوانۀ اعتماد نظام و آرای مردم به تصمیم برسد.
درد دل این ملت را به نوعی بازگو کردید.
جانا سخن از دل ما ميگويي
" نویسندۀ این سطور نمیگوید مذاکره کنید یا نکنید"
در ادامه مقاله کاملا مشخص شد که اصلا هیچ موضعی در این باره ندارید
و نکته دیگر اینکه اگر معاون ریاست جمهوری اجازه ندارد از جانب مردم سخن بگوید پس چطور شما به خود اجازه این کار را میدهید ؟