عصر ایران؛ مازیار آقازاده - در دو روز گذشته ردوبدل شدن پیامهای تهدید آمیز بین سران جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا بازتاب گستردهای داشته است.
دیروز و امروز برخی از رسانهها و مطبوعات ایران به این موضوع پرداخته و برخی از روزنامههای اصلاح طلب از لحن روحانی انتقاد کردهاند.
منتقدان با توجه به التهاب دیروز در بازار ارز و طلا میگویند رییس جمهور بهتر است حساب شدهتر موضع بگیرد، چون تاثیر عینی اظهارات او در جهت افزایش تنش لفظی بین ایران و آمریکا در کسری از ثانیه اثرات مخرب خود را روی بازار به شدت حساس داخلی میگذارد.
اما برخی نیز – به ویژه اصولگرایان - از این لحن سخن گفتن روحانی راضی هستند و بر این باورند که رییس جمهور آرام آرام دارد به مواضع و دیدگاههای آنها نزدیک میشود.
درباره احتمال وقوع یک درگیری بین ایران و آمریکا دیدگاههای متفاوتی وجود دارد و برخی این احتمال را بالا و برخی آن را رد میکنند و برخی دیگر نیز معتقدند این امر بسته به متغیرهای گوناگونی است که در صورت تحقق آنها در هفتهها و ماههای آتی میتواند از دایره "محال یا ممتنع" پا به دایره "ممکن یا حتمی" بگذارد؛ به ویژه آنکه شخصیت رییس جمهوری آمریکا به طور ویژهای خاص و غیرقابل پیشبینی است.
اما برندگان و بازندگان درگیری احتمالی بین آمریکا و ایران کدام کشورها هستند؟
طبیعی است که موضع و منافع کشورها درباره این احتمال یکسان نیست و از موضع حمایت و تشویق یک درگیری احتمالی تا نگرانی شدید در نوسان است.
اسراییل را شاید بتوان برنده اصلی یک درگیری احتمالی بین ایران و آمریکا در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز دانست، به شرطی که این درگیری به درگیری احتمالی بین حزب الله لبنان و دیگر گروههای فلسطینی با اسراییل نینجامد و به قول معروف حزب الله در این درگیری بی طرفی پیشه کند و تنها نظارهگر باشد و از سوی دیگر زیر ساخت های ایران به عنوان بزرگ ترین کشور منطقه خاورمیانه که منافع تل آویو را تهدید میکند در این جنگ نابود شده و حاصل این جنگ احتمالی، یک ایران ویران و ضعیف باشد.
عربستان سعودی اما وضعیت متفاوتی دارد. مقامات سعودی با وجودی که محرک و مشوق حمله احتمالی آمریکا به ایران هستند و سفیر جوان آنها در واشنگتن دیروز با نگارش مقالهای از حمایت کامل و همهجانبه کشورش از موضع سخت ترامپ در قبال ایران سخن گفته است؛ اما سعودیها در صورت یک درگیری احتمالی نظامی خود به شدت آسیب پذیر خواهند بود. سعودیها و بسیاری دیگر از کشورهای عربی کرانه خلیج فارس با بسته شدن تنگه هرمز و اختلال در نظم ترددی این آبراه مهم جریان صدور نفتشان متوقف و یا مختل خواهد شد و از سوی دیگر در صورت حمله آمریکا به زیر ساختها و اسکلههای نفتی ایران، ایران نیز ممکن است در اقدامی تلافی جویانه تاسیسات نفتی سعودی را هدف قرار دهد و این مساله ممکن است تلفات و خسارتهای بزرگی برای طرف سعودی برجای گذارد.
اما سه کشور اروپایی امضا کننده برجام نیز در قبال یک برخورد نظامی احتمالی بین ایران و آمریکا متضرر خواهند شد و از این امر بسیار نگران هستند، به همین خاطر عدهای از ناظران میگویند این لحن سخن گفتن روحانی میتواند دوگونه تاثیر مشخص روی مواضع دیگر کشورهای امضا کننده برجام – به ویژه کشورهای اروپایی و چین – داشته باشد.
از سویی این لحن روحانی میتواند در تحریک بیشتر این کشورها در ارایه بستهای قویتر به ایران برای مقاومت در برابر تحریمهای آمریکا موثر باشد؛ چون کشورهای اروپایی به شدت نگران احتمال جنگ و افزایش تنش در منطقه خاورمیانه و تثیرات سوء ناشی از آن بر امنیت خود هستند و لذا خواهند کوشید با ارایه بستهای پروپیمانتر ایران را از آمریکا بینیاز کرده و انگیزههای رویارویی تهران – واشنگتن را بکاهند. بنابراین از نظر این عده شاید یکی از دلایل تشدید لحن روحانی نسبت به آمریکا تحریک این نگرانی در طرف اروپایی بوده باشد، به ویژه آنکه 3 کشور اروپایی امضا کننده برجام در حال بررسی و تصویب بستهای پیشنهادی به ایران هستند تا ایران را در برجام حفظ کنند.
اما لحن تهدید آمیز روحانی میتواند برعکس تاثیر مخربی روی اروپاییها و حتی چین داشته باشد. تهدید به بستن تنگه هرمز و دیگر تنگههای صادرات نفت از سوی روحانی، برای جمهوری خلق چین بسیار نگران کننده خواهد بود؛ زیرا چین به طور ویژهای به واردات نفت از این منطقه وابسته است و این اقدام در واقع نوعی اعلان جنگ علیه منافع حیاتی این کشور نیز هست.
از سوی دیگر اتحادیه اروپا نیز هم به لحاظ نگرانیهای مهاجرتی از گسیل شدن دور جدیدی از آوارگان جنگی و مهاجران خاورمیانهای به پشت دروازههایشان و نیز تشدید تنش نفتی در خاورمیانه از یک درگیری نظامی احتمالی بین تهران و واشنگتن بسیار نگران است چون امنیت و منافع اقتصادی این کشورها با یک درگیری نظامی احتمالی به طور مستقیم به خطر خواهد افتاد. بنابراین دمیدن در شیپور تنش از سوی ایران برای این کشورها قابل پذیرش نیست و ممکن است آنها را از قرار گرفتن در کنار ایران در فقره "خروج آمریکا از برجام" منصرف کند.
اما به نظر میرسد کشور دیگر امضا کننده برجام یعنی "روسیه" به هیچ وجه نگران تنش نفتی در منطقه نباشد.
این کشور خود یکی از بزرگترین تولید کنندگان و صادر کنندگان این ماده خام است و حتی به لحاظ در دست گرفتن بازار جهانی نفت رقیبی جدی برای کشورهای نفت خیز خاورمیانه است و بنابراین هر گونه تنش یا درگیری احتمالی در منطقه خلیج فارس و قطع موقت شریان صدور نفت از این منطقه هم بر قیمت نفت صادراتی روسیه به طور قابل ملاحظهای (شوک چند برابر قیمت نفت در بازارهای جهانی) خواهد افزود و هم میتواند وزن صادرات نفت این کشور را به رقم های بسیار بالاتری از میزان کنونی برساند.
اما درباره منافع ایالات متحده آمریکا نیز درگیری احتمالی با ایران میتواند در دو حوزه اثراتی مخرب بر منافع این کشور بر جای گذارد:
1- هدف قرار گرفتن پایگاهها و نیروهای نظامی آمریکا در منطقه از سوی ایران
2- تاثیرات مخرب شوک افزایش قابل ملاحظه قیمت نفت بر اقتصاد آمریکا و جهان
در جمعبندی باید به این نکته اشاره کرد تنها طرفهایی که از درگیری احتمالی بین ایران و آمریکا زیان چندانی نخواهند دید روسیه و اسراییل هستند و البته خیال روسیه از هر جهت حتی در مقایسه با اسراییل آسودهتر است چون این کشور نفت خود را به چند برابر قیمت خواهد فروخت و نگرانی خاص امنیتی نیز (چه از منظر سیل مهاجرت و چه دیگر مولفههای تهدید کننده ) در مرز خود احساس نخواهد کرد، در حالی که اسراییل با ورود حزب الله لبنان به این درگیری احتمالی میتواند به خطر و دردسر بیفتد.
همه جا از ما سود میبره
عجب کشوریه!!!!