روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: سال 91 درپی جهش ناگهانی قیمت ارز، معاون اول رئیسجمهور از فردی بنام جمشید بسمالله سخن گفت که روی چهارپایه میایستد و بر بازار ارز و سکه حکومت میکند.
بعد هم که او را دستگیر کردند، اوضاع آرام شد. ولی آیا این، همه ماجرا بود؟ یا مثل همیشه یک واسطه قربانی شد تا عاملان اصلی و دانهدرشتها پنهان بمانند و همانند بسیاری از مسائل آن دوره، واقعیت آشکار نشود؟ بگذریم که رئیس آن دولت بعد از نصیحت رهبری و روسای قوا و به محاکمه کشیدن قوه قضاییه، حالا مشغول نامهنگاری با ترامپ برای هدایت وی میباشد!
سال 91 در اوج بیکفایتی مسئولین اقتصادی و هرج و مرج سیاست خارجی و سر پیچی رئیسجمهور وقت از همه قواعد حکومتی و یکه تازی مطلق، نه از دستگاه قضایی و دادستان کل صدایی بلند شد، نه مجلس دولت را به استیضاح تهدید کرد و نه نظامیها از فواید جایگزینی حرفی زدند. تنها تفاوت مهمی که هست مردم حالا بیدار شدهاند.
برای همین درحالی که از رئیسجمهور منتخب خود دفاع میکنند، دقیقاً از قوه قضائیه و مجلس و نیروهای امنیتی و نظامی انتظار دارند، همکاری کنند تا ریشه این شجره خبیثه کنده شود و عاملان اصلی ایجاد بحران مصنوعی ارز و سکه، سریعاً شناسایی و مجازات شوند و مانند شش سال قبل سراغ چهارتا آفتابه دزد نروند و تهدیدات شداد و غلاظ خود را به رخ گردن کلفتهای پشت پرده بکشند و از یاد نبرند که مبارزه با معلول، علت را ریشهدارتر میکند.
باز مثل همیشه به آقای روحانی هم میگوئیم طوری رفتار نکند که مردم فکر کنند دولت کارهای نیست و احتیاج به قیم دارد و سریعترین اقدام، برقراری یک فاصله منطقی بین دلار دولتی و دلار آزاد است به نحوی که مردم عادی بتوانند در یک بازار با ثبات به کسب و کار و زندگی عادی خودشان بپردازند، زیرا با دو برابر و سه برابر شدن فاصله این دو نوع ارز بحران ادامه خواهد داشت. دولت قاطعانه کار خودش را بکند و از هیچ تهدید داخلی و خارجی هم نهراسد چون با حفظ اعتماد و همراهی مردم، آنها هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.
و سوال مهم اینکه وزارت اطلاعات و کشور و نیروی انتظامی، اختیارات و توان خود را برای چه زمانی ذخیره کردهاند؟ چرا با تمام قدرت به این صحنه نمیآیند تا مخالفان دولت مجال مانور دادن و طلبکاری و شماتت آنها را پیدا کنند. وقت عمل است؟ بدخواهان را نا امید و ملت را امیدوار سازید.