روزنامه اعتماد ملی ارگان حزب اعتماد ملی در شماره امروز چهارشنبه خود با انتشار یادداشتی تحت عنوان «این چاقو دیگر برش ندارد» چنین نوشت:
هفته گذشته در روز پنجشنبه كه دانشگاه كردستان يك روز تعطيل را سپري ميكرد، مهدي كروبي دبيركل حزب اعتماد ملي در حالي ميهمان بيش از 500 نفر از دانشجويان اين دانشگاه بود كه جلسهاي كه دو ساعت براي آن برنامهريزي شده بود، سه ساعت و نيم طول كشيد.
از نكات جالب اين نشست صميمي، اين بود كه دانشجويان هر آنچه ميخواستند از كروبي پرسيدند و كروبي به همه آنان پاسخ داد اما در اين ميان سوالي مطرح شد كه توجه همه حاضران را به خود جلب كرد؛ آقاي كروبي، ماجراي سكههاي عروسي دخترتان چيست؟ اين سوالي بود كه يكي از دانشجويان از كروبي پرسيد، البته بماند كه از شهرام جزايري نيز پرسيده شده و شيخ لبخندي زد و گفت: «چه خوب شد اين سوال را پرسيدي و فضا براي رفع سوءتفاهمات فراهم شد. البته ميدانم كه شما از روي احساسات و دغدغههاي ارزشمندي كه داريد، ميپرسيد».
در جملات اوليه شيخ كه تدبير كردم، روشن شد كه پيام او سوي چه كساني است؛ «اولا من و همسرم بسيار ناراحتيم كه دختر نداريم چه اينكه دختر است كه براي پدر و مادر ميماند». در اين لحظه بود كه دانشجويان با صداي بلند و زدن دست شروع به تشويق كروبي كردند.
ماجراي خوشمزهتري كه دو روي سكههاي سازندگان تخريب را روشنتر ميسازد، موضوع شهرام جزايري است كه بسيار شيرين مينمايد. همان دانشجو، از مبالغ جزايري پرسيد. كروبي در پاسخ به سابقه خود اشاره كرد و اظهار داشت: «به عنوان يك روحاني قريب به 50 سال است كه اجازهنامههاي بسياري از حضرت امام(ره) و ساير مراجع داشته و دارم و احكام زيادي در خصوص اداره اموال براي اينجانب صادر شده است و من از مدتها پيش با اجازه مراجع عاليقدر و مقام معظم رهبري، اين مبالغ را هزينه ميكردم. اين آقا هم از طرف افراد خوشنام به من معرفي شد». نكته مهمي كه از آن غفلت شده، زمان انتشار اين خبر است كه درست كمتر از يك هفته از موضوع تاريخي دفاع كروبي از كيان مجلس در ماجراي لقمانيان ميگذشت.
كروبي در ادامه به برخي مكاتبات انجامشده در آن مقطع اشاره كرد كه برخي دنبال ايجاد فضاسازي بودند كه در پي آن مقام معظم رهبري به قوه قضاييه نوشتند: <قبول كمك مالي براي امور خيريه از كسي كه گيرنده او را به فساد نميشناسد و هيچ كمكي به او در هيچ امري نميكند شرعا و قانونا اشكال ندارد. مقتضي است به مسوولان محترم آن قوه يادآوري بفرماييد كه اين نحوه نامهنگاري موجب شبههافكني درباره افراد موجه است و شايسته آن قوه نيست.>
سلسله مباحث ناپخته اينچنيني كه برخي به دنبال آن ميگردند، به راهپيمايي روز دوشنبه در ميدان فلسطين رسيد. در اين راهپيمايي، خانم جواني كه به نظر ميرسيد سنش حول و حوش 30 سال باشد، با نزديك شدن به محلي كه آقاي كروبي در آن استقرار داشت، با صداي بلند فرياد ميزد و به نظر ميرسيد بيشتر از آنكه بخواهد انتقادي مطرح كند، قصد جمع كردن مردم را دارد، تا آب گلآلودي براي آنان كه شايد ماموريتش را ابلاغ كردند، فراهم كند.
اين خانم عزيز با صداي بلند فرياد ميزد كه در سال 61 شما، من و همسرم را زنداني كرديد. البته او اشارهاي نكرد كه سنش در سال 61 چقدر بوده است و اينكه كروبي در آن ايام در چه مسووليتي بوده است و او در چه سني ازدواج كرده است.