۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۱۰۳۳۲
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۵ - ۳۰-۰۲-۱۳۹۷
کد ۶۱۰۳۳۲
انتشار: ۱۲:۱۵ - ۳۰-۰۲-۱۳۹۷

آیا احمدی‌نژاد صادق بود؟

محمدعلی ابطحی، حسین الله‌کرم و بهمن شریف‌زاده از سه طیف فکری اصلاح‌طلب، اصولگرا و احمدی‌نژادی در خبرآنلاین دور هم نشستند و درباره شخص احمدی‌نژاد و رفتارهای امروز و دیروزش مناظره کردند. بخش‌های مهم این مناظره به شرح زیر است:

به گزارش شرق، محمدعلی ابطحی: من می‌گویم «عدالت‌خواهی ریاکارانه در جامعه باور و پذیرفته نمی‌شود. این خصیصه درباره آقای احمدی‌نژاد صدق نمی‌کند. برنامه‌ریزی برای رفع فقر، بالابردن ارزش اموال ملی و جلوگیری از دزدی و فساد، مصادیق عدالت‌خواهی یک رئیس‌جمهور است.

یک زمانی دوستان آقای احمدی‌نژاد می‌گفتند «او غذا از منزل می‌آورد تا از بیت‌المال نخورد»! من معتقد بودم «ای کاش او هر روز در ریاست‌جمهوری بوقلمون می‌خورد اما درباره هولوکاست سخنرانی نمی‌کرد تا این همه آسیب به سرمایه‌های ملی، اقتصاد، بازار فروش نفت و روابط خارجی بخورد» ریاکاری این‌طوری در دوره ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد رشد کرد. او با این روش نمی‌توانست جامعه را عدالت‌خواه کند. یک جمله از آقای احمدی‌نژاد غیر از دفاع از بقایی و مشایی در دفاع از جریانی مظلوم اعم از اصولگرا یا اصلاح‌طلب یا حتی افراد، بیاورید! اگر یک مورد پیدا کردید، می‌توان اطمینان کرد که صحبت‌های آقای احمدی‌نژاد محدود به رفقایش نیست! یعنی این‌طور نیست که چون من احمدی‌نژاد با بقایی و مشایی رفیقم، عدالت‌خواه می‌شوم.

وقتی او دیگر در سطح رئیس‌جمهوری نبود و بقایی و مشایی دستگیر شدند، واکنش نشان می‌دهد! اگر یک رئیس‌جمهور نگاه ملی دارد و خودش در اندازه «ملی» است، خب باید به همه ستم‎ها و ظلم‎ها واکنش نشان بدهد. اینکه صبح به صبح روی سایتش می‌گوید الان 18 روز است، 20 روز است و... که بقایی در چنین وضعیتی است و... در تعارض به سکوتش در دوره ریاست‌جمهوری‌اش است. من نمی‌گویم که به کسی ظلم شود. اما وقتی در کهریزک اتفاقی رخ داد، چرا خبری از عدالت‌خواهی ایشان و دفاعشان از حق مردم نبود؟ وقتی اتفاقات کوچکی می‌افتد که محورش شخص ایشان است و یا محورش سه نفری هستند که با هم‌پیمان بسته‌اند از هم حمایت کنند، به جامعه ربطی ندارد و نباید توقع داشته باشند جامعه از آنها حمایت کند.

باید بگویم که محور همه شرارت‎های کهریزک و قاتل مطبوعات کشور آقای مرتضوی بود که مشاور و یار و یاور احمدی‌نژاد شد و کلی منابع مالی را در اختیار او گذاشتند. بعد هم می‌گویند که عدالت‌طلب هستند! اینها دم خروس است که نشان می‌دهد حرف‌های آقای شریف‌زاده قابل پذیرش نیست. مشکل اصلی این است که افراد عقبه‌ای دارند که براساس آن به مدیریت می‌رسند. عقبه آقای خاتمی روشنفکری و اصلاحات و جامعه مدنی بود.
از دوره‌ای که او وزیر ارشاد بود، چنین عقبه‌ای داشت و براساس همان هم رئیس‌جمهور شد.

عقبه آقای هاشمی مسائل اقتصادی بود. اما آقای احمدی‌نژاد بحرانی که ایجاد کرده، به دلیل تغییر عقبه‌اش است که خودش هم آسیبش را می‌بیند. احمدی‌نژاد بر دوش بچه‌های حزب‌اللهی و عدالت‌خواهان سوار شد و محور تند مبارزات ضدلیبرالی و خاتمی و اصلاحات شد. این عقبه در احمدی‌نژاد وجود داشت. اما یکباره به مکتب ایرانی تبدیل شد! قطعا مکتب ایرانی چیز خوبی است اما از او پذیرفته نمی‌شود، چون عقبه او نیست.

بعد از اتفاقات دی‌ماه این هشتک در فضای مجازی راه افتاد که «ما براندازیم»، من به آقای خاتمی گفتم و در صفحه خودم نوشتم که «اگر هر کسی در مورد براندازی منتظر خاتمی است؛ برود از او عبور کند؛ چون ما اصلاح‌طلبیم و برانداز نیستیم و نمی‌خواهیم برانداز باشیم». الان هم می‌گوییم که در چارچوب درون نظام کار می‌کنیم. نه اینکه مثل احمدی‌نژاد روزی خودش را فرزند رهبری معرفی کند و روی دوش الله‌کرم و آیت‌الله مصباح و با خواب امام زمان بیاید، رئیس‌جمهور شود و نه اینکه امروز یک‌مرتبه آقای شریف‌زاده به نمایندگی از آقای احمدی‌نژاد بگوید ما باید کلا این ساختار و معنی ولایت را عوض کنیم!

حسین الله‌کرم: غذاآوردن احمدی‌نژاد به نهاد ریاست‌جمهوری، نماد ساده‌زیستی او بود نه نماد عدالت‌خواهی. او ساده‌زیست بوده و الان هم هست. الان هم سوار ماشین آن‌چنانی نمی‌شود و در استخر فرح شنا نمی‌کند که آنجا از بین برود. برخی ‌میلیاردها تومان هزینه تغییر دکور ساختمان ریاست‌جمهوری کردند.

اما احمدی‌نژاد این‌گونه نبود و ساده‌زیست بود. مردم هم او را از جنس خودشان می‌دانستند. البته قبول دارم که او عدالت را خرج دو نفر می‌کند. او نماد عدالت‌خواهی است و نباید آن را در مقابل قوه ‌قضائیه خرج دو نفر می‌کرد. نکته دیگری که می‌خواستم بگویم این است که برای بنده آقایان موسوی و احمدی‌نژاد دو نماد عدالت‌خواهی مورد اعتنای من در گذشته بودند. آقای احمدی‌نژاد هم فضای عدالت‌خواهی را به کشور آورد و ما فکر می‌کردیم که می‎توانیم دوباره دوران موسوی را زنده کنیم. البته در سال 76 نیز بچه‌های جبهه و جنگ به دنبال بازگرداندن مهندس موسوی به عرصه بودند، تا به انتخابات ریاست‌جمهوری بیاید که نشد.

اما بعدها آقای موسوی پروژه زیست مسلمانی را می‌نویسد که نوعی «غلط‌کردن از جمهوری اسلامی»، «نوعی غلط کردم نسبت به حکومت دینی» و «سکولارکردن نظام» است و با اعتقاد بر اینکه حکومت دینی اشتباه بوده می‎گوید که حکومت دینداران را باید به وجود آورد. به نظرم ما برای رسیدن به عدالت و آزادی نظام جمهوری اسلامی را انتخاب کردیم که یکی از نمادهایش موسوی و احمدی‌نژاد بودند. اما به علت اینکه این افراد تزکیه نکرده بودند و تزکیه مورد تأکید امام(ره) هم بود، از مواضعشان عدول کردند. به عبارت دیگر من می‎خواهم بگویم که برای رسیدن به دو اصل عدالت و آزادی از طریق نظام جمهوری اسلامی که معتقد بودیم با وجود ولایت فقیه می‌تواند ما را به این سمت ببرد، از مهندس موسوی و احمدی‌نژاد به‌عنوان کارگزار و مجری این تفکر حمایت کردیم. اما یکباره می‌بینیم که آقای موسوی از عدالت و حتی از جمهوری اسلامی و نظام اسلامی عبور کرد.

حسین شریف‌زاده: آقای احمدی‌نژاد را متهم کردند به پوپولیست و ماشاءالله اصلاح‌طلبان تا توانستند از این واژه استفاده کردند. اما او واقعا به آزادی بیان معتقد بود که این حرف‌ها را به او می‌زدند، شما ببینید در زمان آقای احمدی‌نژاد چقدر فضای حق حرف‌زدن و انتقاد وجود داشت. او امروز هم می‌گوید «اجازه بدهید مردم حرف بزنند». پس او تغییر نکرده است.

امروز آقای احمدی‌نژاد موضوعاتی را مطرح می‌کند که مردم احساس می‌کنند این حرف‌ها، «موضوع جامعه» است. اصلا بحث آقای بقایی نیست؛ بلکه بحث از مشکلاتی است که در قوه قضائیه و اجرای قانون اساسی و کاستی‌های آن وجود دارد. بحث عملکرد شورای نگهبان است. برای همین موضوع مهندسی انتخابات از سوی شورای نگهبان را مطرح می‌کنند و در این رابطه پیشنهادی را به رهبری می‌دهند. اما بلافاصله برخی می‌گویند شما خودت هم با همین شورای نگهبان رئیس‌جمهور شدی! این را هم آقای الله‌کرم از سوی اصولگرایان امروز گفت، هم آقای ابطحی این بحث را مطرح کرد.

روابط‌عمومی یک ارگان مهم با افتخار اعلام می‌کند «ما در همه کشور رصد کردیم تا حتی یک نفر از این جریان فکری در انتخابات مجلس کاندیدا نشود و همه را رد صلاحیت کردیم! در انتخابات خبرگان و شورای شهر هم همه نامزدهای این جریان را رد صلاحیت کردیم». این یعنی چی؟! کجای این رفتار که یک گروهی از همه حقوق اجتماعی‌شان محروم شود با مردم‌سالاری همخوانی دارد؟ مهندسی انتخابات یعنی این، مسئله‌ای که در انتخابات 84 و 88 اتفاق نیفتاد. من نمی‌گویم شورای نگهبان در آن مقطع کاملا از مهندسی انتخابات مبرا و منزه بود، اما واقعیت این است که در سال‌های 84 و 88 از همه جریان‌های سیاسی کشور کاندیداهایی حضور داشتند و ما شاهد آنچه در 92 و 96 رخ داد، نبودیم.

ارسال به دوستان