عصر ایران؛ علیرضا باغانی*- بورس ، این بازار خسته و رنجور از تحولات سیاسی و اقتصادی حالا پس از تعیین تکلیف توافق بین المللی «برنامه جامع اقدام مشترک» موسوم به برجام نفس راحتی کشیده و با وجود این که اثرات این رخداد را از ماه ها پیش در قیمت سهام لحاظ کرده و اصطلاحا پیشخور کرده بود حالا با تمرکز بیشتری شرایط مطمئنتری را برای بازسازی پیش روی خود میبیند.
بازار سهام در روزهای بعد از خروج آمریکا از برجام رشدهایی را در ارزش معاملات و شاخص شاهد بود و اگر این شرایط ادامه دار باشد می توان از وضعیت کنونی به عنوان پیش درآمدی برای بازسازی قیمت سهام در بورس یاد کرد.
یکی از متغیرهایی که شواهد احتمال ورود بورس به فاز بازسازی را تایید می کند ارزش معاملات خرد است که طبق جدول زیر از هفته ای حدود 350 میلیارد تومان (70 میلیارد تومان روزانه) به 600 میلیارد تومان یعنی معادل روزانه 120 میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است، با این حال همچنان برای بازار سهام آینده برجام و نقش اروپا در حفظ این توافق و بهره مندی ایران از مزایای اقتصادی آن مهم ارزیابی می شود.
ارزش کل معاملات بورس و فرابورس بانضمام اوراق مشارکت ارزش معاملات خرد بورس و فرابورس
اما حالا ، در دوران خروج آمریکا از برجام ، بازگشت برخی تحریم ها و آغاز دور جدیدی از مذاکرات ایران با 5 قدرت دنیا ، آیا وقت خرید سهام در بورس است؟آیا می توان به این بازار اعتماد کرد؟
آیا بورسی که از رشد قیمت دلار و مسکن جامانده می تواند به عنوان یک گزینه مطلوب سرمایه گذاری در شرایط فعلی شناخته شود؟
این ها همه سوالاتی است که این روزها فعالان اقتصادی و معامله گران بازارهای مالی و سرمایه گذاری از یکدیگر می پرسند؟
بدون تردید، هیچ کارشناس و خبره صادقی پاسخ قطعی برای هیچ یکی از این پرسش ها ندارد، چرا که در منطق اقتصادی قیمت سهام در بورس تابعی از قیمت سهم (Price) به درآمد هر سهم Earnings per share)) است که در بازار سهام اصطلاحا p/e خوانده می شود، یعنی نسبت قیمت به درآمد هر سهم.این نسبت کلیدی هم اکنون در بورس ما عدد 7 مرتبه است چون سود شرکت های بورسی در سال 96 معادل 56 هزار میلیارد تومان است و ارزش بورس ما هم که نمایانگر قیمت سهام است هم اکنون 433 هزار میلیارد تومان است لذا نسبت قیمت به درآمد ما در بورس 7مرتبه است که عدد پائینی است، چون سود شرکت ها قطعا عددی بالاتر از 56 هزار میلیارد تومان پیش بینی شده خواهد بود.
تازه اگر نگاهی به سهم های برتر معدنی و فولادی بیندازیم با p/e های به مراتب کمتری مواجه می شویم.
از طرفی دیگر واقعیت اقتصاد ما این است که نرخ دلار رشد کرده ، 10 درصد به طور رسمی و خیلی بیش از 10 درصد در بازار غیر رسمی.
دست کم 30درصد بورس ما صادرات محور است مثل پتروشیمی ها ، سنگ آهنی ها ، فولادی ها ، سرب و روی کاران و چند صنعت دیگر.
این شرکت ها از رشد نرخ دلار سود می برند و سود این شرکت ها در سال جاری دستخوش نوساناتی مثبت می شود که می تواند این رشد سود در ارزش سهام این بنگاه های اقتصادی هم اثر گذار باشد.
در آن روی سکه نیز شرکت های مصرف کننده ارز قرار دارند مثل دارویی ها که دولت وعده داده به آن ها ارز 3800 تومانی می دهد و خودروسازان که نرخ تامین مصارف ارزی آن ها فقط 10 درصد رشد کرده و عملا با رشد نرخ هایی که در قیمت محصولات خود داشته و یا دارند می توانند حاشیه سود خود را ترمیم کنند.
چرا باید برای سرمایه گذاری در بورس احتیاط کرد؟
این ها دلایلی بود برای آن که سرمایه گذاری در بورس را در شرایط کنونی جذاب می کند، اما چه دلایلی در مقطع کنونی به عنوان عامل بازدارنده صاحبان سرمایه است که ترجیح می دهند در بورس متمرکز نشوند.
1. عامل سیاسی مهم ترین دغدغه است.تحریم های آمریکا بالاخره تا چند هفته و چند ماه دیگر بر می گردد. هر چند در دوران پسابرجام ، ایران منافع اقتصادی خود را در کار با شرکت های اروپایی متمرکز کرده اما ادامه همکاری کمپانی های اروپایی که همواره شرکای آمریکایی دارند علیرغم تداوم حضور اروپا در برجام به دلیل قوانین سخت ایالات متحده در هاله ای از ابهام قرار دارد.
2. به دلیل احتمال بالا گرفتن تنش میان ایران و غرب صاحبان سرمایه همچنان به سرمایه گذاری در دارایی های فیزیکی مثل طلا یا پول های معتبر دنیا تاکید دارند.دونالد ترامپ اخیر ادعا کرده یا ایران دوباره به پای میز مذاکره با آمریکا بر می گردد یا این که اتفاقی خواهد افتاد!
از طرفی هفته گذشته شاهد برخی درگیری ها در سوریه بودیم و از آن جا که ایران در سوریه حضور مستشاری دارد و اسرائیل اتهاماتی را همواره متوجه ایران در سوریه کرده، صاحبان سرمایه نگران رویارویی مستقیم ایران با رژیم اشغالگر قدس هستند.
بنابراین داشتن دارایی فیزیکی را به سهام که تنها برگه ای است نشانگر مالکیت در شرکت های ایرانی ، ترجیح می دهند.اصطلاحا صاحبان سرمایه پول تبدیل شده به دلار ، طلا و سکه در زیربالش را این روزها بیشتر از هر دارایی دیگری دوست دارند!
3. شفاف نبودن سیاست های اقتصادی.این روزها وضعیت اقتصادی را نمی توان درست تشخیص داد و پیش بینی کرد.دلار 4200 تومانی و سامانه نیما هنوز به طور فراگیر اعتمادها را جلب نکرده است.
سکه و دلار در بازار غیر رسمی دلالان همچنان جولان می دهد.مسئولان می گویند خروج ایالات متحده از برجام تاثیر زیادی روی اقتصاد ما ندارد اما باور این حرف سخت است و تنها مرور زمان و بازگشت تدریجی آرامش به بازارها می تواند درست بودن حرف مسئولان و ثبات اقتصادی کشور را تائید کند،ثباتی که در ماه های گذشته به رغم ادعاهای مسؤولان رخ نداد!
4. تا سپرده 20 درصدی هست، بورس چرا؟ همه می دانند کاهش نرخ سود سپرده به 15 درصد فقط چند ماهی دوام آورد و از 28 بهمن که بانک مرکزی انتشار گسترده گواهی سپرده 20 درصدی را رقم زد، هم اکنون برخی بانک ها در قالب طرح های مختلف، سودهای به مراتب بالاتری را به سپرده گذاران خود می دهند.
سپرده بانکی یک رقیب است برای بورس، رقیبی که حدود 4 سال است که بورس ما را تا مرز زمین گیر شدن پیش برده و اراده ای جدی برای مهار آن وجود ندارد.
5. بورس اولویت دولت نیست. وقتی می خواهید در بازاری سرمایه گذاری کنید، شرط عقل این است که از موضع دولت درباره این بازار اطلاع داشته باشید. همین یک ماه پیش نمایشگاه بورس در تهران برگزار شد، حضور رئیس جمهورپیش کش ، حتی معاون اول رئیس جمهور و وزرای اقتصادی و رئیس کل بانک مرکزی هم به این رویداد نیامدند.
در واقع آن ها احتمالا هنوز بورس را یک بازار دست دوم میدانند، بورسی که فقط برای روزهای خوب باید وجود داشته باشد ، بورسی که چون اسم خاصی دارد پس یک بازار تشریفاتی است!
درحالی که اثر غیرتورمی که بورس دارد را هیچ یک از این بازارها ندارند.متاسفانه مسئولان ما از فقر سواد بورسی رنج می برند.آن ها نمی دانند اگر به جای نشر گسترده گواهی سپرده بانکی و گردن گرفتن 20 درصد سود همین کار را در بازار سهام انجام می دانند و 20 درصد سود یکساله را برای خریداران سهام چند شرکت برتر بورس تضمین می کرد حالا به جای این که در گاو صندوق های خانه ها یا صندوق امانات مردم در بانک ها سکه و دلار باشد ، برگه سهم شرکت های ایرانی هم بود.
برگه سهم هایی که از ورود نقدینگی به چرخه تولید حکایت داشت و غیر تورمی بود و قرار نبود دولت هم چیزی از خود وسط ماجرا بگذارد.بورس برای مسئولان ما زیاد مهم نیست که اگر بود الان ارزش بورس ما فقط 70 میلیارد دلار نبود در حالی ارزش فقط یک شرکت حاضر در وال استریت مثل اپل 964 میلیارد دلار است ، یعنی 15 برابر کل بورس ما!
این عمده ترین دلایلی بود که به نظرم رسید مانع از ورود سرمایه قابل توجه به بورس ما شده است، باشد که مسئولان بخوانند و نظرشان برگردد! به اعتقاد من بورس ناجی اقتصاد هر کشوری است اگر درست شناخته شده و هدایت شود.
*روزنامه نگار و کارشناس بورس