بسیار روزها و سال ها آمده و می آید، مثل همین ثانیه ها و لحظه های پیش رو عبور کرده است و حالا خاطراتش مانده و می ماند، خاطراتی تلخ یا شیرین که تصمیم های امروز ما آن گذشته ای که به جای می گذاریم آن را می سازد.
مردها می آیند،حادثه ها و حماسه ها می سازند و تاریخ ورق می خورد ،مردها می روند، آنچه می ماند نامی است که بر جای می گذاری.
خون بس، جایگزین شیرینی برای همه کینه هایی که ترس و واهمه اش زندگی را تا نسل ها به جان فرزندان و آیندگانت تلخ می کند.
نام دیگر گذشت و آیین جوانمردی در روزگارانی که ثمره همه رنج و دلدادگی ات مقابل چشمان حیرت زده و دل شکسته ات به خون نشسته باشد و تو جز گذشت چیزی نگویی..
از حرف تا عمل بسیار است ، که از حال ناخوش گیسوان بریده و صورت های خراشیده زنان و مادران داغدار روستا ، از خون ریخته بر زمین بگذری تا زندگی روی خوشش را جای دیگری به برکت همین گذشت به حرمت همین مادران این خاک به تو رخ نمایاند.
از سنت ها و رسومی که در میان مردمان زاگرس نشین مرسوم بوده است آیین "خون بس" است.
خون بس اقدام و تلاشی از جانب نیاکان برای برقراری صلح و آرامش در شرایطی بحرانی که احتمال وقوع جنگ های طایفه ای ، به دنبال کشته شدن فردی از یک طایفه توسط فردی از طایفه دیگر ، وجود داشته، انجام می شده است.
*27 سال پیش
ماجرا از آن جا شروع می شود 27 سال پیش نزاعی رخ داد در یکی از روستاهای بخش خزل نهاوند، تاریک دره بالا جوانی 22ساله (ا-خ) هنگام چوپانی با یکی از جوانان روستا درگیر می شوند و نتیجه نزاع به کشته شدن (ا-خ) منجر می شود.
مظنون به قتل به نام(ع-خ) جوانی حدود 30 سال بوده است که تحت تعقیب پلیس قرار می گیرد و دستگیر می شود اما حدود 70 خانوار از اهالی روستای تاریک دره بالا که حدود 40 کیلومتر از مرکز شهر نهاوند فاصله دارد ترک دیار می کنند و علی رغم اصرار های پدر مقتول به ماندن در روستا،رفتن را ترجیح می دهند و به روستاهای اطراف می روند و زندگی و کشت و کار و همه را رها می کنند.
اما از آنجا که با دست خالی کوچ کرده بودند مدتی بعد به شهرهای حاشیه تهران می روند و در شهریار و وحیدیه و.. سکونت می گیرند.
کینه ای که از سال 70 میان این دو طایفه جان گرفت و هر بار نامی از طایفه مقابل می آمد داغ دل بود که تازه می شد و مویه و زاری که به زبان می آمد تا کینه ای از دل بزداید.
*عامل قتل هم فوت شد
متهم دستگیر شد و 3 سال در زندان سپری کرد و پس از آن حکم قصاص به پرداخت دیه تبدیل و وی آزاد شد اما 6 ماه از این آزادی نگذشته بود که (ع-خ) به همراه فرزندش هنگارم تردد در یکی از خیابان های شهریار در سانحه تصادف جان داد.
داغ بر دل بود و داغدار تر شد حالا دوطرف ماجرا دست شان از دنیا کوتاه شده بود و کینه این قتل تا سال ها ماند و دیدار ها و صداهای آشنا از دو طرف ماجرا داغ بود که تازه می کرد هراس بود که وحشت می شد.
*پرونده قتل مختومه ماند
پرونده مختومه شد بدون آنکه دیه ای رد بدل شود.27 سال گذشت نه کسی آمد و نه کسی رفت.بازماندگان خانواده قاتل خواستار بازگشت به زادگاهشان بودند و اینکه زمین و کشت و زندگی شان را رها کرده اند و پیشینه خانوادگی شان تنها راه کسب رزق شان بود و دستشان به این اراضی کوتاه بود کسی باید پا در میانی می کرد.
*آدینه صلح
بزرگان دست به کار شدند ریش سفیدان که گذشت را در ذات خانواده خزایی دیده بودند با همراهی مسولان شهرستان و نهادهای مربوطه پیش قدم شدند شرایطی را برای دو طرف با رضایت بزرگانشان بستند تا به این کینه 27 ساله خاتمه دهند.
آدینه هفته پیش فرماندار و نماینده مردم نهاوند در مجلس یه همراه بزرگان و ریش سفیدان و بخشدار خزل و شورای شهر فیروزان شهردار برزول وشورای حل اختلاف و ...همزمان با اعیاد شعبانیه ، به تاریک دره بالا رفتند و آیین صلح میان دو طایفه برگزار شد تا برای همیشه این کینه پر واهمه که جان کودکان و جوانان آینده ظایفه را به هراس برده بود ،پایان برسد.
*گذشتیم برای خدا
بزرگ منشی ، خانواده مقتول با نگرفتن دیه و خون بها ازطایفه و خانواده قاتل ، در کتاب صلح دنیا تعریف تازه ای از گذشت و جوانمردی شد.
برادربزگ مقتول میگوید: پس از گذشت 27 سال خون برادرمان را گذشت کردیم به خداوند بزرگ و این بزرگان و از همه برای وقوع این صلح و از بزرگان و ارگان های دولتی هم تشکر داریم.
*از خانواده مقتول قدار دانی می کنیم
برادر (ع-خ)هم گفت: از خانواده مقتول نهایت تشکر داریم که گذشت کردند و رسم مردانگی و جوانمردی را برما داشتند، روزگاری یک خانواده بودیم و حالا 5 فرزند از این خانواده بر جای مانده است و از اینکه بر ما گذشت کردند ممنون هستیم و از بزرگان و ریش سفیدان روستا هم تشکر می کنم.
*آیین صلح در تاریک دره بالا
دوطایفه پس از صرف ناهارصلح رو در روی هم قرار گرفتند این بار نه برای خون و خونخواهی بلکه به ندای گذشت و جوانمردی درون شان پاسخ دادند و طایفه مقتول به همه دردهای این 27 ساله پایان داد و دست دوستی و مردانگی را بر دوش خسته و شکسته برادر بزرگ طایفه مقابل گذاشت و زندگی را به این خاک مرده بازگرداند.
و گذشت هنوز نمرده است و مردانی در آینده از این تاریخ صلح در تاریک دره بالا که حالا روشنی دارد خواهند گفت./ معصومه کمالوند- همدان پیام