در حالی که تازهترین گزارش مرکز آمار ایران نشاندهندهی این است که متولدین دهه 60 بیشترین تعداد جمعیت کشور را به خود اختصاص دادهاند که جراید به جا مانده از آن دوران بر این دلالت میکند که حجم عمدهای از مشکلات اقتصادی کشور مربوط به دهه 60 است. امروز دهه 60 دیگر تبدیل به یک نماد شده است. متولدین دهه 60 بر این باورند که «نسل سوخته» نام دارند و کارشناسان و جامعهشناسان معتقدند مشکل از سیاستها و برنامهریزیها در دهه 60 است. اما منظور از سیاستهای غلط در آن سالها چیست؟
هیچ چیز سر جای خودش نبود!
برنامههای استراتژیک غذایی و کشاورزی یکی از سیاستهایی است که همواره مورد انتقاد بوده است. یکی از مشکلات مهم در آن زمان نداشتن توجه کافی به بخش کشاورزی و فراهم نشدن زیرساخت های توسعه آن بود که از یکسو بر افزایش نرخ بیکاری و آمار مهاجرت تاثیر گذاشت و از سوی دیگر کشور را به واردات محصولات کشاورزی وابسته کرد. بعد از آن در جهت جبران آن سیاستهای غلط کشور به افراط در خودکفایی روی آورد تا جایی که امروز در بسیاری از حوزههای بینالمللی، ایران ایزوله شده و ارتباطی با جهان نداشته و به تبع آن در جذب سرمایهگذار خارجی با مشکل مواجه است.
بر اساس تحقیقات علمی صورت گرفته به ازای یک درصد ارزش افزوده در بخش کشاورزی بطور متوسط رشد اقتصاد به میزان ۱۳/ ۰درصد افزایش می یابد. همچنین به ازای یک درصد افزایش سرمایه گذاری در بخش کشاورزی، تولید ملی بطور متوسط۱۵/ ۰ درصد افزایش می یابد در سال ۱۳۶۶ یک چهارم درآمد نفتی کشور صرف واردات محصولات کشاورزی شد و امروز هم مدیریت غلط کار را به جایی رسانده که آبی برای کشاورزی وجود ندارد. حفر چاههای غیر مجاز در سالهای صدرات دولت نهم و دهم یکی از مهمترین ضرباتی بود که به اقتصاد کشور وارد شد. ضربهای که با توجه به وابستگی معیشت کشاورزان به آن، غیر قابل جبران است. جراید آن دوره بر این مهم دلالت میکند که روستاییان در فاصله سالهای 66 تا 70 به شهرهای بزرگ مهاجرت کرده و زمینهای خود را رها کردهاند.
شیب تند افزایش تورم
رشد قیمت کالاها از سال 67 کم کم آغاز شد. تا جایی که تورم در سالهای آخر دولت سازندگی به 40 درصد رسید و کشور را تکان داد. تعدادی از نمایندگان مجلس در اسفند سال ۱۳۶۷ در سخنرانی های متعددی نسبت به مشکلات مردم از قبیل گرانی، کمبود مایحتاج عمومی، افزایش بیکاری، تعدد مراکز تصمیم گیری در وزارت خانه ها و سازمان های دولتی، بورس بازی و دلالی کالاهای اساسی به دولت تذکر دادند. اگرچه در دوره ای 8 سال و در سالهای 76 تا 84 تورم مهار و آرامش به کشور برگشت اما سال 90 تا 92 دوباره همه معاملات بهم خورد و این بار باز هم دهه 60 مشغول پس دادن تاوان در دوران جوانی و شکوفایی خود بودند.
سیاستهای پولی بانکی از گذشته تا امروز
یک جای کار سیاستهای پولی و بانکی ایران همواره میلنگد. در حالی که نرخ سود بانکی در ایران مورد انتقاد هر اقتصاددانی است، در گذشته دولتها برای پایین بودن این نرخ شماتت میشدند! امیر باقری یکی ازکارشناسان اقتصادی اسفند ماه 68 در مطلبی تحت عنوان «لزوم تجدید نظر در نرخ سود بانکی» در روزنامه کیهان نوشته است: سود بانکی که در ایران به پس انداز کنندگان پرداخت می شود، هفت تا هشت درصد است. در حالی که نرخ واقعی تورم یا افزایش قیمت دو برابر رقم مذکور است، به عبارت دیگر قدرت خرید هر هزار تومان پس انداز بانکی با گذشت یکسال به ۸۵۰ تومان کاهش می یابد.
این در حالی است که کشورهای پیشرفتهای مثل ژاپن و سوئد در همان سالها و حتی پیش از آن در حال اصلاح سیاستهای غلط ارزی خود بودند و سود بانکی را یا کاهش دادند و یا به صفر رساندند تا نقدینگی جامعه به سمت اقتصاد مولد هدایت شود.
دهه 60 بیشترین جمعیت کشور را به خود اختصاص داده
حالا در روزهای پایانی فروردین ماه سال 97 ایستادهایم. مشاهده هرمهاي سني استانهاي مختلف بر اساس سرشماري ١٣٩٥ نشان ميدهد متولدين دهه ١٣٦٠ كه اكنون به سن بزرگسالي و فعاليت رسيدهاند بيشترين تعداد جمعيت را نشان ميدهند.
تغييرات به وجود آمده در هرم سني كنوني ايران نتيجه گذار سني جمعيت است كه همگام با ساير گذارهاي جمعيتي پديد آمده است. تغيير از وضعيتي كه جمعيت ايران بسيار جوان (شرايط سالهاي ١٣٦٥ و قبل از آن) بود به وضعيت امروزي كه سهم بزرگي از جمعيت كشور را جوانان و بزرگسالان تشكيل ميدهند.
متولدین دهه 60 دیگر جوان نیستند. در بهترین حالت 28 ساله و در بدترین حالت 37 سالهاند. شاید تدیون سیاست تازه بیشتر شبیه یک شعار دهن پر کن باشد اما متولدین 75 به بعد تازه به دوره جوانی ورود کردهاند اما آیا مدیران و مسئولان ما از سالهای دهه لعنتی 60 درس حکمرانی گرفتهاند؟ آیا سیاستهای اقتصادی و فرهنگی کشور به اندازه رفاه این نسلها تغییر کرده است؟