عصرایران؛ احسان محمدی- کفن پوشان در ایران کسانی هستند که در واکنش به رخدادهای فرهنگی و سیاسی به صحنه می آیند. کفن می پوشند و در خیابان ها شعار می دهند. آنها بارها در اعتراض به نمایش یک فیلم سینمایی، اظهارات یک شخصیت سیاسی، برگزاری کنسرت موسیقی و ... به خیابان ها آمده اند. نشانه ای از رسیدن کارد به استخوان.
کفن پوشان و حامیان رسانه ای آنها می گویند دلواپس جامعه هستند. اینکه نمایش یک فیلم سینمایی یا برگزاری کنسرت موسیقی به جامعه صدمه می زند. آنها البته این اقدام را معمولاً وقتی انجام می دهند که دولت مستقر مطابق میل شان نباشد. اما چرا وقتی این آمار اعلام شد کفن نپوشیدند و نگران جامعه نشدند؟ اصلاً چرا همه این همه ساده از کنار این تراژدی گذشتند؟
سازمان ثبت احوال اعلام کرد در سال 96 تعداد 175 هزار مورد طلاق به ثبت رسیده است. این آمار چند نکته به همراه داشت:
1- از سال 1343 تاکنون این میزان طلاق نسبت به ازدواج بی سابقه بوده است. یک رکوردشکنی تلخ!
2- تقریباً 30 درصد ازدواج های صورت گرفته در سال 96 به طلاق انجامیده است.
3- در هر روز 500 زوج و در هر ساعت 21 زوج از هم جدا شده اند.
4- آمار تعداد فرزندان ناشی از این طلاق ها منتشر نشده است.
5- تعداد ازدواج ها نسبت به سال 95 تقریباً 8درصد (51 هزارمورد) کاهش داشته اما طلاق ها افزایش یافته است.
این آمار تنها به طلاق های ثبت شده در ثبت احوال اشاره دارد که طرفین به دادگاه رفته و پس از طی مراحل قانونی رسماً از هم جدا شده اند و آماری در خصوص پرونده های تشکیل شده که هنوز حکم آنها صادر نشده، منتشر نشده است.
چه کسی است که نداند بسیاری از زوج ها به دلیل نگرانی برای آینده فرزندان، حفظ آبرو، بی پناهی زن پس از طلاق و ... به زندگی زیر یک سقف ادامه می دهند ولی چنان که مشاوران خانواده عنوان کرده اند دست به «طلاق عاطفی» می زنند. ثبت آمار این طلاق های عاطفی عملاً ممکن نیست اما به نظر عدد کوچکی نمی آید.
این آمارها کسی را نگران نمی کند که چه بلایی سر جامعه ای آمده است که زمانی طلاق را مکروه ترین حلال می دانست و حالا دست به رکوردشکنی می زند؟ مگر تمام کشمکش سیاسی و مجادلات اقتصادی و درس و دانشگاه و مکتب و حوزه برای این نیست که شهروندان بتوانند به یک «زندگی سالم تر» دست پیدا کنند؟ این همه طلاق نشانه زندگی سالم شهروندان است؟!
بحث بر سر این نیست که زوجین تحت هر شرایطی زیر یک سقف بمانند، چه بسا طلاق در برخی زندگی ها حتی رهایی بخش باشد و به نجات دو نفر کمک کند اما سوراخ دعا را گم نکرده ایم؟ یک نفر دکمه توقف این جامعه را بزند و برای چند لحظه از هم بپرسیم به کجا می رویم؟ قرار است کدام قله را فتح کنیم که اینطور زندگی ها متلاشی می شود؟ کسی دل نگران سرانجام کودکان طلاق هست؟ سرانجام زنانی که بی پناه در این جامعه رها می شوند چطور؟
با سخنرانی درمانی نمی توان مردم را وادار کرد که طلاق نگیرند. مدام بر طبل «همه جوان ها باید ازدواج کنند» نکوبیم. اول زندگی مشترک را به جوان ها یاد بدهید و آنها را آماده کنید بعد دو جوان را زیر یک سقف بفرستید.
مشکلات اقتصادی و تغییر سبک و ذائقه زندگی آدم ها و کم طاقتی ها و توقعات شگفت انگیز زنان و شوهران از هم و کودک مسلکی برخی زوجین و ... را مهمترین دلایل طلاق می شمارند. البته در این میان شبکه های مجازی و ماهواره هم سوژه های دم دستی هستند و کتک خور ملسی دارند. در اینکه دنیای جدید روی طلاق تاثیر گذاشته تردیدی نیست اما جز لعن و نفرین چاره ای نمی شناسیم؟
بزرگان این کشور از حوزه گرفته تا دانشگاه، از مسجد تا مجلس چطور می توانند شاهد از هم پاشیده شدن زندگی ها باشند و شب خوابشان ببرد؟ هر روز 500 زوج جدا می شوند. از هر سه ازدواج یک ازدواج منجر به طلاق؟! تکاندهنده نیست؟ اگر این آمار تکان تان نمی دهد بمب هسته ای هم شما را تکان نمی دهد. آسوده بخوابید!
اولویت اول زندگی مردم خیلی از مباحثی که مطرح می شود نیست. اولویت مردم این است که زندگی شان اینطور از هم نپاشد. اگر تنها یک موضوع شایسته آن باشد که کارد را به استخوان مان برساند و کفن بپوشیم و به خیابان بیاییم، «زندگی» است. حفظ زندگی.
30 درصد طلاق مربوط به ازدواج های سال 96 فقط نیست و به سال های قبل از آن نیز مربوط می باشد شماره 1 را حذف کن باهوش
این جمله اشتباهه . 30 درصد نسبت طلاق به ازدواج است . ممکن است ازدواج در سال 90 باشد
بقیه ی آمارهایمان هم در همین حد فضاحت بار و فاجعه آمیز است.
میدونم ازدواج کنم احتمال اینکه طلاق بگیرم زیاده
یه عده با حقوق های نجومی (20و30و40وووووپا
پاداش 500میلیون تومان
وقتی دولت مدت خدمت بازنشستگی کشوری را از 30سال خدمت به 35سال خدمت افزایش داده است این جوانان بیکار تا کی صبر کنن؟
ولي بزرگترين عامل طلاق و مشكلات ازدواج در كشورما مربوط به نحوه تربيت بچه ها (دخترها و پسرها) در سالهاي قبل برمي گردد چه در خانه ها و چه در مدارس و محيطهاي ديگر و اين نوع تربيت غلط در اشكال ديگر هم اكنون هم ادامه دارد
يعني با اين روند تربيتي و فرهنگي بايستي بگويم مشكل ازدواج و طلاق نه تنها در حال حاضر بلكه در آينده براي نسلهاي جوان آينده ادامه خواهد يافت و در ادامه عواقب ناشي از اين طلاقها و كاهش ازدواجها بيشتر و كمر شكنتر خواهد شد.
جامعه شناسان خوب میتوانند توضیح دهند.
خدارو شکر حدسم درست بود و کامنتم رو سانسور کردید. مهم نیست. اما پیش خودتون منصفانه تعمق کنید که علت و ریشه اصلی طلاق در جامعه ما چیه. اونوقت می بینید که اتفاقا نگرانی دلواپسان برای همین روزها و همین آمارها بود.