لست سکند - از نظر شما یک شهر متروکه چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ منطقه ای در حاشیه شهر اما قابل دسترسی، بناهای متعدد برای ماجراجویی و اکتشاف، صنایع دستی تامل برانگیز، افسانه های بی بدیل، تاریخ مستند، احتمال تسخیر شدن توسط ارواح خبیث و سرگردان شهر و حتی یک چوبه دار؛ والچر سیتی (Vulture City به معنای شهر کرکس) تمام این خصوصیات را دارد.
طبق باور قدیمی اهالی این شهر، یک مهاجر آلمانی بنام هنری ویکنبورگ (Henry Wickenburg) در سال 1863 در حال گذر از بیابان آریزونا نگاهش به توده ای از پرهای سفید و سیاه گره می خورد و مسیرش را به سمت چیزی که به نظر لاشه یک کرکس بود تغییر می دهد، اما درست در همین لحظه درخشش شی ای در همان نزدیکی توجه او را به خود جلب می کند. او لاشه ی کرکس را رها می کند و آن سنگ درخشان را بر می دارد. آن سنگ، طلا بود.
او در واقع به طور اتفاقی به یکی از بزرگترین معادن طلای آریزونا پا گذاشته بود که بعدها معدن کرکس (Vulture Mine) نام گرفت.
تا قبل از تعطیلی این معدن در سال 1942، معادل دویست میلیون دلار طلا و نقره از آن استخراج شد. شهری که در نزدیکی این معدن شکل گرفت، شهر کرکس (والچر سیتی) نامیده شد و جمعیت آن به پنج هزار نفر هم رسید.
این شهر توسط پژوهشگرِ شهرهای متروکه، فیلیپ وارنی (Phillip Varney) در کتاب "شهرها و معادن متروکه ی آریزونا" که در سال 1980 به چاپ رسید به عنوان یکی از بهترین شهرهای متروکه ی غرب آمریکا معرفی شده است.
به درخت دویست ساله ای خیره شده ام که مانند یک دیده بان در مقابل اتاقک خشت و سنگی هنری ویکنبورگ ایستاده است. اتاقی که در سال 1884 ساخته شد. هنری بیشتر سهامش از معدن را فروخت و اتاقکی که محل اقامت او محسوب میشد نیز به بازداشتگاه شهر بدل گشت. او در سال 1905 در 85 سالگی با شلیک گلوله خودکشی کرد و در فقر مطلق از دنیا رفت.
نمی دانم آیا نوشته ی حکاکی شده ی روی درخت مبنی بر اینکه 18 مرد به دلیل سرقت طلا از معادن، بر روی آن به طناب دار آویخته شده اند صحت دارد یا خیر. یک حلقه طناب دار هم اخیرا از یکی از شاخه های درختان آویزان کرده اند تا شاهدی بر این مدعا باشد.
در روایت دیگری گفته شده که مردی به نام جوان راموس (Juan Ramos) بابت به قتل رساندن سابرینا لوسرو (Sabrina Lucero) 15 ساله که ظاهرا منکر پیشرفت های علمی او بوده است، از این درخت به دار آویخته شد. سابرینا در گورستان شهر به خاک سپرده شده است.
در گورستان شهر، بیش از 90 نفر به خاک سپرده شده اند اما در جای جای منطقه قبر های ناشناس بسیاری به چشم می خورند.
در سال 1923، چندین معدنچی در حین کار در یکی از غارهای معدن کشته شدند. معدن کرکس معدنی با "سنگ های سخت" بود و به چوب بست های پشتیبان احتیاجی نداشت و شرکت حفاری این معدن نیز به جهت استحکام معدن، بیشتر سنگ های معدنی را در جای خود دست نخورده حفظ می کرده است. اما در جریان این اتفاق، در حین حفاری یکی از ستون های اصلی معدن که مملو از سنگ طلا بود، 12 معدنچی در اثر ریزش سقف کشته شدند و احشامی هم که برای حمل سنگ ها به بیرون غار به کار گرفته می شدند نیز از بین رفتند. طبق باور اهالی این منطقه، اجساد این افراد همچنان در عمق معدن مدفون است و ارواح سرگردان آنها در این شهر متروکه سکونت دارند.
نماهایی از این شهر متروکه در کتاب ها و مجلات بسیار و حتی در یک برنامه ی تلویزیونی به نام "ماجراجویی های شبح" به نمایش درآمده است. اما در گرد و غبار این منطقه ی تاریخی، تخیل و واقعیت در هم تنیده شده اند.
گشت و گذار در ساختمان بازسازی شده آسای (Assay) که در سال 1884 ساخته شده انسان را به سفری در دل زمان می فرستد.
یک چرخ خیاطی سینجر (Singer) با صندلی خیاطی اش در مقابل پنجره ای باز قرار داده شده و کمی آنطرف تر یک گرامافون روی یک پیشخوان چوبی گویی سالهاست که از نفس افتاده است. کنسروهای غذا در قفسه های آشپزخانه انگار هنوز منتظر کدبانوی خانه هستند و یک تخت فلزی و کف چوبی زمین با صدای جیرجیر ترسناکش این حس را به هر بیننده ای القا می کند که ساکنان این خانه هر لحظه ممکن است بازگردند. در حال عبور از اتاق های تودرتوی خانه حتی می توان صدای پخش شدن موسیقی از گرامافون و صدای فنرهای تخت را تصور کرد.
کمی آنطرف تر، یک غذاخوری محلی، یک آرایشگاه، یک مهمانسرا و یک کافه با دیوارهای خشتی، بازسازی شده اند تا دیوارهای خمیده و سقف های فروریخته را تقویت کنند. ساختمان های دیگری با دیوارهای فروریخته و پی های فرسوده در گوشه و کنار شهر به چشم می خورند. در یکی از ساختمان ها که منزلگاه کرکس نامیده می شود اشیاء مختلفی از انواع نعل اسب گرفته تا بطری های قدیمی و علامت هشدار نشان دهنده ی محل عبور مار دیده می شود. بر سردر قهوه خانه ی شهر هنوز علامت معروف اسب بالدار قرمزرنگ بر روی ورقه ای فلزی می درخشد و در کنار در ورودی نیز یک کاکتوس ساگوارو قرار دارد که در نگاه اول، تصویر مسئول خشن یک پمپ بنزین قدیمی را در ذهن متبادر می سازد.
جرثقیلی چوبی که موتورهای حفاری را به درون معدن می برده و بارهای سنگها را از معدن بیرون می آورده هنوز در کنار دهانه ی معدن متروکه قرار دارد. یک گاری هم در کنار جرثقیل افتاده و انگار منتظر کسی است که آن را از زمین بردارد و بار بزند.
بخش شهری این منطقه در حالت فعلی اش دیدنی های زیادی دارد. گشت و گذار از یک اتاقک کوچک شروع می شود که دفتر تور نام دارد. این تور خودگردان به شما امکان می دهد که در مسیری به طول نیم کلیومتر، بین انواع ماشین ها و ادوات استخراج و حمل طلا گردش کنید و از قفسه های بالابرهای قدیمی و ساختمان های این منطقه دیدن کنید. تور همراه با راهنما در آخر هفته ها دایر است و تاریخ شهر و داستان های مناطق مختلف آن را برای شما زنده می کند.