تشکیل ارکستر در ایران با توجه به جایگاه موسیقی و تنظیم و اجرای قطعات در اینگونه تشکلات هنری، همواره حاصل خون دل خوردن شماری از بزرگان موسیقی کشورمان بوده است.
موسیقی ایرانی همواره در عزلت و تنهایی و یا با تعداد معدودی اجرا می شده لذا نسبت به موسیقی بین المللی، ماهیت ارکسترال ندارد.
تفکر تشکیل ارکستر و آشنایی با موسیقی بین المللی به 150 سال پیش همزمان با تاسیس مدرسه دارالفنون برمی گردد.
این مرکز آموزشی به همت امیرکبیر صدراعظم با کفایت ناصرالدین شاه قاجار راه اندازی و مقرر شد که استادان اتریشی، ایتالیایی و فرانسوی در آن مرکز علمی به شعب پیش بینی شده از قبیل ریاضیات، پزشکی، معدن شناسی، فیزیک، زبان های خارجه، تاریخ جغرافی و علوم نظامی آموزش دهند.
ناصرالدین شاه که در سفرهای خود به فرنگ به تاثیر موسیقی در نظم و انضباط واحدهای نظامی پی برده بود، فرمان تشکیل یک دسته موسیقی را در شعبه علوم نظامی داد و اینگونه جایی برای موسیقی نظام در شعبه مذکور در نظر گرفته شد.
موسیقی نظام تا پیش از آن به نقاره خانه انحصار داشت و با کرنا، سرنا و سازهای ضربی اجرا می شد و بجز مراسم نظامی در آیین های مذهبی، سوگواری ها و جشن ها نیز مورد استفاده قرار می گرفت.
روییون و بوسکه 2 موسیقیدان فرانسوی که پیش از تاسیس دارالفنون به ایران آمده بودند برای دسته موزیک این مدرسه گمارده شدند اما موفقیتی حاصل نکردند لذا موسیقیدان دیگری از فرانسه به نام آلفرد ژان باپتیست لومر را در سال 1868 میلادی برابر با 1247خورشیدی استخدام کردند.
لومر زبان فارسی را نمی دانست لذا با کمک علی اکبرخان نقاش باشی ملقب به مزین الدوله که معلم فرانسوی دارالفنون بود، ابتدا علم موسیقی را به شاگردان آموخت و بعد به یاری وی کتاب تئوری موسیقی را به زبان فارسی در چاپخانه همان مدرسه به چاپ رساند.
لومر از این نیز پا فراتر گذاشت و ضمن آموزش سلفژ و هارمونی شاگردان را با موسیقی بین المللی آشنا و به کمک آنان کنسرت هایی برای همگان در این زمینه برگزار کرد.
در رپرتوار این کنسرت ها قطعات غیر نظامی از آهنگسازان بین المللی از قبیل ویوالدی، بتهوون، واگنر، وردی و غیره وجود داشت که توسط خودش رهبری می شد.
(رپرتوار شامل قطعاتی است که برای اجرا همواره در حافظه یک ارکستر و یا یک مجری موسیقی قرار دارد.)
تاثیر تلاش و کوشش لومر تنها در محافل بزرگان و مراسم خاص بود و در جامعه فراگیر نشد اما شاگردانش در صدر آنان غلامرضا مین باشیان معروف به سالار معزز با همت فراوان موسیقی را از محافل اشرافی در جامعه انتشار دادند.
مین باشیان که مقدمات موسیقی را نزد لومر آموخته بود، برای ادامه تحصیل به کنسرواتوار سن پترزبورگ روسیه رفت و پس از سه سال در سال 1293خورشیدی به ایران بازگشت و کتاب های گوناگونی در زمینه هارمونی و سازشناسی منتشر کرد.
البته پیش از بازگشت او 2 ارکستر زهی سلطنتی توسط مسیو دووال معلم فرانسوی ویولن و ارکستر انجمن فرهنگی اخوت به رهبری غلامحسین درویش خان در کشور تشکیل شده بود.
مین باشیان به ریاست شعبه موزیک منصوب شد و آنجا را به مدرسه موزیک تغییر نام داد و حتی پیانو را با تغییر کوک و امکان اجرای فواصل موسیقی ایرانی وارد این سبک از موسیقی کرد و ارکستر زهی را نیز سامان داد.
کلنل علینقی وزیری از دیگر هنرمندانی بود که در تشکیل ارکستر، ورود نت و قواعد مربوطه به موسیقی ایرانی و سواد موسیقایی نوازندگان تاثیر قابل ستایشی داشت.
او که در فرانسه و آلمان به تحصیل موسیقی پرداخته بود، پس از بازگشت به وطن در سال 1302 خورشیدی مدرسه موسیقی احداث کرد و در پی آن ارکستری متشکل از هنرجویان برجسته همان مدرسه تشکیل داد و آثار بین المللی و ایرانی را به اجرا گذاشت. این ارکستر بعد ها به دلیل کمک های دولتی از سوی وزارت معارف با نام ارکستر مدرسه دولتی به فعالیت خود ادامه داد.
غلامحسین مین باشیان فرزند سالار معزز در سال 1313 جانشین وزیری شد و سرپرستی مدرسه موسیقی دولتی را به عهده گرفت و آن را به هنرستان عالی موسیقی تغییر نام داد و پس از این اقدام، ارکستر سمفونی بلدیه را متشکل از 20 نوازنده در تهران بنیان نهاد و قطعات را به صورت پارتیتور (نوشتن نت موسیقی به تفکیک برای همه سازهای ارکستر) باز نویسی کرده و برای اجرا در اختیار ارکستر جدید قرار داد.
این ارکستر برای نخستین بار در سال 1313 خورشیدی به مناسبت جشن هزاره فردوسی به روی صحنه رفت. ارکستر سمفونی بلدیه که به همت مین باشیان زیر مجموعه هنرستان عالی موسیقی قرار گرفته بود، همچنان آثار آهنگسازان بین المللی را می نواخت و با تشکیل سازمان پرورش افکار که مین باشیان سرپرستی کمیسیون آن را به عهده داشت، این ارکستر عنوان ارکستر استادان موسیقی کشور به خود گرفت و با استخدام تعدادی نوازنده خارجی به وسعت و قدرت آن افزود به طوری که 2 ارکستر کوچک تر نیز متشکل از هنرجویان هنرستان عالی موسیقی به وجود آمد. این 2 ارکستر به ترتیب توسط حسن راد مرد و علی محمد خادم میثاق رهبری می شد.
شدت گرفتن جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین به شدت بر روی فعالیت های فرهنگی تاثیر منفی گذاشته و موجب رکود آنها شد که در پی آن هنرستان عالی موسیقی و ارکسترهای مربوطه نیز به حالت تعطیل در آمده و مین باشیان برکنار شد.
این رکود چند ماهی بیش نپایید و وزیری مجددا به ریاست هنرستان عالی منصوب شد و ارکستری که توسط مین باشیان تشکیل شده بود با رهبری پرویز محمود دانش آموخته کنسرواتوار بروکسل دوباره احیا شد و با آثار وزیری، روح الله خالقی و قطعات آهنگسازان بزرگ جهان به روی صحنه رفت.
در سال 1339حشمت سنجری که سال ها عضو ارکستر سمفونی بود رهبر ثابت آن شد و تا سال 1351این سمت را حفظ کرد که این طولانی ترین زمان برای رهبری ارکستر سمفونی تا کنون بوده است.
سنجری در زمانی که هنرجوی هنرستان عالی موسیقی بود با اجرای سلوی کنسرتوی ویولن بتهوون با همان ارکستر موفق به دریافت لیسانس با عنوان ممتاز شده بود. او رهبری را از پرویز محمود آموخته و برای تکمیل دانش موسیقی سال ها در وین تحصیل کرده بود.
وی در طول 12 سال رهبری ارکستر سمفونیک تهران برخی از آثار خود و دیگر آهنگسازان ایرانی را در رپرتوار این ارکستر قرار داده بود و با تاسیس تالار رودکی (تالار وحدت کنونی) در تهران ارکستر سمفونی نیز به آن پیوست و در کنار گروه های اپرا و باله ملی به صورت یکی از واحدهای سازمان یافته آنجا شد و استفاده از امکانات تالار مذکور در اجرای برنامه هایش بسیار تاثیر گذاشت و همچنین با توجه به ظرفیت تالار علاقه مندان نیز راحت تر از پیش توانستند شاهد و ناظر اجرای این ارکستر باشند.
ارکستر سمفونی تهران در طول رهبری سنجری همچنین میزبان رهبران و تکنوازان میهمان بود که در این میان می توان به یهودی منوهین، ایزاس استرن، راقی پتروسین، یوجین ایستومین، علی رهبری، ژرژ پتروسیان، لوریس چکنواریان، فرشاد سنجری و... اشاره کرد.
پس از حشمت سنجری، فرهاد مشکات در سال 1351و لوریس چکنواریان به ترتیب رهبری ارکستر سمفونیک ارکستر اپرای تهران را برعهده گرفتند.
ارکستر سمفونیک تهران تا کنون رهبران بسیاری را اعم از موسیقیدانان ایرانی و خارجی به خود دید. پس از انقلاب اسلامی نیز به رهبری فرهاد مشکات به کار خود ادامه داد.
این تشکل مسیقایی از بدو تشکیل رهبران زیادی بخود دیده که از آن میان می توان به پرویز محمود، روبیک گریگوریان، مرتضی حنانه، حشمت سنجری، فرهاد مشکات، نادر مرتضی پور، فریدون ناصری، نصیر حیدریان راستی، علی رهبری (رهبر میهمان)، نادر مشایخی، منوچهر صهبایی، ماتیاس کروگر (رهبرمیهمان)، درک کلیسون (رهبر میهمان)، شهرداد روحانی (میهمان) و نادر مرتضی پور (اشاره کرد.
در دهه 30 خورشیدی نیز ارکسترهای بزرگ و کوچک دیگری در ایران راه اندازی شد که به اجرای آثار آهنگسازان ایرانی و خارجی می پرداختند که از آن جمله می توان به موارد زیر «ارکستر انجمن دوستداران موسیقی ملی»، «ارکستر هنرجویان هنرستان موسیقی ملی»، «ارکستر بانوان وابسته به وزارت فرهنگ و هنر وقت»، «ارکستر فارابی»، «ارکستر گلها»، «ارکستر سازهای ملی»، «ارکستر اپرای تهران»، «ارکستر مجلسی رادیو تلویزیون ملی ایران»، «ارکستر ژونس موزیک»، «ارکستر سمفونیک هنرجویان هنرستان عالی موسیقی»، «ارکستر ملل» و ... اشاره کرد.