عصر ایران؛ مهرداد خدیر- شهردار تهران از مردم خواسته است به جای آن که به مناسبت نوروز سبزه سبز کنند درخت بکارند. اما آخر این دو چه ربطی به هم دارند یا چه تناقضی دارند؟
سبزه را میگذاریم وسط سفره هفتسین و بچهها با معجزه رویش و حیات آشنا میشوند و درخت اگر چه زیباترین جلوۀ حیات است جنبۀ نمادین ندارد و درختکاری، کاری رئال است و به خاطر همین شهرداری تهران سازمان پارکها و فضای سبز دارد و سازمان سبزه ندارد.
این که درخت بکاریم خیلی خوب است. خیلی خیلی خوب است اما نجات چنارهای خیابان ولی عصر که میتوانستند چند هزار سال عمر کنند و قبل از صد سالگی از پا در میآیند کاری مهمتر است هر چند خوشبختانه اقداماتی انجام شده و از اصفهان چنار آوردهاند.
روزگاری تهران به چنارستان شهرت داشت و همچنین با اقاقیاهای گلدار شناخته میشد و حالا چنار که به گواهی چنار بیگناه امامزاده صالح تا سه هزار سال هم عمر میکند گرفتار ساختمانهای سر به فلک کشیده شده که نور را از آنها دریغ کردهاند و از اقاقیاهای گلدار خبری نیست.
آری که باید در تهران درخت کاشت اما نه هر درختی و این درخت های کج و کوله یا خشکیده که گاهی شهرداری میدهد تا تنها روز درختکاری را پشت سر بگذاریم.
کاشت پالم یا نخل تزیینی که زمستانهای تهران را تاب نمیآورد و برای حفظ آن باید چهارماه آن را نایلون پیچ کرد کاری بخردانه نیست. پالم یا نخل را در محیط های رطوبی شمال و جنوب میکارند و مشهورترین نمونه جزیره مایورکای اسپانیاست و آن قدر با آن منطقه متناسب است که پس از حکومت مسلمانان هم علاقه به نخل کاری ادامه یافت و نماد آن جزیره است.
در تهران باید درخت کاشت اما نه هر درختی. درخت بومی تهران، کاج تهران است که نه آفت می زند نه آب زیاد می خواهد و نه عمر کمی دارد.
پنجاه سال پیش که آزاد راه پارک وی را در تهران ساختند به این نکته توجه داشتند و کاج تهران و درختچه توری کاشتند که با تهران کاملا متناسب است یا در بزرگراه سئول سرو نقره ای که مثل شتر در برابر بی آبی تاب می آورد.
درخت کاری خوب و لازم است اما به کاشتن سبزه ربطی ندارد. زیرا سبزه امری نمادین است و حتی رها کردن آن در طبیعت هم مانند کیسه های پلاستیکی زیان بار نیست چون تجزیه می شود البته به آب انداختن آن در رود ودریا منظره جالبی ترسیم نمی کند.
در دهه 60 در نفی عید نوروز گفته می شد عید ما روزی است که در آن گناهی انجام نشود که هر چند سخن حکیمانه ای است اما در مقام نفی و انکار نوروز گفته نشده است.
نوروز، هویت ماست و شناسه هر ایرانی و قصه فراتر از سبزه و ماهی قرمز و حتی دید و بازدید است. نوروز برای این بوده و هست که ایرانی بمانیم و خوشا که مانده ایم.
نوروز عید درخت و سبزه نیست که بگوییم سبزه سبز نکنید و درخت بکارید یا جناب غلامعلی حداد عادل رهنمود بدهد و بگوید به جای سفر سنت صله ارحام را بر جای آورید.
نوروز، نوروز است. هویت ما، روح ملی ما و شناسه ما و سبزه تنها یکی از نشانه های آن است و درخت هم جای آن را نمی گیرد.
من حتی با کمپین های حذف ماهی قرمز هم میانه ای ندارم و گرچه می دانم از ابتدا در سفره هفت سین نبوده ولی حالا که هست.
اگر ماهی قرمز را باید به این خاطر حذف کنیم که در زمان جمشید نبوده و بعدتر اضافه شده پس گوجه فرنگی و سیب زمینی را هم باید از غذای ملی ایرانیان حذف کنیم چون هر دو وارداتی است و آبگوشت مادر بزرگِ مادربزرگ مان نه گوجه فرنگی داشته نه سیب زمینی! از نام اولی پیداست که از فرنگ آمده و دومی هم آن قدر ناشناس بود که مدتی به آن آلو فرنگی می گفتند ومیرزا ملکم خان در فرانسه دید به آن سیب زمینی می گویند و این نام رواج یافت. پرورش و خرید و فروش ماهی قرمز یک کسب و کار است و سفره هفت سین را هم زیبا می کند. حالا زمان جمشید نبوده، خوب نبوده باشد!
تهران، درخت می خواهد. بسیارهم. آری اما نه هر درخت و نه این که عنبه و عناب بکاریم که تهران، شهر چنار است و سرو نقره ای و کاج تهران. چنان که شیراز را با عطر نارنج می شناسیم و واشنگتن با شکوفه های گیلاس شهره است.
سال ها پیش در بزرگ ترین مجموعه گل و گیاه تهران مسؤولیتی مدیریتی بر عهده داشتم و از آن درخت و درختچه ها در باغچه خانه آقای نجفی هم در روزگاری که وزیر آموزش و پرورش بودند نیز کاشتیم. آن مجموعه را شهرداری دوران کرباسچی برای تبدیل به پارک یا باغ پرندگان خرید و شهرداری دوران قالیباف ترجیح داد به جای پارک به برج بدل کند و حالا از باغی که همه یوسف آباد می شناختندش و در فیلم دیدار محمد رضا هنرمند با بازی مهران مدیری تصاویر آن باقی مانده چه باقی مانده است؟
این قصه را گفتم تا بگویم مسئول قتل و قطع درختان در تهران سبزه های نوروز نیست. تغییر کاربری ها و تخریب باغ هاست و گویا تنها جز باغ سفارت انگلستان و باغ سفارت ایتالیا و باغ زرتشتیان چندان باغی باقی نمانده است.
آقای شهردار اگر پرونده پلاک ثبتی 70.942 را بخواهد و بخواند در می یابد که چگونه کاربری یک پارک یا فضای سبز به برج بدل می شود و مشکل هم ربطی به سبزه کاشتن یا نکاشتن مردم ندارد. قصه فراتر از دانه های عدس و گندم و ماش است که با آنها سبزه سبز می کنند.
باغچه های قدیمی خانه های تهران خرمالو داشت و خانه ما خوش بختانه هنوز دارد و طعم گس پاییز را با طعم گس خرمالو حس می کنیم ولی هر خانه را که برای ساخت آپارتمان تخریب می کنند درخت خرمالو هم از میان می رود و چون باغچه ساختمان جدید کوچک است به سدروس و شمشاد و چند بوته رز بسنده می شود و پاییز که می آید خرمالویی نیست. چندان که یاس زرد و به ژاپنی که از آمدن نوروز خبر دهند.
من اگر جای شهردار نجفی بودم به این خانههای نوساز پایان کار نمیدادم تا وقتی کنار دیوار «گلیسین» بکارند که از دیوار بالا میرود و میپیچد و میریزد. آه از این گلیسین زیبا و چشمنواز که میتواند چهرۀ تهران را تغییر دهد. همان که به یاس بنفش مشهور است.
آری آری درخت باید کاشت اما این قصه با سبزه هفت سین منافات ندارد. هیچ منافاتی.
به جای این گونه توصیه، شهرداری در هر محله سفرۀ هفتسین بگستراند. با سبزه و حتی ماهی قرمز. اینها البته کارهایی نمادین است و درخت کاری بسا بنیادین.
سهراب سپهری هم میگوید جای مردان سیاست بنشانید درخت. نمیگوید به جای سبز کردن سبزه بنشانید درخت!
بدترین آسیب به فضای سبز صورت میگیرد
من یک محصولی دارم که تا ۹۰درصد در مصرف آب درختان صرفه جویی میکنه و آب رو ذخیره میکنه و در تمام مناطق قابل استفاده هست
کپسول ارگانیک جنگل
T.me/compostir
بابا کشور در بی آبی بسر میبرد میفهمید بی آبی