عصر ایران - صبح سوار ماشین می شوید. دوازدهم ماه است. حقوق ته کشیده. دنده عقب از پارکینک می روید توی خیابان. قسط تان عقب افتاده. مغزتان حساب می کند که دیرکرد قسط چقدر می شود... ناگهان صدای جیغی از پشت سرتان می شنوید. با وحشت از ماشین پائین می پرید. دنیا روی سرتان خراب می شود. دخترکی در لباس مدرسه چند متر آنطرف تر افتاده است. شما او را زده اید. جیغ می زند. زنده است اما غرق در خون ...
نفس عمیقی بکشید و خدا را شکر کنید. این اتفاق فقط یک خیال تلخ بود اما به همین سادگی خیلی ها تصادف کرده اند. خیلی ها بی هیچ نیت سویی مرتکب تخلفی شده اند که الان در زندان به سر می برند. کسانی که آدم های بی گناهی بودند، درست مثل شما. قسط هایشان عقب افتاده بود، کرایه خانه نداشتند و بعد در نتیجه یک لحظه غفلت زندگی شان متلاشی شده. غفلتی اندازه یک پلک به هم زدن که ممکن است ما هم یک روز، یک وقت و یک جا گرفتارش بشویم ...
ایران با دارا بودن ۸۰ میلیون جمعیت، حدود ۱۵ میلیون پرونده قضایی و ۲۰۰۰ عنوان مجرمانه داراست، در حالی که هند با دارا بودن یک میلیارد جمعیت تنها دارای دو میلیون پرونده قضایی و ۷۰۰ تا ۸۰۰ عنوان مجرمانه است! دردناک نیست؟
ما مردمی هستیم که مادران مان به آب سوگند می خوردند، پدران مان حرمت نمک را نگه می داشتند، نیاکان ما به گفتار نیک و پندار نیک و کردار نیک باور داشتند، شایسته است که چند برابر کشور هند پرونده و شکایت و کینه و فکر انتقام در سر داشته باشیم؟
عید می آید و مشغول خانه تکانی هستیم. تکاندن فرش آسان است، شیرآهنکوه مرد آن است که کینه های دل را آخر سال بتکاند و با قلبی روشن و امیدوار به استقبال سال نو برود. شیرزن آن است که گره از کار فروبسته کسی بگشاید وگرنه نگه داشتن کینه ها در دل و کول کردن آنها از این سال به آن سال و نشستن کنار سفره هفت سین با دلی که چرکین است که لذتی ندارد.
این یک فراخوان ملی است. به رسم نیاکان مان که خطاپوش بودند و بخشنده. مردم آفتاب و آب و روشنی و قناعت. اگر علیه کسی شکایت کرده ایم و موضوع شکایت جرم غیرعمد است، یا اختلافی نه چندان بزرگ است یا حتی موضوع مالی که می توان درباره اش توافق کرد، بخشید یا حتی قسط بندی اش کرد، دست روی زانو بگذاریم و یا علی بگوییم و همین امروز برخیزیم و یک نفر را از گرفتاری نجات بدهیم. از سلول تنگ زندان، از حبس کشیدن در قفس اندوه و از این این دادسرا و آن دادگاه نجات بدهیم و اجازه بدهیم او هم کنار خانواده اش زمزمه کند: یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
همدیگر را ببخشیم و بخشش را به دیگران هم بیاموزیم تا خداوند هم از گناهان ما را ببخشد.
ای تغییر دهنده دلها و دیده ها، ای مدبر شب و روز، ای گرداننده سال و حالت ها، بگردان حال ما را به نیکوترین حال... آمین!
لطفاً به حرمت انسانیت این مطلب را تا جایی که می توانید بازنشر کنید، حتی بدون اشاره به منبع.
#میبخشم را گسترش دهید تا سهامدار این مهربانی باشید.
جامعه کم کم داره خالی میشه از هر حس خوب
از بخشش و کرم
نمیگم نیست هست اما کمه
این پیشنهاد آدم رو لااقل به فکر میبره
همه کلمات آشنا هستند و صریح ولی تعجب بر انگیز ،
تعجب از اینکه چرا در این روزگار دیگر اینچنین شیرین سخن نمی گوییم ،
چه شده است ما که هم دین و آیینمان هم سنت و سرزمینمان ما را امر می کنند به مهربانی و ادب ، چنین با روی و زبان خوش بیگانه شده ایم .
نخرید مرد (قابل توجه کسانیکه حق مردم به گردنشان است )