در لیست ابتدایی مسافران این سانحه که از سوی سازمان هواپیمایی کشوری ایران اعلام شد، نام ۶۰ تن به چشم میخورد. در این میان میتوان خوش شانسترین فرد در این لیست را فرهاد آرامشنیا، مسافر بازمانده از این پرواز نامید.
به گزارش یورو نیوز، هواپیمای مسافربری مسیر تهران به یاسوج متعلق به خطوط هواپیمایی آسمان روز یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ در منطقه سمیرم در جنوب اصفهان در منطقه کوهستانی پادنا دچار سانحه شد و سقوط کرد.
در لیست ابتدایی مسافران این سانحه که از سوی سازمان هواپیمایی کشوری ایران اعلام شد، نام ۶۰ تن به چشم میخورد. در این میان میتوان خوش شانسترین فرد در این لیست را فرهاد آرامشنیا، مسافر بازمانده از این پرواز نامید.
فرهاد آرامشنیا از اهالی منطقه یاسوج و ساکن تهران است. وی پیمانکار سازمان راهداری کشور و در پروژه جاده یاسوج به اصفهان مشغول به فعالیت است. او به دلیل آنکه جلسه کاری مهمی داشت و میبایست روز حادثه به دیدار معاون استاندار کهکلویه و بویراحمد میرفت با دیدن شرایط نامساعد آب و هوایی، با اینکه بلیط هواپیما را تهیه کرده بود، تصمیم میگیرد شبانه و بوسیله خودرو عازم یاسوج شود. تصمیمی که منجر به نجات جان این مسافر خوش اقبال شد.
جواد منتظری، خبرنگار یورونیوز در ایران، گفتوگویی را با فرهاد آرامشنیا انجام داده است. او برغم از دست دادن بستگانش در این پرواز و عزادار بودن، هم اکنون به صورت داوطلبانه برای کمک در منطقه سانحه هواپیما حضور دارد.
*آقای آرامشنیا به شما تسلیت عرض می کنیم و شرایط شما برای ما قابل درک است، اما دوست داریم از زبان شما بشنویم که چه شد که شما مسافر این هواپیما نشدید؟
فرهاد آرامشنیا: «نمیدانم این حکمت یا تقدیر الهی بود، در هر حال من باید صبح به یاسوج می رسیدم. ساعت ۹ طبق هماهنگیهای انجام شده با معاون استاندار جلسه داشتم. شب قبلش با این ذهنیت که ممکن است پرواز انجام نشود، تصمیم گرفتم شبانه عازم یاسوج شوم. این واقعه برای من یک معجزه بود. حضرت ابراهیم با تکه تکه کردن پرندگان و صدا کردن آنها و زنده شدن آنها معجزه کرد یا حضرت موسی دریا را شکافت. همه این معجزات را دیدند، عملا حکمت و معجزه الهی را در این تصمیمی که خداوند برای من گرفت دیدم، نمیدانم چه بگویم. این حکمت الهی بود.»
*میتوانید بگویید چطور به این جمع بندی رسیدید که با این هواپیما مسافرت نکنید؟
فرهاد آرامشنیا: «واقعیت امر این است که من دو بلیط هم تهیه کرده بودم، ما با خانواده، اسم این نقطهای که سانحه رخ داد را چاله هوایی گذاشته بودیم، من نمیدانم چه شد که تصمیم گرفتم و شبانه زمینی به یاسوج آمدم.»
*آیا خانواده و بستگان شما مطلع بودند که شما شبانه و زمینی به سمت یاسوج حرکت کردید؟
فرهاد آرامشنیا: «اولین تماس با من ساعت ۱۰ و ۵۷ دقیقه بود که شماره برادرم روی صفحه موبایلم افتاد. گوشی را برداشتم فقط صدای گریه و زاری میآمد هرچه الو الو کردم جوابی نداد، بعد از این شخص دیگری زنگ زد که میگفت حاجی حاجی، و باز هم صدای گریه و زاری، همینطور با من تماس گرفته میشد و صدای گریه و زاری میامد و تلفن قطع میشد. یکی از بستگان زنگ زد و گفت فلانی اطلاع داری هواپیما تهران یاسوج سقوط کرده است؟ من تعجب کردم و گفتم غیر ممکن است هواپیما از تهران آمده باشد، گفتم پرواز یاسوج-تهران سقوط کرده، گفت که نه پرواز تهران به یاسوج بوده.
من به خانواده و به شوخی می گفتم اگر زمینی سفر بروم لااقل جنازه ما را کسی هست که پیدا کند اما اگر هوایی بروم معلوم نیست چه بلای به سر ما بیاید. این حرف را همینطور به شوخی گفتم. ما همیشه از آن نقطه میترسیدیم . من همیشه این مسیر را هوای از تهران به یاسوج می آمدم و می رفتم.»
*شما در یاسوج چه مسولیتی دارید؟
فرهاد آرامشنیا: «من در محور یاسوج به اصفهان پیمانکار راهسازی هستم.»
*این اتفاق چه تاثیری در سرنوشت و زندگی شما خواهد گذاشت؟
فرهاد آرامشنیا: «همین الان که با شما حرف می زنم هنوز فکر میکنم که در عالم خواب و رویا هستم و همه این اتفاقات را در خواب می بینم و هنوز غیرقابل باور است برای من.»
*بعد از شنیدن خبر حادثه شما به محل حادثه رفتید؟
فرهاد آرامشنیا: «بله من الان در منطقه حادثه هستم.»
*ایا ممکن است مشاهدات خودتان را برای ما تشریح کنید؟
فرهاد آرامشنیا: «واقعیت این است که نقطه ای که برخورد صورت گرفته موقعیت بسیار خطرناکی است، نوک قله است. امکان هلی-برد به آنجا دشوار است. هوا هم رو به سردی است. اما تلاش می شود تا اجساد انتقال داده شود به پایین. ظاهرا مسئولین امر هم از دشواریهای هلی-برد سخن میگویند. ضمن اینکه امکان انتقال زمینی هم وجود ندارد. برای همین به دنبال راه چاره هستند که به چه شکلی اجساد منتقل شود. از بستگان من هم در این هواپیما بودند.»