عصر ایران؛ جعفر محمدی - روز اول شهریور 1395 ، یادداشتی در عصر ایران نوشتم تحت عنوان "تجارت با کودکی" ؛ از مدارس تیزهوشان تا مؤسساتی که دکان باز کرده اند... " و در انتهای آن یادداشت، حذف مدارس تیزهوشان از نظام آموزشی و بیرون راندن مؤسسات تست زنی از مدارس را به وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد دادم.
در چند روز اخیر، خبر مهمی از سوی وزیر آموزش و پرورش منتشر شد: حذف آزمون ورودی پایه هفتم مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی و مدارس خاص.
با این تصمیم که قطعاً یکی از مصلحانه ترین تصمیمات وزارت آموزش و پرورش در دهه های اخیر است، عملاً آن دو پیشنهاد در مقطع ابتدایی مورد توجه واقع شده است چرا که عملاً مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی و خاص، از چارت آموزش و پرورش حذف می شوند تا در ایران نیز همانند کشورهای پیشرفته ، همه دانش آموزان در مدارس عمومی و در کنار یکدیگر درس بخوانند. ضمن این که تمرکزگرایی و خودفریبی سیستم آموزشی در مدارس خاص نیز پایان می یابد.
با حذف این مدارس، عملاً سرطان کنکور که به تعبیر ظریفی، متاستاز کرده و به دوم ابتدایی هم رسیده بود، دستکم از مدارس ابتدایی حذف می شود و کودکان ما از رنج آزمون های پی در پی رها می شوند.
بی مناسبت نیست یادداشتی که سال گذشته نوشتم را بار دیگر منتشر کنم؛ با این امید که اصلاحات در نظام آموزشی به همین مورد ختم نشود.
***
ما، کودکان را پیش از موعد وارد رقابت می کنیم و در رقابت ها، خردشان می کنیم؛ به همین سادگی و به همین بی رحمی!
ما بزرگترها، بازی خودمان را می کنیم ولی مهره های این بازی را فرزندان مان قرار داده ایم، گویی، آنها نه انسان که فیل و رخ و قلعه شطرنج هستند؛ به همان سادگی که مهره ها را می زنیم و دور می اندازیم، به بچه هایمان نیز ضربه می زنیم؛ هم وزارت آموزش و پرورش، هم بسیاری از مدارس و مؤسسات و هم شمار زیادی از خانواده ها.
یکی از این جاها، مدارس موسوم به تیزهوشان هستند که رقابت احمقانه ای در مدارس سراسر کشور برای فرستادن دانش آموزان شان به این مدارس جریان دارد.
هر ساله، تعداد پرشماری از کودکان ایرانی که در مقطع ابتدایی درس می خوانند، در آزمون های مدارس تیزهوشان شرکت می کنند.
فراموش نکنیم آنانی که در این آزمون ها شرکت می کنند، عمدتاً دانش آموزانی هستند که طبق استانداردهای همین نظام آموزشی، جزو دانش آموزان موفق به شمار می روند.
سیستم آموزشی اغلب مدارس، به ویژه مدارس غیرانتفاعی، در تمام سال های تحصیل، این گزاره را به ذهن کودکان بی نوا تزریق می کند که تحصیل در مدارس تیزهوشان، موهبت بزرگی است که باید بدان نائل آیند!
اما آیا مدارس تیزهوشان برای همه این دانش آموزان موفق، جا دارد؟ پاسخ منفی است و ناگزیر آزمون ورودی می گیرند و کودکان را درگیر "استرس کنکوری" می کنند.
نتیجه نیز کاملاً مشخص است. از بین آن همه دانش آموزی که نظام آموزشی، ذهن شان را آکنده از آرزوی تیزهوشان کرده است، تنها تعداد کمی پذیرفته می شوند و بقیه، "شکست می خورند"!
برای ما بزرگترها ، شاید مهم نباشد ولی برای دختر بچه یا پسر بچه ای که هنوز در حال و هوای کودکی است، یک تجربه وحشتناک رقم می خورد، او پیش خودش فرو می شکند و چون از قبولی در "تیزهوشان" بازمانده، اولین حسی که پیدا می کند، تردید به "هوش" خودش هست!
شاید گفته شود مگر می شود همه این دانش آموزان را در مدارس تیزهوشان پذیرفت؟!
پاسخ این است که اساساً وجود مدارس تیزهوشان چه لزومی دارد؟! مگر جز این است که دانش آموزان پذیرفته شده در این مدارس، وارد پروسه ای می شوند که باقی کودکی و نوجوانی شان را می سوزاند؟ مگر جز این است که در مدارس عادی، حجم درس ها و تکالیف آزار دهنده است و در مدارس تیزهوشان، حجیم تر و پرمشقت تر؟!
وانگهی، دانش آموزان چه در مدارس تیزهوشان درس بخوانند و چه در مدارس عادی، باید در دانشگاه، از یک "خط آغاز مشترک"، شروع کنند. پس چه فایده ای دارند این مدارس عریض و طویل، جز این که تشکیلاتی در آموزش و پرورش درست کرده اند و عده ای به بهای ستاندن کودکی و نوجوانی دانش آموزان، در آن مشغول کار و نان خوردن هستند؟!
وادار کردن کودکان به رقابت های زودهنگام، تنها به مدارس تیزهوشان محدود نمی شود. آزمون های ورودی مدارس غیرانتفاعی و آزمون های تستی که با ارائه کارنامه هایی شبیه کارنامه کنکور دانشگاه ها مدام بر کودکان تحمیل می شود و آنها را در استرس و مقایسه دائمی قرار می دهد نیز همانند شبحی بر زندگی کودکان سایه افکنده اند.
این وضعیت به ویژه در مدارس غیر دولتی، به طور فزاینده ای دانش آموزان را تهدید می کند. گویا درس های غیرضرور، زائد و رسمی نظام آموزشی و امتحانات آنها کافی نیست که برخی مؤسسات با ورود به مدارس و برگزاری آزمون های سراسری و چاپ و فروش انواع کتاب های تست، کسب و کار پر رونقی برای خود راه انداخته اند و به کمک مدارس طرف قرارداد، خانواده ها و دانش آموزان را در یک استرس دائمی قرار داده اند.
نظام آموزشی ایران، با تحمیل رقابت های بی رحمانه به کودکان، آنها را از بازی، خلاقیت، کار گروهی و تعامل، شادابی و یادگیری درس های زندگی باز می دارد و آنها را به افرادی تک ساحتی تبدیل می کند که در بهترین فرض، محفوظات بیشتری دارند.
هر چند نظام آموزش و پرورش نیاز به تحولات بنیادین دارد ولی عجالتاً می توان دو پیشنهاد را مطرح کرد: حذف مدارس تیزهوشان که وجودشان اساساً فایده ای ندارند و بیرون راندن مؤسساتی که با آزمون هایشان، مدارس را تبدیل به دکان های خود کرده اند و با کودکی بچه های مردم، تجارت می کنند!
***
یادداشت فوق، هم با استقبال و تأییدات بسیار همراه بود و هم نقدهایی بر آن وارد شد. بنابر این، همان موقع، یادداشت دیگری نوشتم و به بحث های پیرامونی آن پرداختم که در این لینک می توانید مطالعه بفرمایید.
لطفاً با ارائه دیدگاه های خود، کمک کنید تا رسانه ای اثرگذار در امر تحول آموزش و پرورش و آینده فرزندان مان باشیم.
باتشکرازتصمیم وزارت آموزش وپرورش درخصوص حذف آزمون ابتدایی،بجا است تصمیم فوق درجهت رفع تبعیض بین دانش آموزان به مقاطع دیگرتعمیم داده شود.
من هم این استلال را قبول دارم.اما مدارس فرهنگیان هم باید منحل شود . چه فرقی بین یک فرهنگی وبقیه وجود دارد که آنها ازاین رانت میتوانند استفاده کنند .
اتفاقا اگر آموزش پروش خوب وسالمی داریم که وجود مدارس فرهنگیان بی معنی است واگر مدارس ایراد دارد که باید مدارس فرهنگیان حذف شود تا کارکنان آموزش وپرورش دغدغه اصلاح وبهتر شدن کیفیت آموزشی را بیشتر درک کنند و حداقل بخاطر بچه های خودشان بیشتر در اصلاح کیفیت آموزشی همت بگمارند.
آقای نویسنده الان کسی که دانش آموز باهوشی دارد اما امکان فرستادن آن را به مدارس غیرانتفاعی بالاشهر ندارد چه باید بکند ؟ دانش آموز را به مدرسه جنوب شهر با امکانات حداقل بفرستد؟ وقتی که کشوری امکاناتش محدود است بهترین راه اختصاص امکانات بیشتر به بچه های باهوش تر است.
برید خارج یاد بگیرید
همه مدارس غیر انتفاعی بنام آزمون ورودی دارند
حذف سمپاد و نمونه دولتی در کنار سیاست خصوصی سازی آموزش و پرورش طبقه متوسط رو بیچاره خواهد کرد و بازار کلاس های خصوصی و ... بیشتر. اگه سمپاد رو میخوان حذف کنن بکنن ولی این جلوی پولی شدن آموزش رو نخواهد گرفت.
وگرنه واضحه که حتی با قبول دردی که مطرح می کنید ، درمان اشتباهی رو تجویز می کنید .
هروقت اوضاع مدارس دولتی به کف حداقلی قابل قبول رسید ، بعد بیاید سراغ مدارس استعدادهای درخشان .
آقای وزیر که خدا خیرش بده ، اینقدر فکر بچه های ماست ، اینقدر به فکرش نرسیده که بچه ها الان فقط یه آزمون تیزهوشان نمیدن ، فقط تو همین تهران ، بچه ها تو خرداد آزمون انواع و اقسام مدارس غیرانتفاعی رو هم میدن ، البته اونایی که پول شهریه اش رو میتونن تامین کنن ، وگرنه که پدر خونواده با شرمندگی از استعداد بچه اش ، میبرتش دولتی بی کیفیت سرکوچشون ثبت نام می کنه .
آقای محمدی ، برادر بزرگوار ، قبل اینکه از تصمیم وزارتخونه چون با حرف شما منطبق بوده ، ذوق زده بشی ، یه مقدار اطلاعاتت رو از پشت پرده این تصمیم بیشتر کن .
ولی بنده مقاله ای بسیار خوب در مورد لزوم تعطیلی مدارس تیزهوشان نوشتم ولی شما چاپ نکردید ولی در خیلی از جاها چاپ شد......
متاسفانه اموزش و پرورش سعی در باروری خلاقیت و نواوری کودکان نداره و هیچ توجهی به این نکته نمیشه...
با تشکر از وزیر محترم و کلیه عزیزانی که در به ثمر نشستن این تصمیم بزرگ که تحولی عظیم در اموزش غنچه های عزیز کشور ایجاد کرده و خواهد کرد انشاالله برای مقاطع دیگر هم روش صحیحی همچون ابتدایی گرفته خواهد شد . مسئولان عزیز فکری به کیف مدرسه بچه ها هم بکنید که سلامت جسمی انان را به خطر انداخته . با آرزوی موفقیت
جدا از هزینه های تهیه آنها سنگینی این کتابهاست که هر روز دانش آموزان بیچاره باید به دوش بکشند.
مشكل ما هم در آموزش هست و هم در پرورش در ضمن مگه همه بچه ها به زور ميروند سراغ اين مدارس و آزمونها مشكل ما كنكوره نه مدارس نمونه و تيزهوشان
پس بجاي برهم زدن چند سال يكبار نظام اموزشي بازار مكاره كنكور رو حذف كنيدكه دكان خيليها تخته بشه از اين تجارت كثيف
د همه دانش آموزان باید در تمام مدارس نزدیک خانه شان پذیرش شوند واگر غیر از این باشد فقط به سود غیر انتفاعی هاست که الته نمی دانم اکثر مالكان غیر انتفاعی ها کیست اگر راست می گویید اندکی تحقیق کنید والا خود آموزش پرورشی ها مالک نیستند
اين اقدام وزير محترم آمورش و پرورش بسيار ستودني و قابل تقدير است . و قطعا" تاثيرات مثبت آن كه شادابي و طراوت در نسل بعدي مي باشد در آينده نمايان خواهد شد .
در ضمن جناب نویسنده این دکانداری تمام نمی شود از جایی به جای دیگر منتقل می شود.
من یک سمپادی قدیمی هستم, سال 68 وارد سمپاد شدم بدون انکه برای ورودی خودمان را اماده کرده باشیم. وجود مدارس سمپاد فی النفسه نه تنها بد نیست که ضروری است, نحوه ورود و توسعه بی حد و حصر ان اشتباه بوده است. کشور نیاز دارد استعدادهای بهتر خود را شناسایی کند و انها را پرورش دهد هرچند استفاده ای از ان نمی کند. این حذف به خاطر روحیه باقی دانش اموزان به مثابه این است که در شریف را ببندید که ورودی فلان عیرانتفاعی روحیه خود را از دست ندهد. اشکال کار نحوه گزینش و البته توهم عمومی از میزان هوش فرزندان خود است. اشکالی ندارد استعدادهای برتر شناسایی شوند و سخت تر کار کنند و انشالله بیشتر نقش بازی کنند, اشکال این است که مبنای ورودی دانش اموزان ضرایب iq و حتی eq نیست بلکه میران مهارت در تست زنی است. ورود درسهای مختلف مثل ادبیات و دینی چه ارتباطی با بهره هوشی داشته که در ازمون ورود کرده است؟ یک تست ساده هوشی و تنظیم سطح مدارس بر مبنای ان و تغییر فشار درسی در مدارس مختلف می تواند بسیار مفید باشد. وگرنه همچنان در این حلقه معیوب تولید دکتر و فوق لیسانس بیسواد بی کیفیت می مانیم, لازم است تعداد این مدارس و حتی دانشگاه ها را به شدت کم کنیم و تمرکز را بر روی کیفیت قرار دهیم