عصر ایران؛ سروش بامداد- «اعتراضات مردم بعضا به حق بود و مجلس خبرگان به عنوان نمایندگان مردم خود را موظف به پی گیری این مطالبات به حق می داند ولی ضد انقلاب بر اغتشاشات سوار شد و باید کاری کرد که این حادثه دیگر اتفاق نیفتد.» این سخنان آقای سید احمد خاتمی در 5 بهمن 1396 است که به عنوان موضع سخنگوی هیأت رییسه مجلس خبرگان رهبری بیان شد.
تنها 8 روز بعد و در 13 بهمن 1396 اما ایشان در مقام خطیب نماز جمعه تهران گفتند: «آن کس که علیه حاکم اسلامی به خیابان بریزد، بکشد و آتش بزند باغی است و حکم باغی اعدام است.»
دقیقا مشخص نیست که در این 8 روز چه اتفاقی رخ داده که موضع آقای احمد خاتمی این قدر تغییر کرده و از «اعتراضات بعضا به حق» به «بغی» رسیده یا چه گزارش هایی دریافت کرده که ظرف 8 روز این قدر لحن ایشان تفاوت کرده است.
این نوشته البته درصدد مقایسه مواضع ایشان یا بیان این نکته نیست که تریبون نماز جمعه جای صدور حکم اعدام نیست و در حالی که بسیار بسیار بعید است که بازداشت شده ای اعدام شود و همه امیدوارند بازداشت شدگان آزاد شوند بلکه بر نکته دیگری می خواهد پای فشارد.
سال ها پیش معلم کهنه کاری داشتیم که می گفت برخی کلمات را نمی توان معنی کرد و واژه «هنر» را مثال زد. او می گفت اگر بگوییم هنرهمان زیبایی است یا خلق زیبایی است یا نقاشی و موسیقی است درست نیست. چون اگر چه روح هنر زیبایی است و نقاشی و موسیقی هم جلوه هایی از هنر هستند اما خود هنر نیستند.
وقتی یکی پرسید پس هنر چیست پاسخ داد: آهان! هنر این است که تو بایستی و دوستت تو را ترسیم کند. توصیف کند. هنر، یک اتفاق است که رخ می دهد. به این اتفاق می گویند هنر.
حالا حکایت نحله ای از اصول گرایان است که مدام حکم اعدام و توقیف و برخورد و فیلتر صادر می کند. تا تلگرام هست می گوید ببندید و تا موقتا بسته می شود می گویند دوباره باز نکنید و « این سگ هار، رها شود دوباره گاز خواهد گرفت.»
در دهه 60 اگر می پرسیدند تفاوت چپ و راست در چیست پاسخ این بود که در میزان اعتقاد به دخالت دولت در اقتصاد و آزادی بازار. در دهه 70 اگر می پرسیدند اختلاف جناح خط امام و محافظه کاران بر سر چیست پاسخ این بود که بر سر تأیید یا نقد نظارت استصوابی و دخالت شورای نگهبان در انتخابات از بای بسم الله تا تای تمّت. در دهه 80 اگر می پرسیدند اصلاح طلبان و اصول گرایان را چگونه بازشناسیم پاسخ این بود که با میزان باور به آزادی و دموکراسی.
در دهه 90 اما نیاز به تعریف و توصیف نیست. کافی است سخنان آقای احمد خاتمی را مرور کنیم. به جای تبیین، ترسیم می کند. آقای احمد خاتمی شده ترجمان نوع خاصی از اصول گرایی و آن را با مواضع تند خود ترسیم می کند. مثل همان مثال هنر.
اوریانا فالاچی در مصاحبه مشهور خود از شاه پرسیده بود آیا به خدا باور دارید و شاه پاسخ داد: بله، باور دارم اما اگر خدایی هم در کار نبود بشر باید خدایی را اختراع می کرد چون به آن نیاز دارد.
حالا حکایت اصلاح طلبان و اعتدال گرایان است که به لحن و بیانی چون احمد خاتمی نیاز دارند تا حامیان از تفاوت ها غفلت نکنند. چرا که هر از گاهی با انتقاد حامیان خود رو به رو می شوند که چرا فلان کار را نمی کنید یا این سخن را نمی گویید یا چرا این موضع را نمی گیرید و بعضا می شنویم یا می شنیدیم کسانی از رأی 29 اردیبهشت 1396 ابراز پشیمانی می کنند. اما تا آقای احمد خاتمی این مواضع شداد و غلاظ را می گیرد و فرمان به اعدام و برخورد صادر می کند این منتقدان مواضع خود را تعدیل می کنند و به یاد حسن روحانی می افتند و او را با احمد خاتمی مقایسه می کنند.
از این منظر اصلاح طلبان و اعتدال گرایان باید سپاس گزار آقای احمد خاتمی باشند چون در نماز جمعه سخنی می گوید که برای آنها هزینه ندارد اما فایده دارد.
هزینه ندارد چون نه مقامات قضایی بر پایه نظرات آقای احمد خاتمی قضاوت می کنند و نه وزارت ارتباطات و شورای عالی فضای مجازی در رفع فیلترینگ موقت تلگرام به نظر ایشان توجه کرد و کار خودشان را انجام می دهند و سخنان او عملیاتی نمی شود.
فایده دارد چون به یاد رأی دهندگان می آورد که اگر انتخاب آنان حسن روحانی و بافت کنونی مجلس نبود چه بسا عین مواضع آقای احمد خاتمی را از زبان مقامات اجرایی و مجلس هم می شنیدیم و آن گاه از نظر صرف خارج می شد و به دستورالعمل اجرایی تبدیل می شد.
بر این پایه می توان گفت اصلاح طلبان و اعتدال گرایان به ایشان نیاز دارند و باید از ایشان سپاس گزار باشند.