عصر ایران؛ کاوه معین فر - جمله "مشکل سينماي ايران فيلمنامه است" سالهاست که در مباحث مختلف سينمايي شنيده ميشود و هميشه دستاويزيست که مديران، تهيه کنندگان، سینمادارن، منتقدان و ... از آن استفاده مي کنند، به شکلي ميتوان گفت منشاء تمام مشکلات سينماي ايران را فيلمنامه ميدانند ولي اين انگاره تا چه اندازه واقعيت دارد؟ و ساده ترين پرسش اينست که فيلمنامهاي که مشکل دارد را چرا میسازید؟
با احترام به تمام اصناف و گروههاي سينماي ايران، از هر صنف يا گروهي که ياد ميشود، يک جمعيت حداکثري است نه تماميت آنها، پر واضح است که در تمامي اصناف و گروهها کساني استثنا و متفاوت وجود دارد که هميشه جريانساز و پيشرو بودهاند.
با نگاهی واقعبین به سینمای ایران یقینا فیلمنامه یکی از حلقههای مشکلات سینمای ایران است اما حلقههای دیگر چیست؟
سينماي دولتي
سينماي ايران دولتي است، دولت در همه وجوه سينماي ايران دخالت مستقيم و غير مستقيم دارد، علاوه بر فيلمهايي که محصول نهادهاي دولتي و غير دولتي هستند حتي فيلمهاي بخش خصوصي هم مشمول اين قاعدهاند، در تمامي مراحل ساخت يک فيلم از صدور پروانه ساخت تا اکران يا حتي بدون اکران و یا بعد از اکران، دولت هرجا که اراده کند ميتواند جلوي ادامه کار را بگيرد. این دولتی بودن عوارض دیگری هم دارد که در بندهای پایین اشاره شده است.
مديران سينمايي
مديران سينماي ايران که به دو گروه تقسيم مي شوند:
گروه اول "مديران نابودگر" از همان ابتداي مديريت بدنبال عوض کردن تمام ساز و کارهاي قبلي هستند، ريل گزاريها سينماي ايران را ميخواهند عوض کنند، چرخ را دوباره اختراع کنند و يا حتي در پارهاي موارد ايکاش دوباره چرخ را اختراع ميکردند، اساسا به چرخ دوّار اعتقادي ندارند و مي خواهند مرکب سينماي ايران با چرخي مربع شکل راه برود!
گروه دوم "مديران خنثي" که به دليل نامطمئن بودن از کرسي در اختيار قرار گرفته، سعي دارند حتي الامکان در دوره مديريت آنها کمترين حاشیه، تنش و درگيري رخ دهد، از اين رو تا جايي که مي توانند کاري ميکنند همه چيز ختم به خير شود، اگر چه گذر زمان نشان داده اتفاقا هر مديري که بيشتر چنين رويکردي داشته، حاشيه دارتر و مشکل دارتر شده است.
تهيه کنندگان
تهيه کننده هاي "وابسته به توليد" یا "سفارشیساز" که به هر شکل و لطايف الحيلي از جايي پولي را گرفتهاند، با صرف بخشي از آن بودجه فيلم را ميسازند و هرچه ميمانند سود است، اصطلاحا تهيه کنندههايي هستند که سودشان از توليد فيلم است نه از اکران فيلم، برايشان فرقي نمي کند فيلمي که مي سازند درباره چيست؟ چه کيفيتي دارد و عاقبتش چه ميشود؟ آنها سودشان را بردهاند.
تهيه کننده هاي "محافظه کار" که همواره به دنبال فرمولهاي تکراري، با آدمهاي تکراري هستند، از ميدان دادن به جوانان و ايدههاينو گريزانند و طالب رسيدن به بيشترين سود مادي و معنوي با خرج کمترين هزينه هستند. مرور کنيد جريانهاي فيلمسازي که بعد از به موفقيت رسيدن يک فيلم، به تاسي از آن بوجود آمده اند.
کارگردانان
از یک منظر بايد گفت هر فيلم ساخته شدهاي حاصل انتخاب فيلمنامه توسط کارگردان است، پس قبل از ساخت فيلم فيلتر جدي وجود دارد که مي تواند فيلمنامه ضعيف را نسازد، حال چه خودش نويسنده باشد يا فيلمنامهنويسي آنرا به نگارش در آورده باشد، با صرف وقت و پرورش درست فيلمنامه و شخصيتها مي توان از اين اتفاق جلوگيري کرد، اما کارگردانان بيشتر مواقع با تاکيد زياد بر فرم فيلم، بازيگران، فيلمبرداري، طراحي صحنه و ... سعي در سرپوش گذاشتن بر ضعفهاي فيلمنامه دارند.
از منظر ديگر کارگردانان گاهي اوقات بدون داشتن هيچ مهارت فيلمنامهنويسي، خود فيلمنامه را نوشته و اقدام به ساخت آن مي کنند، يا اينکه حتي وقتي فيلمنامهاي خريداري ميکنند شرط ميگذارند که خودشان آنرا بازنويسي کنند، خوب بسيار ساده ميتواند اتفاقات عجيب و غريب در فيلمنامه رخ دهد که اساسا از نگاه و نقطه ديد نويسنده دور باشد، و کارگردان عزیز اگر شما نویسنده بودید فیلمنامه را می نوشتید نه اینکه باز بنویسید.
فيلمنامه نويسان
رابرت مککی در کتاب معروفش "داستان" اشاره می کند: "فرآیند نگارش یک فیلمنامه مانند ساختن یک سمفونی است، به همان اندازه وقت،انرژی، دانش، فکر و... نیاز دارد" حال فيلمنامهاي که-به سفارش-در عرض بيست روز نوشته شده و قرار است به سرعت ساخته شود تا به فلان جشنواره يا فلان مناسبت برسد از همان آغاز معلوم است که چه کيفيتي خواهد داشت؛ اما متاسفانه به دلايل عديده فيلمنامهنويسان چنين شرايطي را ميپذيرند.
فيلمنامهنويس بايد شناختي دقيق و مشخص از موضوع، داستان و شخصیتهای فیلمنامه داشته باشد، "تحقيق و پژوهش" از امور لاينفک فيلمنامهنويسي است، اما فيلمنامهنويس از اتاق خود داستاني در رابطه با جهان خارج از اتاقش مينويسد و تحقيق و پژوهش در حد يک "سرچ گوگل" است.
و در آخر اينکه فيلمنامهنويس به مهارت فيلمنامهنويسي تسلط دارد؟ آیا دانش آموخته سینما یا تحصیلکرده مرتبط است؟ چه اندازه کتابها و مقالات، فیلمها و سریالهای روز دنيا را مطالعه کرده است؟
فيلمنامه
حال می رسیم به مبحث فیلمنامه که فارغ از نو بودن سوژه، به روز بودن آن، برآمدن از متن جامعه و پایبندی به ژانر و ... مباحث تخصصی تکنیکهای فیلمنامهنویسی، ایده داستانی، پیرنگ پویا، افکتهای درام، شخصیتپردازی، دیالوگنویسی و... همه و همه در آن دخیل هستند و سخن درباره آن فرصتی دیگر میطلبد.
"ممیزی" را هم فراموش نکنیم که با یک تصمیم ساده تمام این ویژگیها کن فیکون میشود.
با همین نگاه مختصر و امکانت نرمافزاری و سختافزاری سینمای ایران، مخاطب منصف شهادت می دهد که فیلمنامه حلقه آخر مشکلات کلان سینمای ایران است.
داری می رسونی به مخاطب که آقا حواست باشه من همه این مطالب رو گفتم تا برسم به این کلمه ممیزی ...
آقا شما یه جای دنیا رو مثال بزن که به هر فیلمی اجازه تولید و پخش بدن ...
من بهت جایزه میدم ...
خوب معلومه هر جامعه ای با توجه به فرهنگ و قوانینش محدودیتهایی داره ...
این خیلی بدیهیه ...
درسته محدودیت ها به مذاق شما خوش نمیاد و دوست دارین یه خبرهای دیگه ای تو این زمینه باشه و ... ولی بالاخره مجبورید تابع این محدودیتها باشید...
شما که سر و دست می شکنید برا اونور آب برید همون اونور آب راحت هر فیلمی خواستین بسازین ... اگه بهتون اجازه دادن ... خ خ خ خ