«ما هر چقدر در ساخت موشک و سختافزار پیشرفت کردیم، از آن سو در بخش جنگ نرم نشان دادیم که از کلاس اکابر هم نتوانستهایم جلوتر برویم و تنها هنر ما فیلتر کردن و بستن رسانههاست که آن هم تا چندی دیگر که امکانات سختافزاری این گونه قفل و زنجیرزدنها به کاستی و فترت گرایید، مشخص نیست باورمندان به فیلتر و بگیر و ببند رسانهای چه باید بکنند.»
سید ابوالحسن مختاباد در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
«تو کژ باشی نه آیینه، تو خود را راست کن اول
داستان مواجهه برخی رسانههای ما (به خصوص صداوسیما) با رخدادهای اخیر مصداق داستان مثنوی است که فردی نزد طبیبی نادان رفت و او تنها دلیل بیماری فرد را پیری میدانست که بیمار برآشفت و گفت:
ای مدمغ عقلت این دانش نداد
که خدا هر درد را درمان نهاد
شاید نبود یک استراتژی رسانهای در مواجهه با رخدادهای اخیر (چه در دولت و چه در صداوسیما) سبب شد که از همان ساعات اولیه دستان بزرگترین رسانه کشور به علامت تسلیم بالا برود. ما هر چقدر در ساخت موشک و سختافزار پیشرفت کردیم، از آن سو در بخش جنگ نرم نشان دادیم که از کلاس اکابر هم نتوانستهایم جلوتر برویم و تنها هنر ما فیلتر کردن و بستن رسانههاست که آن هم تا چندی دیگر که امکانات سختافزاری این گونه قفل و زنجیرزدنها به کاستی و فترت گرایید، مشخص نیست باورمندان به فیلتر و بگیر و ببند رسانهای چه باید بکنند. دستان روزنامهنگاران و کارشناسان و نخبگان داخل کشور بسته شد و همه گوش و چشمها به سمت رسانههای دیگر چرخید.
سربازان جنگ نرم که هر روز روزنامهنگاران مستقل را به تیغ تهمت مینواختند، مشخص نبود در این گونه مواقع چه میکنند؟ طبیعی است که وقتی اصول حرفهای کار رسانه در یک محیط حکمفرما نباشد، آنها نخستین کسانیاند که خلع سلاح خواهند شد و نهادهای دیگری غیر از نهادهای فرهنگی بالاجبار وارد ماجرا میشوند تا صداوسیما و به خصوص بخش سیاسی آن که از قرار انعکاس اخبار زیر نظر آنها صورت میگیرد، قطعا کارشناسان و مشاوران رسانه را در کنار خود دارند که میتوانند اصول تئوریک و نظری یک رسانه مستقل و بیطرف را برای آنها تشریح کنند. البته اگر این مشاوران وجدان اخلاقی داشته باشند و تنها به صفت دریافت حقالمشاوره به این گونه مراکز تردد نکنند و بتوانند حقیقت توفیقمندی یک رسانه را بیان کنند. یکی از مهمترین اصول و شاید ستون اعتماد مخاطبان به یک رسانه، رعایت اصل بیطرفی است. به این معنا که در یک رخداد اگر رسانه بیطرف نباشد و نخواهد توازن و انصاف را در انعکاس اخبار رعایت کند، به سرعت برق و باد مخاطبان خود را به سمت رسانههای دیگری راهنمایی خواهد کرد. نگارنده در سال ۱۳۹۱ و برای پایاننامه کارشناسی ارشد پژوهشی را سامان داد که نتیجه آن برای خود من شگفتانگیز بود. در این پژوهش بیش از ۲۰ استاد برجسته علوم ارتباطات و روزنامهنگاری و بیش از ۲۰ روزنامهنگار و سردبیر برجسته و با تجربه و پیشکسوت که حداقل بالای ۲۰ سال تجربه کار روزنامهنگاری و رسانه در سطوح بالای مدیریتی داشتهاند را انتخاب کردم و ۶۰ گویه مرتبط با اخلاق حرفهای روزنامهنگاری را بین آنها به پرسش نهادم. حدس میزنید چه گویهای بیشترین توافق را بین دو گروه به دست آورد؟ بله. «صداوسیما به اخلاق حرفهای روزنامهنگاری پایبند نیست.»
برخی از این اساتید در زمره مشاوران ارشد صداوسیما در حوزه رسانه بودند و هستند و برخی از سردبیران نیز در جریانهای منتقد جریان اصلاحات قرار داشتند اما تقریبا همه آنها متفق بودند که صداوسیما اصول اخلاق حرفهای روزنامهنگاری را زیر پا میگذارد و له میکند.
اصول اخلاق حرفهای روزنامهنگاری یعنی این که صداوسیما یا هر رسانهای باید خبر را دقیق و صحیح ارایه کند و در نقل خبر و گزارش جانب انصاف را نگاه دارد و توازن و بیطرفی پیشه کند و مستقل باشد. یعنی تحت تاثیر خوشامد و بدآمد این و آن اصول انصاف و درستی و صحت و توازن را زیر پا ننهد.
در تمامی این سالها مشفقان این ملک و ملت از هر طیف نسبت به رویکرد صداوسیما ابراز نگرانی کردند اما تا به امروز ثمری نداشت. امید که به مصداق این شعر مولانا در دیوان شمس، مسئولان این بار با این اتفاق که تلنگری عجیب به همه علاقهمندان به این ملک و ملت زد، اندکی تامل کنند و کژیهای خود را راست کنند.
دلا خود را در آیینه چو کژ بینی هر آیینه
تو کژ باشی نه آیینه، تو خود را راست کن اول»