عباس سلیمینمین. مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
" عقلانیت سیاسی" توانمندیای است که امروز بسیاری از مدعیان سیاستورزی فاقد آنند. شاید بتوان آن را شاخص و میزانی برای تمیز سره از ناسره در این عرصه دانست.
امروز از هنرپیشه گرفته تا تاجر، ورزشکار، کارمند و ... همه و همه خود را سیاستمداری برجسته و قادر به ارائه راهحل کارشناسانه در همه زمینههای سیاسی، اجتماعی، بینالملل، نظامی و سایر امور میپندارند. این احساس کاذب که برخی آن را توهمی فراگیر میخوانند مانعی جدی در مسیر مدیریت مقولات پیچیده جامعه است، حتی بعضاً موجب میشود موضوعات اجتماعی بهسهولت قابل مدیریت، به مسائل غامض سیاسی تبدیل شوند. درحالی که شرط سیاستدانی آن است که نه تنها از سیاسی شدن مسائل اجتماعی پیشگیری شود بلکه مسائل سیاسی را نیز به چند موضوع اجتماعی قابل فهم و هضم توسط اقشار مختلف جامعه تبدیل کنیم.
زلزلهای غمبار به عنوان بلیهای طبیعی در غرب کشور رخ داده. در حالی که میتوانستیم با مدیریت بههنگام این معضل اجتماعی، بیش از پیش اتحاد جامعه را تقویت کنیم و بدخواهان یکپارچگی اقوام ایرانی را از هرگونه رخنهای در صفوف ملتمان مأیوس سازیم؛ یک مسئله اجتماعی را تبدیل به دستمایه دیگری برای منازعات سیاسی کردیم.
معاون اول محترم ریاست جمهوری که علیالقاعده خود را سیاستمداری برجسته میپندارد اولین گام را در این وادی برداشت. آن فرد مرتبط با دستگاهی خطیر در نظام سیاسی کشور که وی نیز لابد خود را سیاستمداری برجسته میداند به صورت غیررسمی به این خطا پاسخ داد و...
در این شرایط، یعنی بعد از تبدیل هنرمندانه! یک مسئله اجتماعی به یک موضوع سیاسی به طور طبیعی افرادی فرصت جولان مییابند که در گذشتهای نه چندان دور از تجزیه کردستان عراق که مقدمهای برای تهدید تمامیت ارضی ایران بود دفاع کردند؛ از این قبیل موضوعات را فراوان میتوان از نظر گذرانید که عقلانیت سیاسی ما را به چالش میکشد.
رهبری نظام در مدیریت کلان مذاکرات دشوار و بسیار پیچیده هستهای بهکرات از تیم مذاکرهکننده ایران با تعابیری کمنظیر دفاع کردند تا حتی بعضاً ضعفهای کارشناسانه آنان، جامعه را از میدان منازعه اصلی، یعنی زیادهخواهی و قلدری آمریکا، غافل نسازد، اما باز یک روزنامهنگار جوان که وی نیز خود را بهطورحتم سیاستمداری برجسته میداند در یادداشتی بر خائنانه بودن عملکرد تیم مذاکرهکننده تأکید میورزد.
خوشبختانه علیرغم توهمات خیلی افراد که نه تنها خود را سیاستمداری برجسته میپندارند بلکه بزرگوارانه! اصرار بر اجرایی شدن نظرات کارشناسانه خود نیز دارند مسائل کشور مدیریت شده است، اما قطعاً با هزینهای به مراتب بیشتر.
شاید مناسب باشد عملکرد خودمان را با عقلانیت سیاسی به نمایش درآمده در رخداد اخیر لبنان بسنجیم. برنامهای که عربستان برای برهم زدن آرامش این کشور به اجرا درآورد تنها محصول اطاق فکر ریاض نبود، کما این که قبل از بازگشت حریری به بیروت وی برای مشورت بیشتر به پاریس رفت؛ این سفر مؤید آن بود که دیگران نیز در طرح ایجاد اغتشاش در لبنان برای تضعیف جریان مقاومت در برابر اسرائیل دخیل بودهاند.
سید مقاومت در لبنان با عقلانیت سیاسی کمنظیر خود نه تنها وارد بازی بدخواهان آرامش این کشور نشد بلکه موجی تعیینکننده علیه مداخلات بیرونی به راه انداخت. با وجود آن که حریری در ریاض به حزبالله و ایران بهشدت حمله کرده بود هرگز سیدحسن نصرالله اجازه نداد چهره دشمن اصلی در پرتو این هجمه گم شود بلکه هوشمندانه این حرکت سیاسی- که چند کشور در آن مشارکت داشتند- را به یک مسئله اجتماعی قابل فهم برای اقشار مختلف جامعه تبدیل ساخت.
نکته مهم در این پیروزی بزرگ همراهی همه نیروها با سید مقاومت بود. در میان نیروهای حزبالله کسانی یافت نشدند که بعد از بازگشت حریری به لبنان در فرودگاه جمع شوند و علیه وی به دلیل توهین به رهبری خود شعار دهند. سیاستمداران برجستهای!! پیدا نشدند که از سید مقاومت بهتر خائن را تشخیص دهند و حمله خود را قلمی یا زبانی متوجه نخستوزیر مستعفی کنند و دشمن اصلی که رهبر حزبالله افکار عمومی را متوجه آن ساخته بود به فراموشی بسپارند.
حاصل این تدبیر سیاسی آن شد که نه تنها پایگاه اجتماعی حریری به شدت تنزل یافت بلکه برای همه مشخص شد که وی به خاطر سرمایهاش در عربستان حاضر است منافع ملتش را به مخاطره بیفکند و این همه در پرتو غافل نشدن از دشمن اصلی بدون پرداخت هزینه در مناسبات داخلی حاصل شد.
اکنون این سؤال مهم مطرح است که آیا لبنان امروز با مشکل فقدان صاحبان نظر و تشخیص مواجه شده است یا ما در ایران با مشکل منیّت به عنوان یک بیماری فراگیر در میان سیاستپیشگان خود روبروییم؟ در شکلگیری عقلانیت سیاسی، علاوه بر اطلاعات سیاسی نیازمند خصوصیات دیگری نیز هستیم که از آن جمله است خود را در برابر منافع جمع، " ندیدن".