عصر ایران؛ مصطفی داننده- گاهی زندگی آنقدر روی تلخ خود را به برخی انسانها نشان میدهد که آدمی حاضر میشود لباس مرگ را به تن خود و فرزندهایش کند اما دیگر تن به زندگی ندهد. این فشارها همچون دستان پر زور بر گلوی انسان مینشیند و راه نفس را تنگ میکند.
باورش سخت است که پدری یا مادری برای اینکه فرزندانش سختی نکشند و آینده پرخطری تجربه نکنند، آنها را میکشد تا تجربهها او را تکرار نکنند. تا طعم تلخ زندگی را نچشند.
حالا کشاورزی در اردبیل در اعتراض به پایین بودن شدید قیمت و عدم فروش محصول سیب خود، در اقدامی بیسابقه تمام درختان باغش را قطع کرد. قطعا درختان باغ سیب برای این باغدار همچون پسران و دخترانش بودند. پسران و دخترانی که با زحمت آنها را بزرگ کرده بود تا به بار بنشینند. تا سیب بدهند، سیب قرمز.
باغدار از شرایط اجتماعی بوجود آمده دلخور است. دلش برای سیبهای مانده روی درخت میسوزد. دلش از واسطههایی که میخواهند سیبها را به تاراج ببرند خون است.
او خون دل خورده است تا سیبها امروز به قرمزی خون باشد. حالا میبیند تمام تلاشهایش در حال نابودی است. سیب بر درخت مانده و غم گلوی باغبان را گرفته.
هیچکس نیست گویی دل به دل این باغدار بدهد. همه آماده هستند ببرند و بخورند. همه میخواهند تلاشها باغدار را ازران بخرند و ببرند.
باغدار سری به بازار میزند و سیبهای سبز خارجی را می بیند و دلش برای سیبهای قرمزش میسوزد. هیچ کس نیست به باغدار بگوید سیبت به چند؟
ببیند چه فشاری به باغدار آماده است که او دل از سیبهایش بریده، تبر به دست گرفته و به جان درختهایش افتاده است. قتل عام درختهای سیب تصویر تلخی بود.
گاهی این تلخیها میتواند تلگری برای برخیها باشد به ویژه کسانی که در این زمینه مسئول هستند. مسئولینی که میتوانند دل به دل باغدار دهد و مشکلات آن را حل کند.
ایران معدن محصولات مختلف کشاورزی است. از شمال تا جنوب از شرق تا غرب باغبانها و کشاورزان محصولات کشاورزی رنگارنگی را تولید میکنند. دسترنج آنها نه در بازار داخل خوب توزیع میشود نه به بازار تشنه جهان صادر میشود.
به قول سفیر ایران در روسیه، مسکو تشنه میوه ایرانی است و نارنگیها در شمال ایران به دلیل خرابی دور ریخته میشود.
باید دل به دل باغبان داد. او با این درختها زندگی کرده است و دوست دارد حاصل زندگیاش را ببیند.
دیدن این صحنه که درختان باغ سیب ردیف به ردیف افتادهاند دردناک است امیدوارم دل آقایان مسئول هم به درد بیاید. دلشان بسوزد برای دل باغبان برای سیبهای سرخ
تکرار میکنیم
در نماز جمعه این هفته در این باره هم صحبت شود
"...به ویژه کسانی که در این زمینه مسئول هستند." چه مسئولی؟!؟ مگه مسئول هم داریم، البته مسئولین انتصابی تو سازمان ها وجود دارن که مسئول جیب و رفاه خودشون هستن نه مسئول مشکلات مردم، واقعا باید به حال خودمون و مردم کشورمون گریست. با تشکر از عصر ایران
این مشکلی هست که سالهاست مطرح میشه ولی ظاهرا مسئولی عرضه حل این مشکل رو نداره.
بنده خودم امسال تو قزوین همین وضعیت رو داشتم. بجای فروش سیب به دلال به یک پنج بازار ، همه اونا رو به کمیته امداد بخشیدم . و کلا از کشاورزی خداحافظی کردم.
دردناک خیلی دردناکه
باعث مهاجرت میشه باعث تخریب محیط زیست
چرا به داد این کشاورز ها نمیرسن
واقعا مسولین کور ند یا دوست دارن
مرگ درخت گریه داره سوزناک
صادر کنن ک ه هم او ن باغدار بیچاره دل خوشی داشته باشه و هم اینکه باید شب عیدسیب واردبشه با هزینه های گزاف و درآمدش بره توجیب از ما بهترون
وقتی نظرات دوستان رو میخونم تازه به عمق گستردگی عدم اطلاع از سازوکار بازار پی میبرم، دوستان عزیز اگر گمان میکنند دلالان با زحمت بسیار کم چنین سود سرشاری میبرند، چرا خود وارد صنعت دلالی نمیشوند. دلالی یکی از پرزحمت ترین کارها در ایران عزیز میباشد که در توان هر کسی نیست. کشاورز باید از خود بپرسد چرا موز که یک میوه خارجی است در طول ده سال گذشته با یک تغییرات قیمت جزیی و کیفیتی استاندارد به دست مصرف کننده برسد ولی او نمیتواند چنین استاندارد و ثبات قیمتی را برای محصول خود بیافریند