درست در شرایطی که چهرهایی از جبهه مردمی تلاش می کنند اینگونه وانمود کنند که اوضاع مناسب است و آنها در حال برنامه ریزی برای ادامه سیاست ورزی جمنا هستند خبرهایی وجود دارد که از پایان عمر سیاسی این نوپدید سیاست ایران حکایت دارد.
نامه نیوز نوشت: درست در شرایطی که چهرهایی از جبهه مردمی تلاش می کنند اینگونه وانمود کنند که اوضاع مناسب است و آنها در حال برنامه ریزی برای ادامه سیاست ورزی جمنا هستند خبرهایی وجود دارد که از پایان عمر سیاسی این نوپدید سیاست ایران حکایت دارد.
یک پایان زود هنگام که حتما می تواند یکی از هزینه های شکست در انتخابات باشد. حالا سوال این است که چرا جمنا که برای اجماع اصولگرایان آمده بود اکنون با اجماع اکثریت اصولگرایان برای نبودنش مواجه شده است ؟
روزگار متفاوت جمنا
وقتی در ماه های آخر ریاست جمهوری حسن روحانی در جمع های خودمانی اصولگرایان بحث می شد که چگونه باید وارد انتخابات ریاست جمهوری و البته رقابت با حسن روحانی به عنوان رییس جمهور مستقر شد اولین مساله برای اصولگرایان مثل همیشه این بود که چگونه باید عمل کرد که با سونامی نامزدی اصولگرایان مواجه نشد. یا بهتر است اینگونه گفته شود که مهمترین مساله این بود که چگونه می توان نامزد مورد نظر تصمیم سازان اصلی جناح را بر دیگران برتری داد و آنها را از صحنه حذف کرد. اولین راهکار همان روش ساده و قدیمی بود. لویی جرگه راه انداختند. نامش را جبهه مردمی نهادند و در صحنه و پشت صحنه همه تلاششان را کردند تا همه به تصمیمات این تشکیلات پایبند باشند .
اصولگرایان انتخابات را باختند ؛ آنهم با محوریت جمنا. این بار البته دیگر کسی در صحنه نمانده بود که اصولگرایان چرایی شکست را در عدم اجماع و بد عهدی در کنار نرفتن خلاصه کنند. حالا همه نگاه ها به جمنا دوخته شده بود؛ به افراد پشت صحنه ای که جمنا را هدایت می کردند .
در جمنا جه می گذرد ؟
حالا که انتخابات تمام شده دیگر در میان اصولگرایان کمتر چهره ای پیدا می شود که میل به امر پذیری از این نقطه کانونی را داشته باشد. این را تصمیم سازانی که جمنا را پدید آورده اند اکنون به خوبی حس کرده اند.
وقتی محمد رضا باهنر گفت : «تداوم محوریت جمنا در میان اصولگرایان مشخص نیست » می شد حدس زد که به زودی چهره هایی دیگر از جناح مانند کریمی اصفهانی بگویند :« با توجه به تفکر حاکم بر افرادی که اکنون در درون جمنا هستند بعید است که جبهه مردمی این قدرت را داشته باشد که محوریت اصولگرایان را به دست گیرد. با توجه به اینکه جمنا از لحاظ قانونی هم به عنوان جبهه محسوب نمیشود.»
حالا اگر چه رئیس شورای مرکزی جمنا یعنی محمدحسن رحیمیان از تغییرهای احتمالی جبهه مردمی سخن گفته و اظهار کرده است که قطعا در ساختار، سازمان و فعالیتهایی که این جبهه پیش از انتخابات انجام داده به دنبال بازنگری و ارتقای ساختار هستیم، اما هستند کسان دیگری از درون جمنا که انتقادهای تند و تیزی به نوع عملکرد این تشکیلات دارند. کسانی مانند آصفری که می گوید: «جمنا نتوانسته همه نیروهای انقلاب را جمع کند یعنی همه جریانات اصولگرایی را به آن اتحاد و انسجام برساند. یکی از دلایل این اتفاق هم به خاطر بسته نگاه کردن جمنا است. جمنا اگر دایره را بازتر می کرد و بیشتر اجازه نظریه پردازی به افراد می داد، می توانست موفق تر باشد. در واقع یکی از دلایلی که جمنا نتوانست جاذبه به حد اعلا داشته باشد، آن نگاه بسته ای بود که نتوانست همه را جمع کند».او پیشتر از برخی مدیران جمنا به عنوان افرادسوخته نام برده بود.
خبرهای دیگری حاکی از این است که شاید عمر جمنا به دوران مدیریت جدید نرسد. به بیان دیگر در محافل سیاسی اکنون این خبر سینه به سینه نقل می شود که عمر جمنا به پایان رسیده و گویا برخی چهره های موثر جناح تلاش هایی را برای ایجاد سامانه جدیدی آغاز کرده اند. ساز و کاری که بتواند شکاف های موجود را کاسته و جناح را برای ورود به فاز جدید سیاست ورزی در فاصله زمانی باقی مانده تا انتخابات مجلس آماده کند. این بحث گویا در همنشینی های راستگرایان سنتی مطرح شده و از قرار پیام هایی هم به طیف چپ جناح اصولگرا رسیده است. آیا سنتی هایی که دل خوشی از جمنا در دوران انتخابات نداشته اند می توانند تشکیلات جدید جناح راست را پایه ریزی کرده و این بار آنها باشند که اختیار بیشتری در اداره جناح داشته باشند؟ باید برای رونمایی این تشکیلات جدید منتظر بمانیم .خبرهایی در پشت پرده هست که به زودی رسانه ای خواهند شد.
یک پایان زود هنگام که حتما می تواند یکی از هزینه های شکست در انتخابات باشد. حالا سوال این است که چرا جمنا که برای اجماع اصولگرایان آمده بود اکنون با اجماع اکثریت اصولگرایان برای نبودنش مواجه شده است ؟
روزگار متفاوت جمنا
وقتی در ماه های آخر ریاست جمهوری حسن روحانی در جمع های خودمانی اصولگرایان بحث می شد که چگونه باید وارد انتخابات ریاست جمهوری و البته رقابت با حسن روحانی به عنوان رییس جمهور مستقر شد اولین مساله برای اصولگرایان مثل همیشه این بود که چگونه باید عمل کرد که با سونامی نامزدی اصولگرایان مواجه نشد. یا بهتر است اینگونه گفته شود که مهمترین مساله این بود که چگونه می توان نامزد مورد نظر تصمیم سازان اصلی جناح را بر دیگران برتری داد و آنها را از صحنه حذف کرد. اولین راهکار همان روش ساده و قدیمی بود. لویی جرگه راه انداختند. نامش را جبهه مردمی نهادند و در صحنه و پشت صحنه همه تلاششان را کردند تا همه به تصمیمات این تشکیلات پایبند باشند .
اصولگرایان انتخابات را باختند ؛ آنهم با محوریت جمنا. این بار البته دیگر کسی در صحنه نمانده بود که اصولگرایان چرایی شکست را در عدم اجماع و بد عهدی در کنار نرفتن خلاصه کنند. حالا همه نگاه ها به جمنا دوخته شده بود؛ به افراد پشت صحنه ای که جمنا را هدایت می کردند .
در جمنا جه می گذرد ؟
حالا که انتخابات تمام شده دیگر در میان اصولگرایان کمتر چهره ای پیدا می شود که میل به امر پذیری از این نقطه کانونی را داشته باشد. این را تصمیم سازانی که جمنا را پدید آورده اند اکنون به خوبی حس کرده اند.
وقتی محمد رضا باهنر گفت : «تداوم محوریت جمنا در میان اصولگرایان مشخص نیست » می شد حدس زد که به زودی چهره هایی دیگر از جناح مانند کریمی اصفهانی بگویند :« با توجه به تفکر حاکم بر افرادی که اکنون در درون جمنا هستند بعید است که جبهه مردمی این قدرت را داشته باشد که محوریت اصولگرایان را به دست گیرد. با توجه به اینکه جمنا از لحاظ قانونی هم به عنوان جبهه محسوب نمیشود.»
حالا اگر چه رئیس شورای مرکزی جمنا یعنی محمدحسن رحیمیان از تغییرهای احتمالی جبهه مردمی سخن گفته و اظهار کرده است که قطعا در ساختار، سازمان و فعالیتهایی که این جبهه پیش از انتخابات انجام داده به دنبال بازنگری و ارتقای ساختار هستیم، اما هستند کسان دیگری از درون جمنا که انتقادهای تند و تیزی به نوع عملکرد این تشکیلات دارند.
کسانی مانند آصفری که می گوید: «جمنا نتوانسته همه نیروهای انقلاب را جمع کند یعنی همه جریانات اصولگرایی را به آن اتحاد و انسجام برساند. یکی از دلایل این اتفاق هم به خاطر بسته نگاه کردن جمنا است. جمنا اگر دایره را بازتر می کرد و بیشتر اجازه نظریه پردازی به افراد می داد، می توانست موفق تر باشد. در واقع یکی از دلایلی که جمنا نتوانست جاذبه به حد اعلا داشته باشد، آن نگاه بسته ای بود که نتوانست همه را جمع کند».او پیشتر از برخی مدیران جمنا به عنوان افرادسوخته نام برده بود.
خبرهای دیگری حاکی از این است که شاید عمر جمنا به دوران مدیریت جدید نرسد. به بیان دیگر در محافل سیاسی اکنون این خبر سینه به سینه نقل می شود که عمر جمنا به پایان رسیده و گویا برخی چهره های موثر جناح تلاش هایی را برای ایجاد سامانه جدیدی آغاز کرده اند. ساز و کاری که بتواند شکاف های موجود را کاسته و جناح را برای ورود به فاز جدید سیاست ورزی در فاصله زمانی باقی مانده تا انتخابات مجلس آماده کند.
این بحث گویا در همنشینی های راستگرایان سنتی مطرح شده و از قرار پیام هایی هم به طیف چپ جناح اصولگرا رسیده است. آیا سنتی هایی که دل خوشی از جمنا در دوران انتخابات نداشته اند می توانند تشکیلات جدید جناح راست را پایه ریزی کرده و این بار آنها باشند که اختیار بیشتری در اداره جناح داشته باشند؟ باید برای رونمایی این تشکیلات جدید منتظر بمانیم .خبرهایی در پشت پرده هست که به زودی رسانه ای خواهند شد.