عصرایران - ماهنامه فرهنگی وهنری "صدبرگ" در گفت و گویی با " عبد الحمید نقره کار" مدیر قطب علمی معماری اسلامی و استاددانشگاه علم و صنعت ویژگی های یک شهر مطلوب را مورد واکاوی قرار داده است.
کارشناسان زبده معماری جهان معتقدند که اگر شهری بر اساس اصول صحیح معماری و شهرسازی ساخته شود، نیازی به عناصر اضافه برای زیباتر شدن ندارد؛ چرا که اگر بر اساس این اصول همه چیز سر جای خود باشد، شهروندان از حضور در شهر احساس رضایت میکنند. اما موضوع این است که شهرهای امروز کشور ما به دلیل رعایت نشدن اصول شهرسازی، در آنها تلاش میکنند تا با ارائه عناصر اضافی تحت عنوان نمادها و آرایههای هنری شهر را زیبا کنند. این که این کار تا چه حد میتواند برای شهر مفید باشد و آن را زیبا کند موضوعی است که عبدالحمید نقرهکار در گفتوگو با "صد برگ" درباره آن توضیح میدهد.
*******
ویژگیهای شهر انسان محور و مطلوب چیست؟ نقش آرایهها و نمادها در این شهر در چه حدی است؟
موضوع آرایه ها و نمادها در منظر شهری تجلی بدیهی ساختار و زیربناهایی است که شهر از طریق آن ایجاد شده است. شهرسازی از طریق برنامههای شهرسازی مثل طرح جامع و تفصیلی به وجود میآید. تقریبا می توان گفت اکثر تخصصهای علوم انسانی و حوزوی در ایجاد یک شهر به صورت مستقیم و غیر مستقیم نقش دارند. شهر فقط ساختمان سازی و جاده سازی نیست. شهر فضای انسانی است که روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی در آن شکل میگیرد. بنابراین باید بگویم که مساله آرایهها و نمادها در مقابل ساختار اصلی شهر جنبه فرعی دارد. شهری مطلوب است که بر اساس طرحهای بالادستی شهرسازی ساخته شود به ویژه آن که مسائل خدمات و سرانههای شهری باید به صورت مطلوب درآن فراهم باشد. در این صورت دیگر نیازی به عناصر اضافه نیست. امام علی علیه السلام درباره شهر خوب میفرمایند: شهری خوب است که بتواند تو را حمل کند.
نکته این سخن اینجاست که ایشان به شهر اصالت ندادند. شهر یک وسیله و مرکز است. این وسیله زمانی خوب است که انسان را با همه نیازهایش حمل کند. شهر باید نیازهای مادی و معنوی و فردی و اجتماعی انسانهای ساکن در خود را به صورت پایدار و مطلوب فراهم کند. این تعریف انسانی و اسلامی شهر است. این تعریف برخلاف فرمالیسم یا همان توجه به کالبد و شکل است، چرا که اگر مبنا شکل و کالبد باشد به بت سازی تبدیل میشود. در حالی که در اسلام فرم اصالت مستقیم نداشته و انسان دارای اصالت است. بنابراین شهر باید به عنوان یک لباس برای انسان باشد. حالا باید دید انسان چه نیازهای اساسی دارد که شهر باید پاسخگوی آن باشد. نخستین نیاز انسان شغل مناسب است. نیاز دوم مسکن است، ما انسانها اگر خانه نداشته باشیم، آزادی، استقلال و شخصیت فردی و خانوادگی ما تامین نمیشود. نیاز سوم مجموعه خدماتی است که شهروندان به آن نیاز دارند،؛ خدمات تجاری، آموزشی، بهداشتی، فرهنگی، امنیتی، هنری، تفریحی و مذهبی از جمله این نیازها است.
این خدمات باید به صورت عادلانه در مناطق و محلات مختلف شهر فراهم شود. شهرسازی، تخصص دقیقی است که باید همه سرانهها را در شهر تامین کند، چرا که اگر سرانهها فراهم نشود نیازهای خدماتی ما دچار اغتشاش میشود. از منظر اسلامی و مهمتر شهر باید عالم ذکر و یادآور تعالی انسانی باشد. شهر باید بستر روحی و تربیتی برای تعالی معنوی، اعتقادی و اخلاقی شهروندان را فراهم کند. نکته اساسی دیگری که باید در شهر به آن توجه داشت روابط میان انسانها است. روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی شهروندان بایستی مبتنی بر اخلاق و ارزشها و هنجارهای اسلامی باشد. شما اگر بهشت هم بسازید اما رفتار شهروندان در شهر نابخردانه باشد، آن شهر جهنم است. ما در اسلام اصل بسیار مهمی داریم که می فرمایند: شرف المکان بالمکین، به این معنی که شرف یک مکان و یک شهر به شهروندان آن وابسته است. اگر شهروندان با هم روابط انسانی نداشته باشند، شهر جهنم می شود. بنابراین در یک شهر مطلوب مسائل فرهنگی و روابط انسانی با مورد توجه قرار گرفته و درباره آن سرمایهگذاری شود.
وضعیت موجود شهرهای امروز ما چگونه است؟ آیا شهرهای ما چنین ویژگیهایی دارند؟
اگر نگاهی به وضعیت موجود داشته باشیم چه میبینیم؟ آیا شهروندان این شهر میتوانند به راحتی یک شغل شرافتمندانه پیدا کنند؟ آیا شهروندان این شهر میتوانند به راحتی صاحب یک خانه پایدار شود؟ جواب این دو سوال کاملا روشن است. درباره خدمات عمومی، آیا می توان گفت که این خدمات به صورت عادلانه در تمام مناطق و محلات تقسیم شده است؟ آیا استاندارد نسبت بین زیربناهای مسکونی، تجاری و اداری با سرانههای آموزشی، فرهنگی و ... رعایت شده است؟
در حال حاضر برجستهترین ساختمانهای این شهر ساختمانهای تجاری و اداری و مسکونیهای بالای شهر است که این به معنی حاکمیت قدرت و ثروت است. در حالی که اسلام میگوید که مسائل فرهنگی، بهداشتی، مذهبی باید در اولویت باشد. در شهرهای سنتی قدیم نه تنها ایران بلکه اغلب کشورهای با تمدن برجستهترین ساختمانها، ساختمانهای مذهبی هستند، موضوعی که در حال حاضر مجتمعهای تجاری و اداری جایگزین آن شده است. از لحاظ علمی و اسلامی ما باید در شعاع 500 متری خانههای خود به همه سرانههای خدمات عمومی دسترسی داشته باشیم.
در اسلام گفته میشود که تا 40 خانه همسایه مسجد است و اهالی آنها باید نماز خود را در مسجد اقامه کنند. موضوع دیگر این است که ما تا چه حد رفتار انسانی را به جای تبلیغات مصرفی در شهر و جامعه خودمان تبلیغ و فرهنگ سازی کردهایم. آیا این فرهنگ سازی طوری بوده است که در رفتار و تعاملات با هم دیگر اخلاق را رعایت کنیم. آیا مردم ما نسبت به هم و نسبت به همسایه خود احساس مسئولیت دارند؟ در سختیها کنار هم هستند؟ در شهر ما چه شرایطی حاکم است؟ توجه به این مسائل نشان میدهد که مشکلات را باید از سرچشمه حل کرد.
شهری که شغل مناسب، خانه مطلوب، خدمات کافی و عادلانه ندارد و رفتار انسانی و اسلامی در آن رعایت نمیشود، هرگز نمیتواند شهر مطلوب باشد. حالا هر چقدر که ما آن را تزئین کنیم دردی را دوا نخواهد کرد. در این میان نکتهای که باید به ان توجه کرد این است که آیا شهروندان در انتخاب اعضای شورای شهر تهران که منجر به انتخاب شهردار میشود چقدر دقت میکنند؟ تا چه حد تخصص و تعهد را در انتخاب اصل قرار میدهند؟ شما به اعضای شورای شهر نگاه کنید که چه تخصصهایی در بین آنها حضور دارد. چند شهرساز و معمار در بین آنها وجود دارد؟ ما فقط شاهد حضور لیستهای سیاسی در شوراها هستیم.
آیا راهحلی برای این موضوع وجود دارد؟
ما از دیدگاه اسلامی راهحل داریم. اما متاسفانه دانشگاهها به آن توجهی نمیکنند. قرآن ویژگیهای شهر مطلوب را با ما معرفی میکند. قران از بلد امین سخن به میان میآورد، بلد امین به معنی شهری است که امنیت مادی و معنوی برای شهروندانش دارد. در واقع دو رکن شهر مطلوب است که شهروندان در آن امنیت جسمی، روحی، معنوی و اعتقادی داشته باشند. استرس و فشارهای ماندن در ترافیک را نداشته باشند. آلودگیهای هوا و صوتی و بصری نداشته باشند. ساختمانهای مشرف بر منزلشان را نداشته باشند. اما میبینیم که در حال حاضر شهروندان ما امنیت جسمانی، روحی و روانی ندارند.
صفت دیگری که قرآن برای شهر مطلوب بیان میکند، بلد طیب است، به این معنی که از آلودگیهای مادی و معنوی پاک است. در این شهر چقدر تلاش شده است که با آلودگی مبارزه شود؟ از سوی دیگر قرآن به شهری قسم میخورد که پیامبر(ص) در آن است که باعث میشود که درباره آن شهر بگوید «والد و ما ولد»، چرا که این شهر است که میتواند شهروند پاک تولید کند و آینده درخشانی برای شهروندان رقم بزند. اما نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که منظور جسم پیامبر نیست. پیامبر دو میراث گران بها برای امتش به جا گذاشت، کتاب خدا و اهل بیتش. کتاب خدا یعنی ارزشهای حاکم بر روابط متقابل اجتماعی، قوانین حاکم بر معماری و شهرسازی باید اسلامی و قرآنی باشد، در حالی که هنوز سرفصلها و محتوای درسیمان هنوز اسلامی نشده و ترجمه آموزشهای غربی است. منظور از عترت و اهل البیت پیامبر هم یعنی ولایتمداری و قانون مداری. در حال حاضر بعضی افرادکه مدیریتی در شهر پیدا میکنند تمام اسناد بالادستی را کنار میگذارند و بر اساس سلیقه خود رفتار میکنند. اگر ما همین دو سه جمله را رعایت کنیم می توانیم شهرهایی داشته باشیم که برای همه جهان الگو باشد.
دلیل وضعیت امروز شهرهای ما چیست؟
این که چرا شهرهای ما به این روز افتاده است باید گفت که با این که قانون اساسی ما این مشکلات را حل کرده است اما مدیران اجرایی توجهی به این قوانین نداشتهاند. بسیاری از سازندگیها در کشور از دهه 70 شروع شد، چرا که پیش از این کشور درگیر جنگ بود. دولت در آن زمان مسئولیت تخصصی نظارتی خود را که میتوانست توسط شورای عالی معماری و شهرسازی اعمال شود را عملا به خود شهرداری و شهردار وقت واگذار کرد. این شهردار به دلیل تخلفات مکرر محکوم شد اما این رویکرد شهرداری از آن زمان تا به امروز ادامه داشته است اما تفاوت این است که شهرداران بعدی محکوم نشدند.
موضوعی که باید به آن توجه کرد این است که در هر مجموعه اجتماعی اگر قوا از هم تفکیک نشود این مشکلات پیش میآید. در حال حاضر وظایف هر سه قوه و حتی جایگاه رهبری به خود شهرداری تهران داده شده است و این نهاد خود قانون مینویسد، خود اجرا میکند و خود قضاوت میکند و به اسناد بالادستی هم کاری ندارد. قرار بود در شورای عالی معماری وشهرسازی یک مجتهد واجد شرایط در حوزه فقه معماری وجود داشته باشد تا مثل شورای نگهبان قوانین معماری و شهرسازی را کنترل کند. اما تا به امروز از کسی دعوت نشده است. بنابراین تمام قوانین این حوزه غیر شرعی و غیر اسلامی است. در این میان قرار بود طرحهای جامع و تفصیلی توسط مهندسان مشاور متخصص و متعهد انجام تدوین شده و با نظارت جمعی به تصویب برسد اما حالا همه این موارد به شهرداری واگذار شده است. در واقع به جای علم صرفا منافع اقتصادی شهر مورد توجه قرار گرفته و ساختمانسازیهای متراکم انجام گرفته است. اما باید توجه داشت که معماری و شهرسازی فقط ساختمان سازی و خیابانسازی نیست. من بارها اعلام کردهام که این روش نه علمی نه انسانی، نه عقلانی و نه اسلامی است. مدیران شهری دائما در توجیه این کار خود میگویند که ما چارهای نداریم، دولت بودجه ما را نمیدهد و ما مجبوریم تراکم بفروشیم و هزینههای شهر را تامین کنیم. بنده در پاسخ به این صحبتها میگویم که همه شهرهای بزرگ دنیا هزینه دارند و هیچ کدام به این صورت عمل نکردند.
حتی از نظر اقتصادی من با یک نگاه کلان میتوانم بگویم که این روش قطعا اقتصادی هم نیست. برای این که سرمایهها و امکانات عظیم کشور را به دست مافیای قدرت و ثروت است. یک سری ساختمانهای اشرافی و اسرافی ایجاد کردهاند و به صورت بساز و گران بفروش ارائه کردهاند در حالی که باید به جای آن ساختمانهای ارزان قیمت و سهل الوصول برای مردم ساخته شود. در این میان می بینیم که امروز چندین هزار آپارتمان اشرافی در بالای شهر خالی است و برخی از شهروندان از داشتن خانه محروم هستند و اجاره نشیناند. بدتر از این مافیای قدرت و ثروت علیرغم این که ما در دروان رکود هستیم و قیمت خانه باید پایین باشد، اجازه نمیدهند که قیمت ساختمان پایین بیاید.
با این وجود نمادها و المانهای شهری چه تاثیری در زیبایی بصری شهر دارند؟
از نظر اسلامی هر فرآیند انسانی از جمله معماری و شهرسازی نماد و تجلی ایدهها و آیده آلهای مثبت و منفی خالقان آن اثر است. در واقع به صورت ناخودآگاه ایدهها و ایده آلها در آثار ما اثر میگذارد، بنابراین اگر درست طراحی و اجرا شده باشد، نیازی به عناصر اضافه ندارد. اگر معماری و شهرسازی درست انجام شده باشد، طبیعتا مطلوب خواهد بود. البته از تزئین و آرایههای مختلف در جاهای خاص میتوان بهره برداری کرد. اما درباره به کاربردن آرایه و نمادها در اسلام و قرآن دو نوع آرایه و نماد مثبت و منفی معرفی شده است. یک آرایه و تزیین به خداوند نسبت داده شده است. خداوند تاریکی و ظلمت شب را با نور ستارگان تزئین کرده است. نور در قران به مفهوم سرچشمه زلال وجود است. به عبارت دیگر نور به مفهوم علم و معرفت است. وقتی خداوند تاریکی شب را با نور ستارگان تزیین میکند، یعنی نیستی را با هستی و جهل را با معرفت تزئین میکند. بنابراین خداوند زیبا و زیبا آفرین آنچنان که در طبعیت ملاحظه میفرمایید هم ظاهر طبیعت را زیبا آفریده است و هم آنچه آفریده است آیه و نشانه است.
یعنی آفریدههای خداوند مانند بسیاری از آرایه ساخته شده توسط انسان عبث و بیهوده و بی معنا نیست. بلکه دارای مفاهیم عمیق معنوی است و شاعر چه خوب میگوید که به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست؛ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست. بنابراین همه عناصر طبیعت آیهها و نشانههستند و مفهوم وجود و زیبایی را با هم تجلی می بخشند. حال اگر کالبد شهر هم تجلی بخش نیازهای واقعی مردم باشد و در عین حال معنا گرا باشد شهر مطلوب و اسلامی خواهد بود. آرایههای اسلامی باید کاربردی، مفید، معنا و مفهوم داشته باشند. در احکام اسلامی ساختن مجسمه از موجودات زنده تحریم شده است، موضوعی که در آرایههای غربی به وفور یافت میشود. در حالی که در معماری سنتی ما زیباترین آرایهها، آرایههای هندسی، تجریدی و نهایتا کلام است. شما میدانید خداوند زمین و موجوداتی به این زیبایی خلق کرد، اما بر ما منت نگذاشته است. اما خدواند زمانی که پیامبر (ص) را مبعوث کرد و او کلام قرآن را آورد، بر انسان منت میگذارد. زیرا کلام عالیترین وسیله ارتباط انسان با عالم معنا است. بنابراین آرایههای مورد تجویز اسلام مفید و معناگرا است. در مقابل آرایههای مثبت و الهی در قران آرایههای منفی به شیطان نسبت داده میشود.
شیطان در مواجهه با انسان و برای اغوا و گمراه کردن او آرایه میسازد. در قرآن آمده است که شیطان پس از این که خداوند او را از درگاهش به دلیل سجده نکردن بر انسان طرد کرد، قسم خورد که رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ، یعنی پروردگارا به آنچه مرا اغوا کردی، حتما برانسان در زمین اشیاء و امور را زیبا جلوه میدهم و همگیشان را اغوا میکنم، مگر بندگان با اخلاص تو را. بنابراین شیطان با تزئیناتی که بر انگیزاننده حواس و غرایز حیوانی انسان است، انسانها را گمراه و دنیا زده میکند. به همین دلیل در احکام اسلامی ساختن مجسمه و نقاشی از موجودات زنده که انسان را وابسته به جاذبههای دنیایی و غریزی میکند، تحریم شده است. چرا که همانند شیطان انسان را به سمت کالبد و جسم اغوا میکند. به نظر من میتوان نمادها و آرایههایی که در سطح شهر تهران وجود دارد را با احکام پنجگانه حلال، مستحب، مباح و مکروه و حرام طبقه بندی کرد. به این معنی که بعضی از ارایهها حلال است، بعضی مباح، بعضی مستحب و البته بعضی مکروه و حرام است و با هزینههای هنگفت ساخته شده است.
در مواقعی می بینیم که هزینههای کلانی می شود تا شکل و احجامی بی معنی با بتن یا آهن در میدان یا در فضای سبزی ساخته شود. یا مجمسهای از انسانها برگرفته از طراحی های غربی ساخته شود در حالی که انسانها به صورت زنده و پویا در شهر حضور دارند و نیازی به ساختن چنین مجسمههای خشک و منجمد وجود ندارد. در مقابل اینها برخی آرایهها با استفاده از مفهومهای قرانی و فرهنگی با خط، طرح و نورپردازی مناسب انجام شده است که به بسیار زیباست. البته نباید فراموش کرد که بهترین آرایهها همان طبیعت زیباست. آب نماها و نورپرازیهای زیبا از عناصر طبیعی بهترین آرایه ممکن برای شهر و شهروندان است. متاسفانه در نمونههایی میبینیم که شاخه درختی بریده شده و به صورتی معکوس تعبیه شده است که شاخههای خشکیده و رنگزده آن به سمت پایین است.
این کار نه مفهوم نشاط و زندگی دارد و نه یک آرایه مفید تلقی میشود؛ یک نوع غرب زدگی و کار بیهوده است. متاسفانه از دانشگاههای ما نشات میگیرد که دانشجویان را با همین مفاهیم آموزش می دهند. در این میان مسئولان ما هم متخصص نیستند و قدرت ارزیابی صحیح را ندارند. من چندی پیش پیشنهاد دادم که من و همکارانم در قطب علمی معماری اسلامی حاضریم تا نمادهایی که در شهر تهران ساخته شده است را با درجات مربوط به احکام اسلامی ارزشگذاری و طبقه بندی کنیم. تا مجموعه این بررسی و تحقیق به عنوان دفترچه راهنمایی در اختیار طراحان و سازندگان این نمادها و آرایهها قرار گیرد.
البته این بررسی میتوانست به عنوان الگویی در سایر شهرهای کشور هم مورد بررسی قرار گیرد که با این پیشنهاد موافقت نشد. شما میدان نقش جهان را تصور کنید. آیا ما در این میدان آرایه داریم؟ خود معماری این میدان به قدری زیباست که دنیایی از معنویت را به ظهور میرساند که بسیاری از معماران بزرگ جهان در مقابل عظمت آن به گریه افتادهاند. آیا صحیح است که ما بیاییم و از فرهنگ دنیا زده و فساد انگیز غربی تقلید کنیم. البته بنده از بین شهرهای کشور از آرایههای به کار برده شده در مشهد لذت بردم. آنجا آرایههایی را با خط و بهرهبرداری از کلام الهی معصومین یا اشعار عرفانی با فرم زیبا هندسی و تجریدی طراحی و اجرا کردهاند که مثل معماری سنتی ما واقعا زیبا و دلپذیر است.
آیا میتوان گفت که این نمادها می توانند باعث ارتقای روحیه شهروندان شهر باشند؟ در صورت پاسخ مثبت دلایل این تاثیر را بیان کنید؟
ما در اسلام میگوییم خداوند ستار العیوب است، یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح. طبیعتا اتوبانها، خیابانها و ساختمانها می توانند بستر نامناسب شهری ایجاد کنند. ما باید مثل خداوند ستارالعیوب باشیم. ناهنجاریهای صوتی، بصری را با المانها و نمادهای زیبا و دلپذیر پوشش دهیم و از عیوب آن بکاهیم . در داخل ساختمان، لولههای فاضلاب ممکن است از یک قسمت ساختمان عبور کند اما ما این لولهها را با پوششی مخفی میکنیم. این یک نوع آرایه است. یا این که ما دیوار گچی را با رنگی دلپذیر میپوشانیم . بنابراین در فضای شهری هم می توان از آرایهها برای بهبود فضای شهری استفاده کرد اما باید توجه داشت که اگر شهرسازی ما ازهمان ابتدا صحیح باشد نیازی به چیز اضافه نیست و شهروندان احساس آرامش میکنند.
آیا نهادهای متولی در این حوزه درست عمل کرده اند؟
مطمئنا تلاشهای انجام شده کافی نیست. باید همه مراکز در کنار هم تلاش کنند. البته این موضوع باید از دانشگاهها شروع شود. سرفصل دروس و محتوای آنها باید اصلاح شود. در کنار آن قوانین و نظام مهندسی کشور و ساختار شورای عالی معماری و شهرسازی باید اصلاح شود. در این میان شهردار باید فقط مجری باشد نه قانونگذار و قاضی. شورا باید به جایگاه افراد متخصص و متعهد تبدیل شود نه افراد سیاست زده. در این میان رسانهها نیز باید رسالت اطلاع رسانی و فرهنگسازی خود به نحو احسن انجام دهند.