حميدرضا عسگری در روزنامه آفرینش نوشت:
مشورت و شورا از اصول عقلي روابط ميان افراد و گروهها ميباشد، ضمن اينكه براساس سفارشات مكرر ديني، يكي از راههاي رسيدن به نتيجه مطلوب، مراوده و مشاوره با گروههاي مرتبط در موضوعات مختلف ميباشد. دراين فضيلت اخلاقي نيز در بسياري از موارد همچون عالم بي عمل رفتار ميكنيم و تجربيات تلخي از اين حيث در حافظه تاريخي كشور ثبت شده است.
اخيراً انتخاب شهردار جديد تهران و يكي بودن خط مشي رفتاري و سياسي وي با دولت موجب ارائه تفسيرها و نظرات مختلفي گرديده است. اينكه دكتر نجفي همسو و هم نظر با منويات فكري رئيس جمهوري است و پس از سالها رابطه دولت و شهرداري مجدد ازسرگرفته خواهد شد، مسلماً اتفاق خوبي است. اما مرتبط كردن اين موضوع با مسائل سياسي هرگز به صلاح وضعيت شهرتهران نيست و موجب هزينه تراشيهاي مضاعف خواهد شد.
قريب به دو دهه است كه به سبب جهت گيريهاي سياسي ميان دولتها و شهرداري، هيچيك از شهرداران پايتخت مراوده و همفكري مناسبي با هيئت دولت نداشتهاند و مسلماً همكاري مناسبي نيز رقم نخورده و تاسرحد ممكن مشي اجرايي شهرداري برخلاف عملكردها و يا سياستهاي دولتها بوده است.
انتظار عقلاني از همسويي دولت، شوراي شهر و شهرداري، بهبود وضعيت شهرتهران است كه از جهات مختلف دچارچالشها و مشكلات مالي و اجتماعي گرديده است. به بيان سادهتر بايد از اين همراستايي به وجود آمده در مسير بهبود شرايط استفاده كرد. امروز شهرداري تهران با انبوهي از بدهيهاي معوقه مواجه است كه از بابت تامين آن اقدام به فروش برخي پاركها و فضاهاي سبز كرده بود. همچنين فروش تراكم در مناطق غيرمجاز و اقدامات غيرقانوني براي كسب درآمد موجب فشارهاي بسياري بر پايتخت گرديد به گونهاي كه ادامه اين روند تهران را به يك پاركينگ بزرگ با خيابانها و اتوبانهاي گسترده تبديل ميكرد.
بايد به اين نكته توجه كرد كه همسويي دولت و شهرداري بايد به نفع شهر و شهروندان تمام شود، و مراد از همكاري و همفكري ميان اين دونهاد همپوشاني سياسي نيست. آفت اصلي شهرداري تهران دردورههاي گذشته رويكرد سياسي اين نهاد بود كه اولويت خدماتي بودن فعاليتهاي خود را فراموش ميكرد. شهرداري امروز ميتواند با استفاده از توان دولت در برخي مجاري اجرايي ، نسبت به بازپسگيري املاك، پاركها، فضاهاي سبز، زمينهاي بازي و بسياري از املاك عمومي كه طي اين سالها در ازاي بدهي به پيمانكاران و عوامل دروني شهرداري واگذار شده بود، اقدام كند.
همانطور كه در اقدام شايسته قوه قضائيه تعدادي از املاك واگذار شده از سوي شهرداري بازپسگرفته شد، اين انتظار مضاعف گرديده تا با استفاده از پتانسيل و قدرت دولت دربرخي موضوعات بسياري از اموال عمومي كه به صورت غيرقانوني واگذار گرديده است تعيين تكليف شود. طي يك دهه اخير بسياري از ابنيه و فضاهاي سبز پايتخت به طرق مختلف نابود شد و ديگر تجديد پذير نيستند. بايد سازوكاري اتخاذ شود كه اين مسائل به صورت قانوني پيگيري شده و شهرداري تعهد خود نسبت به حفاظت از محيط زيست و فضاي فرهنگي شهر را مورد توجه قرار دهد.
همچنين ميتوان اميدوار بود از محل بودجهاي كه دولت براي شهرداريها در نظر ميگيرد، سهم شهرداري تهران به صورت واقعي پرداخت شود و برنامهاي را تدوين كنند كه اين كمك در مسير حفظ و ارتقاي چهره زيست محيطي پايتخت مورد استفاده قرار گيرد. با تمام اين اوصاف بايد به شهرداري هشدار داد كه خواسته يا ناخواسته وارد بازيهاي سياسي نگردد و به پايگاهي براي حمايت از خط سياسي خاصي مبدل نشود.
آنچه از تجربه ادوار گذشته شهرداري به جاي مانده اين است كه ورود به بازيهاي سياسي موجب هزينه كرد اموال عمومي در راستاي تحقق اهداف سياسي ميگردد و موجب انحراف جدي در مسير خدمت رساني به شهروندان خواهد شد. بايد اين همسويي فكري به وجود آمده ميان دولت و شهرداري موجب بهبود شرايط قبلي و ابتكارعمل در موضوعات جاري شهر تهران گردد و گرنه وابستگي شهرداري به دولت در قالب مراودات سياسي صرفاً موجب هدر رفت پتانسيلهاي موجود و سلب اعتماد مردم نسبت به عملكرد گرايش حاكم بر شوراي شهر و شهرداري خواهد شد.