عصر ایران؛ یوسف ناصری- افراد زیر 18 سال کودک محسوب می شوند و کودکان حقوقی دارند از جمله حق آموزش و پرورش. در عمل نحوه و روش آموزش در مدارس به صورتی انجام می گیرد که انتقادات زیادی به نظام آموزشی کشور ما وارد است.
بررسی و رفع اشکالات و نقص های نظام آموزشی می تواند باعث شود دانش آموزان آسیب کمتری ببینند و استعدادهای آنها به نحو مطلوب و انسانی تری شکوفا شود. در مقطع کنونی، استفاده از کتاب های کمک درسی به شدت رواج پیدا کرده است و خانواده ها و افراد مختلف هزینه های سنگینی صرف خرید کتاب های کمک درسی می کنند.
عصر ایران در گفت و گو با دکتر فاطمه قاسم زاده، این بحث محوری را مورد تحلیل قرار داد که استفاده و حمل کتاب های متعدد کمک درسی در کنار کتاب های درسی چه آثاری بر دانش آموزان می گذارد.
فاطمه قاسم زاده، دکترای روان شناسی از دانشگاه پاریس دارد و در زمینه های مشاوره، برنامه ریزی امور آموزشی، روان شناسی کودک و آموزش مهارت های زندگی، چند دهه تجربه دارد.
گفت و گوی عصر ایران با دکتر فاطمه قاسم زاده را در ادامه می خوانید.
***
*خانم دکتر قاسم زاده، به نظر شما که دکترای روان شناسی دارید و در برنامه ریزی امور آموزشی تجربه دارید وضعیت فعلی آموزش دانش آموزان در کشور چگونه است؟
-از نظر کلی برنامه های آموزشی آموزش و پرورش، تقریبا مشترک است. اما اجرای برنامه در چند سطح مختلف صورت می گیرد و همین موضوع تفاوت های زیادی را ایجاد می کند.
در یک تقسیم بندی اولیه، ما تعدادی مدارس دولتی داریم. معمولا تعداد دانش آموزان در هر کلاس، زیاد است. مرتب ممکن است معلم نداشته باشند. برنامه های آموزشی این نوع مدارس، خیلی منظم نیست و خیلی به این موضوع رسیدگی نمی شود. در مجموع و در حال حاضر و به خصوص در شهرهای بزرگ، مدارس دولتی ما وضع آموزشی مناسبی ندارند.
تعدادی مدارس غیر دولتی داریم که این مدارس هم، باز هم خودشان چند گروه هستند. بعضی از این مدارس، فشار زیادی به بچه ها می آورند. رقابت سنگینی بین بچه ها برقرار می شود. برای نیم نمره یا یک نمره، مشکلات زیادی از نظر فشار روانی بر بچه ها تحمیل می کنند.
همه هدف این مدارس این است که این بچه ها در کنکور قبول شوند. به نظر من، کنکور مانعی برای آموزش درست و به دور از رقابت است. چرا که باید به تفاوت های فردی بچه ها توجه شود. در این مدارس، بچه ها باید بهترین نمره را در درس های خود بگیرند. این وضع عملا باعث می شود برخی دانش آموزان تغییر مدرسه داشته باشند یا سلامت روانی آنها به هم بخورد.
برخی مدارس هم داریم که غیر دولتی هستند. در این مدارس، به آن شدت روی بچه ها فشار نمی آورند. شاید این نوع مدارس برای گروه هایی از بچه ها مناسب تر باشد. این یک وضعیت از نظر انواع مدارس بود. اگر چه برنامه آموزشی برای داشن آموزان واحد است ولی با توجه به نوع مدارس به صورت های متفاوت اجرا می شود.
مساله دوم این است که فشار عمدتا در زمینه آموزش است. آن هم با روش هایی که بیش تر مبتنی بر حافظه است و نه روش های خلاق و مناسب برای بچه ها. این هم یک اشکال دیگر آموزش و پرورش است.
سال های زیادی است که گفته می شود به آموزش مهارت های زندگی نیاز داریم. ما خودمان را به این نظام آموزشی فعلی محدود کرده ایم و ای کاش یک نظام آموزشی موثر و خوبی برای بچه ها بود در حالی که نیست. این نوع مسائل به بچه ها آموزش داده نمی شود از جمله فکر کردن و کنترل عواطف و احساسات و حتی مسائل اخلاقی.
الان از کلاس چهارم ابتدایی، تست زدن برای کنکور در مدارس غیر دولتی شروع می شود. در این زمینه بهترین نوع سوال هم چهار گزینه ای است. به قول بچه ها، سوال های جاخالی است. یعنی یک کلمه را خالی می گذارند و عین آن کلمه را باید بنویسند.
این طور نیست که بچه ها چیزی را با چیزی دیگر مقایسه کنند و یک موضوع را توضیح بدهند یا تعریف کنند. به همین علت هم بچه ها ناتوان هستند از این که فکر کنند و از این که تحلیل کنند و از این که مقایسه کنند و از این که نقد کنند و از این نظر بدهند.
همه اینها اشکالاتی است که نظام آموزشی ما دارد. متاسفانه هم کمتر توجه می شود که این اشکالات برطرف شود. ما باید کاری کنیم که بچه ها از این وضعیت بیرون بیایند. اگر در یک جمله بخواهیم بگوییم می توانیم بگوییم حال آموزش و پرورش ما برای همه بچه ها خیلی خوب نیست و به توانمندی بچه ها توجه نمی شود.
در مدرسه ممکن است یک بچه از ریاضی نمره متوسط بگیرد. این بچه به هر دلیل در ریاضی به نسبت درس های دیگر ضعیف تر است ولی اگر در درس های دیگر، بهترین نمره ها را می گیرد همیشه مورد سرزنش قرار می گیرد و به او ایراد می گیرند که تو چرا در ریاضی نمره 15 گرفته ای.
ما باید به تحقیقاتی که در زمینه هوش بچه ها انجام شده است توجه کنیم. در این تحقیقات به 9 نوع هوش رسیده اند که در بچه ها متفاوت است از هوش ریاضی و هوش ادبی و هوش کلامی گرفته تا هوش بدنی و جسمی و هوش طبیعت گرا. همه این نوع هوش ها را داریم.
حالا اگر بچه ای در ریاضی نمره 15 یا 16 بگیرد که نمره متوسطی هست ولی مثلا در زمینه ادبیات، نمرات خیلی خوبی بگیرد آیا این بچه مشکل دارد؟ یک مدرسه غیر دولتی باید این بچه را ثبت نام نکند.
برای این که اعتقاد دارد این بچه با این ضعف ریاضی که دارد در آینده در کنکور قبول نمی شود. توقع دارند که نمره همه درس ها مثلا بالاتر از 18 باشد.
*در کنار کتاب های کمک درسی، کتاب های کمک آموزشی یا کمک درسی هم به تعداد زیاد در کشور منتشر شده. در مدارسی که شما تقسیم بندی کردید استفاده از این نوع کتاب ها در کدام نوع مدارس، بیش تر مورد تاکید است؟
-در مدارس دولتی، کم است. مگر این که خود بچه ها بخواهند. الان واقعیت این است که به مدارس دولتی، خیلی توجه نمی شود. ما تعدادی مدرسه به نام نمونه مردمی داریم که چیزی بین دولتی و غیر دولتی هستند. در مدارس دولتی شاید اصلا کتاب های درسی را به زور تمام کنند و آموزش بدهند چه برسد به کتاب های کمک درسی.
کتاب های کمک درسی، آسیب های خودش را دارد. یعنی متاسفانه، هدف کمک به بچه ها نیست. هدف یک نوع فروش این کتاب ها و منفعت طلبی هم هست. من یک مراجعه کننده داشتم که بچه ای بود و می گفت برای شب ها 3 تا مساله به ما می دهند.
می گفت 5 کتاب حل مساله خریده ایم می گویند این 3 تا مساله را باید از طریق راه حل های آن 5 کتاب ریاضی حل کنید.
اول باید بگویند اول خودت فکر کن و مساله را حل کن و ببین می توانی این مساله را حل کنی و اگر نتوانستی به این کتاب حل مساله مراجعه کن. این تعداد 5 کتاب، جز سود مادی چه فایده ای می تواند داشته باشد.
*این مراجعه کننده دانش آموز چه پایه ای بود؟
- در متوسطه اول درس می خواند. در مدارس غیر دولتی، رقابت زیادی وجود دارد و خیلی از بچه ها هم در بعضی از درس ها در حد متوسط هستند.
این مراجعه کننده در مدرسه معروفی درس می خواند. خیلی ها برای ثبت نام در آنجا سر و دست می شکنند. اما در عمل وقتی ما عملکرد آنها را می بینیم متوجه می شویم که خیلی جالب نیست.
این دانش آموز می گفت ما تا ساعت 4.5 بعدازظهر در مدرسه هستیم. می گفت به ما می گویند از ساعت 4.5 تا 6 استراحت کنیم و از ساعت 6 تا 10 شب باید درس بخوانیم و ساعت 10 شب هم باید بخوابیم.
این بچه فقط یک و نیم ساعت وقت با خانواده اش می گذراند یا فکر کند و یا به هر حال برای خودش فعالیت شخصی داشته باشد. قیافه بچه را که می بینیم با وجود این که خانواده او وضعیت مالی خیلی خوبی دارند ولی فکر می کنیم این بچه، سوء تغذیه دارد.
یک بچه رنگ پریده بود. فشار زیادی روی بچه هست که حتما نمره بالایی بگیرد و از این میزان کمتر نشود. اتفاقا در خیلی از موارد، بعضی از این مدارس غیر دولتی، بیش تر بچه ها را زیر فشار قرار می دهند.
* در مدارس نمونه مردمی نحوه استفاده از کتاب های کمک درسی به چه صورت است؟
-در این نوع مدارس هم از کتاب های کمک درسی استفاده می کنند. کتاب های کمک درسی از یک نظر بد نیست اگر در سطح متعادل باشد. مثلا گاهی اوقات، یادگیری بچه ها از طریق شنیداری است. برای مثال متن کتاب ها را به صورت لوح فشرده(CD) درآورده اند و می توان متن آنها را گوش کرد. بچه می گوید اگر من این کتاب را گوش بدهم بهتر یاد می گیرم.
بعضی از بچه ها دیداری هستند فرق می کنند. اگر در یک حد متعادلی استفاده شود اشکالی ندارد از وسایل کمک آموزشی استفاده کنند.
*برای افرادی که دیداری هستند مناسب است که نقاشی بیش تر و جدول بیش تر داشته باشد؟
-بله. وسایل کمک آموزشی باید در خدمت دانش آموزان باشد. یعنی به ویژگی های دانش آموز توجه شود و مثلا بتواند گوش کند. در درس هایی مثل ریاضی، اصلا روش ها عوض شده است و خانواده ها نمی توانند به بچه ها کمک کنند.
در این مواقع، کتاب کمک درسی به بچه ها کمک می کند. اما از ان طرف هم این کتاب ها یک بُعد اقتصادی و سودآوری به خودش می گیرد.
* میانگین قیمت کتاب های کمک درسی در سال 1395 مبلغ 17 هزار تومان بوده است. به نظر شما این وضع، همان منفعت طلبی و سودطلبی انتشاراتی های چاپ کننده این کتاب ها را نشان می دهد؟-بله. این که در این حد و در این سطح کتاب کمک درسی منتشر می شود سود زیادی را نصیب انتشاراتی ها می کند. البته از یک طرف هم کتاب های کمک آموزشی، می تواند نیاز بچه ها را برطرف کند.
چند وقت پیش آماری دادند و گفتند اصلا مافیای چند میلیاردی کلاس های کنکور و کتاب های کمک درسی و همین کلاس ها که چقدر سود می برند. یک بخش نیاز را رفع می کند ولی وقتی در ارقام بالا مطرح می شود آن سودآوری را نشان می دهد.
گفته می شود که بر مدارس غیر دولتی و شهریه آنها نظارت می شود ولی واقعیت این است که این طور نیست و در عمل به عناوین مختلف و اگر به اسم شهریه مبلغی دریافت نکنندف هزینه های دیگری دریافت می کننند.
*شما معتقد هستید که آن دانش مراجعه کننده به شما که برای گرفتن مشاوره و روانش شناسی آمده به خاطر کتاب های کمک درسی یک وضعیت غیر عادی داشته است. تحصیل در مدارسی که بر استفاده از کتاب های کمک درسی تاکید دارند قبولی در کنکور را تضمین می کند؟
-واقعیت این است که قبول شدن در کنکور را نمی توان تضمین کرد. اولا خیلی از بچه ها نسبتا وضع خوبی در درس های مختلف دارند ولی سر جلسه کنکور دچار اضطراب می شوند و آنچه را که به قول خودشان طی سال ها خوانده اند همین اضطراب باعث می شود وضع آنها را مختل می کند.
من بچه های خیلی درس خوان و خوبی را می شناختم که به قول خودشان می گویند خراب کردند. می گویند هول شدیم و یک گزینه را غلط جواب دادیم و بعد تمرکز خودمان را از دست دادیم. هیچ تضمینی برای قبول شدن در کنکور وجود ندارد.
طبیعتا وقتی این بچه ها از کلاس چهارم ابتدایی، تست زدن برای کنکور را تمرین می کنند یک خرده آماده تر هستند ولی از بس که اضطراب کنکور و قبول نشدن در کنکور و عواقب و پیامدهای آن را برای بچه ها بزرگ می کنند اکثرا بچه ها دچار اضطراب می شوند.
آن اضطراب مانع می شود که بچه ها توانمندی خودشان را بروز بدهد و به همین دلیل به تعبیر خودشان خراب می کنند. ممکن است خیلی نتیجه خوبی هم نگیرند.
گاهی اوقات از یک مدرسه دولتی یک شهر کوچک، مثلا سومین نفر کنکور بیرون آمده است. به خود فرد بستگی دارد و به آرامش آن فرد بستگی دارد و این که در طی سال ها درس خوانده باشند.
در مقطع دبیرستان دوم، عمدتا برای کنکور با بچه ها کار می کنند. ممکن است بعضی از بچه ها پایه علمی قوی نداشته باشند. احتمال قبول شدن این افراد در کنکور، کمتر است.
*در سال 95 مطابق آمار خانه کتاب در کل کشور 1800 میلیارد تومان کتاب منتشر شده و 576 میلیارد تومان آن مربوط به کتاب های کمک درسی است. یعنی حدود 30 درصد مربوط به همین کتاب های کمک درسی از بهای کل کتاب های منتشر شده است.
-همین است که می گویند مافیای کتاب های کمک درسی.
*شما خودتان گفتید که ممکن است بعضی از دانش آموزان شخصیت شنیداری یا دیداری داشته باشند. آیا این کتاب ها می توانند در چنین مواردی می توانند کاربرد صحیح داشته باشند یا آیا این بازار بزرگ کتاب های غیر درسی نامناسب است؟-به این میزان، من فکر می کنم نامناسب است. در این حد از نظر حجم کتاب ها که قیمت ها هم در حد بالایی است. ممکن است بخشی از این کتاب ها لازم باشد ولی در این حجم بحث سود مطرح است.
پشت جلد یکی از همین کتاب های غیر درسی نوشته است به جای این که 10 کتاب بخوانید فلان کتاب ما را 10 بار بخوانید.
با این شعارها فقط کتاب های خودشان را تبلیغ می کنند. رواج بیش از حد کتاب های خودشان را می خواهند. ممکن است در یک حد لازم باشد از نظر تنوع کتاب ها یا کتاب های راهنما ولی این حجم از کتاب از نظر میزانی که به بچه ها اطلاعات می رسد اصلا بچه ها را گیج می کند.
وقتی میزان اطلاعاتی که به بچه ها داده می شود زیاد باشد و مغز نتواند آنها را درک کند و جاسازی کند و جواب بدهد، بچه های سطحی می شوند و ممکن است چیزهایمعمولی را هم از یاد ببرند.
*این کتاب های کمک درسی در کنار کتاب های درسی حمل می شود و بین مدرسه و منزل جا به جا می شوند. تاثیر این کتاب ها بر جسم و روان بچه های دانش آموز به چه صورت است؟
-سال های زیادی است که مساله کوله های سنگین دانش آموزان مطرح است و در همه سطوح هم هست. در دوره ابتدایی توانمندی کمتری از نظر جسمی دارند تا حتی دوره متوسطه. حتی جایی برای این که بخشی از این کتاب ها را در مدرسه بگذارند و در مدرسه استفاده کنند ندارند. اغلب این کتاب ها را با خودشان می برند و می آورند.
اخیرا تبلیغ چند مدرسه غیر دولتی در مقطع ابتدایی، مدرسه بدون کیف شده. یعنی تعدادی کتاب در مدرسه می گذارند و تعدادی هم در خانه می گذارند و دانش آموز کتاب هایش را نمی برد و نمی آورد. بعضی مدارس، در دوره ابتدایی کار زیادی به بچه ها محول نمی کنند که در خانه انجام بدهند. بنابراین نیاز به حمل کوله وجود ندارد.
واقعیت این است که از نظر افرادی که در زمینه سلامت جسمی بچه ها کار می کنند و تخصص دارند اغلب بچه ها دچار مشکلات جسمی هستند. خمیدگی و فشار زیاد به پشت بدن باعث آسیب دیدن بچه ها شده. بخشی از این نوع آسیب ها به خاطر حمل کتاب های مختلف است و بخشی هم به خاطر فقر حرکتی است. حتی ساعت ورزش را در مخدارس به ورزش اختصاص نمی دهند.
در ساعت ورزش، ریاضی می خوانند. اینقدر فکر می کنند ورزش بی اهمیت است که فقط ساعت ورزش را در برنامه آموزشی می گذارند ولی در خیلی زا موارد درس های دیپر را جایگزین ان می کنند.
*امکان این وجود دارد که ایده مدرسه بدون کیف به همه مدارس تعمیم پیدا کند و دانش آموزان حتی اگر از کتاب کمک درسی استفاده می کنند این کتاب ها را هر روز حمل نکنند؟
-امکانش هست ول به شرط این که هم مسئولان مدرسه به این آگاهی برسند که این روش بهتری هست و هم خود پدر و مادرها. گاهی پدر و مادرها ناخواسته، مشوق این فشار زیاد به بچه ها می شوند.
والدین می گویند چرا بچه در خانه درس نمی خواند و چرا کتاب هایش کم است. در ارتباط با دوره پیش دبستان بگویم که یک مادری آمده بود و می گفت من هر موقع به مهد کودک می روم بچه ها در حال بازی هستند و هیچ موقع آموزش نمی بینند. من گفتم شما فکر نمی کنید که آموزش از طریق بازی بهترین روش است؟
در آموزش از طریق بازی، بچه ها بازی می کند برای این که یاد بگیرند و برای این که بیاموزند. خانواده ها فکر می کنند حتی اگر در مهد کودک، بچه ها چند تا دفتر دشاته باشند و بنویسند و تمرین کنند و مربی، پرونده خیلی پر حجمی را تحویل بدهد مثلا با بچه ها بهتر کار شده. در حالی که وقتی بچه ها بازی می کنند مفهومی که از طریق بازی یاد می گیرند فراموش نمی کنند. در حالی که از طریق دیگر، یادشان می رود.
اگر مسئولان مدارس ما و قبل از آن، آموزش و پرورش به این نتیجه برسد که اینهمه حجم سنگین کتاب و تکلیف و اینهمه کمیّت نشان دهنده کیفیت نیست، در نتیجه تغییر ایجاد می کنند.
*چه مسئولان آموزش و پرورش و چه مولفان کتاب های درسی اعتقاد دارند که با برنامه ریزی کتاب های درسی را می نویسند و منتشر می کنند. به نظر شما آیا می شود صرفا با کتاب های درسی کار آموزش را جلو برد و نیاز به کتاب درسی نباشد؟
-خیلی از کتاب های درسی نیاز به کتاب کمک درسی ندارند. یک مساله هم مربوط به کنکور است که بحث جداگانه ای دارد ولی اگر هدف بچه ها خواندن همین کتاب هایی باشد که وجود دارد، خیلی از کتاب های درسی احتیاج به راهنما ندارند.
اتفاقا باید یک راهنما برای معلمان در نظر بگیرند که معلم، یاد بگیرد کتاب را چگونه به بچه آموزش بدهد و نه این که راهنماهای بچه ها را زیاد کنند. مشکل ما این است که خود معلم، آمادگی کافی را ندارد. معلم به جای این که روش بهتری را در پیش بگیرد بچه ها را به کتاب های کمک درسی ارجاع می دهد.
نمی خواهم بگویم کتاب های درسی اشکال ندارند. خیلی هم اشکال دارند. اما کتاب ها به میزان درک معلم و آشنایی آنها با روش های جدید، خیلی بهتر است و خیلی بالاتر است.
کتاب های علوم ابتدایی، بد نیست. اما معلم چگونه درس می دهد؟ اصلا به کتاب کار ندارد و آزمایش ها را انجام نمی دهد. تعدادی سوال از کتاب تهیه می کند و جواب آن سوال ها را هم می نویسند. بچه ها دفتر علوم دارند. این سوال و جواب را در دفتر علوم می نویسند و آنها را می نویسند و یاد می گیرند.
کتاب علوم تصویرها و آزمایش های زیادی دارد و در مجموع کتاب بدی نیست. اما معلم ها چون نمی دانند آن کتاب را به صورت دیگری آموزش می دهند. هنوز هم دانش آموزان باید حفظ کنند و این حفظ کردن به این ترتیب نیست که بخواند و بفهمد و با جملات و بیان خودش آن را بگوید بلکه باید عین کتاب را بگوید.
*حدود 570 میلیارد تومان کتاب کمک درسی در سال 95 منتشر شده و احتمالا هم فروخته شده. در سال های قبل باز این نوع کتاب ها منتشر شده. شما اشاره کردید که بعضی از مدارس ایده مدرسه بدون کیف را مطرح کرده اند. در نهایت نظر شما در مورد کتاب های کمک درسی چه هست؟
-در مدارسی که مدرسه بدون کیف را مطرح کرده اند بچه ها کتاب دارند. اما با خودشان نمی برند و بیاورند. کتاب ها را در مدرسه می گذارند. اگر بگویند کارهایی هم در خانه انجام بدهند طوری نیست که خیلی احتیاج به کتاب داشته باشد. اگر هم از کتاب راهنما استفاده کنند کتاب کمتری است.
ممکن است خیلی چیزها در حد مناسب، لازم باشد. شاید برای درس هایی مثل ریاضی و در سطح متوسطه دوم، بچه ها ممکن است به راهنمای حل مساله ریاضی نیاز داشته باشند.
*جای سوال این است که یک دانش آموز ابتدایی چرا باید یک کیف و چند کتاب درسی و کمک درسی با وزن 7 کیلو یا 8 کیلو بخواهد حمل کند؟
-اگر در یک روز سه تا کتاب داشته باشند و سه تا دفتر داشته باشند که شش کتاب و دفتر می شود. اگر یک کتاب راهنما هم داشته باشد هر روز شش کتاب را باید ببرند و بیاورند.
من فکر می کنم نیاز نیست که این کتاب ها را هر روز ببرند و بیاورند. برای این که مرکز اصلی آموزش و خواندن درس، مدرسه است. بنابراین، این کتاب ها می تواند در مدرسه باشد. شاید یک کتاب و یک دفترچه را برای این که تمرینی انجام بدهند با خودشان ببرند و بیاورند و نه همه کتاب ها و کتاب های راهنما و دفترهای آنها.
حمل یک کیف سنگین، به نظر من آسیب رسان است چه از نظر جسمی و چه از نظر سنگینی باری که تا خانه باید حمل کند.
*کیف های مدرسه و محتویلت آن معمولا سنگین است و شما معتقدید نباید کیف را جا به جا کنند. به نظر شما باید کمدهایی باید در مدارس تعبیه شود و دانش آموزان کتاب های خودشان را در ان کمدها بگذارند و هر روز کتاب های درسی و کمک درسی را حمل نکنند؟
-بله. باید جایی باشد که در آنجا بگذارند. حالا قفسه باشد یا کمد. اگر هم لازم هست که ببرند و بیاورند در حد خیلی کم باشد و نه این که حمل آنها به بچه ها فشار بیاورد. با این کار بچه های از بردن و آوردن کتاب ها رها می شوند.