در این میان هستند کسانی که اهل گرفتن درس از شکستهای خود نیستند و دوست دارند بر مواضع خود که باعث شکستهای متعدد شده است، پافشاری کنند.
اصولگرایان نمونه بارز این معنا هستند. راستگرایان در سپهر سیاست ایران شکستهای متعددی را تجربه کردهاند. شکستهایی که باعث شده است کل میدان سیاست را به رقیب خود واگذار کند. آنهم رقیبی که توان حضور کامل با تمام توان در صحنه سیاست کشور را ندارد.
اصولگرایان در انتخاباتهای مختلف با شعارهای تکراری به صحنه آمدند و از مردم «نه» شنیدند و در انتخابات بعدی همان شعارها را تکرار کردند و بازهم مردم جواب رد به آنها دادند.
راستگرایان برای جبران شکستهای خود به جای تغییر
رفتاری سیاسی و گفتمانی تصمیم گرفتند «
نام» خود را تغییر دهند. آنها تصور کردند با تغییر نام میتوانند به پیروزی برسند.
به این اسامی توجه کنید: « راستها، محافظه کاران، آبادگران،رایحه خوش خدمت، اصولگرایان و جمنا»
اصولگرایان بر این باور بودند که مردم تاریخ را زود فراموش میکنند. بر اساس همین اصل فراموشی با یک تغییر نام کوچک میشود به صحنه سیاسی کشور بازگشت. تمام این تغییر نامها در آستانه انتخاباتهای مختلف از شورای شهر تا ریاست جمهوری شکل گرفته است.
به طور مثال در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، اصولگرایان به گونهای رفتار کردند که گویی آنها تازه وارد صحنه سیاسی کشور شدهاند و آمدهاند برای ایران طرحها نو دراندازند. مردم اما مدیریت اصولگرایی را در کشور دیده بودند و بر این باور بودند بسیاری از مشکلات کشور حاصل همین تفکر است.
سوالی که مردم از جریان اصولگرایی میپرسیدند این مسئله بود که مگر 12 سال مجلس در اختیار شما نبود؟ مگر دولت همسو با شما 8 سال در قدرت حضور نداشت؟ در آن سالها چه گلی به سر ایران زده اید که حالا میخواهید بازهم آن را تکرار کنید.
به نظر میرسد اصولگرایان اگر میخواهند از طریق رای مردم به قدرت بازگردند باید در تفکر خود و البته شعارهای خود تغییر ایجاد کنند. شعارهای نخ نما شدهای که دیگر از سوی مردم مورد اقبال واقع نمیشود.
از دست دادن، قوه مجریه، قوه مقننه و شورای شهر و راه پیدا نکردن بسیاری از چهرههای شناخته شده اصولگرایی به مجلس خبرگان به خوبی حکایت از این معنا دارد که این جریان به شدت احتیاج به تغییر گفتمان سیاسی دارد.
اصولگرایان میتوانند با حذف چهرههای تکراری که اکثرا تجربه شکست در انتخاباتهای مختلف را دارند، از چهرههای جدید استفاده کنند و حرفهای تازه بزنند.
باید دید آیا آنها حاضر هستند برای ماندن در سپهر سیاست ایران در گفتمان خود تغییر ایجاد کنند یا همچنان با تغییر اسم در فضای سیاسی کشور نفس میکشند و حرفهای تکراری خود را تکرار میکنند.
من نه طرفدار احمدی نژاد نه طرفدار دوستان شما هستم اما حداقل دوستان شما جوابگوی سی سال حضورشونن باشن در کشور بعد یقه احمدی نژاد رو هم بابت 8 سال بگیرید خیلی هم خوب است
منتشر کن خواهشا
این که دیگه هم تو آمار رسمی هست و هم خودمون یادمونه
اینم لینک سایت بانک مرکزی
http://www.cbi.ir/exrates/rates_fa.aspx
عصر ایران همون طور مثل قبل منتشر کن دمت گرم
اصلا خود آقای احمدی نژاد مگه نفرمودن من کی گفتم اصولگرا هستم؟
یادمون باشه اصولگراها امسال 16 میلیون رای آوردند که بالاترین رای مخالفین شکست خورده هستش. اما از طرف دیگه موفقیت کاندیدایی که بیشترین رای رو در انتخابات 12 آورد مدیون جذب آرای خاکستری البته با توسل به برخی روش های نادرست بود وگرنه از نظر آمار و ارقام آقای روحانی کمترین درصد رای رو در هر دو دوره نسبت به دو دوره روسای جمهوری قبلی داشته است و از این حیث ضعیف ترین رییس جمهور ایران هست.