عصر ایران؛ سروش بامداد - تقاضای روزنامه کیهان از حراست صدا و سیما برای «برخورد» با لیلی رشیدی به خاطر واژگانی که در حمایت از ادامه ریاست جمهوری آقای روحانی به کار برده خبر جالب و یادآورنده ای است.
نه این که برخورد با یک بازیگر که یادگار بازیگر فقید – داوود رشیدی- است جالب باشد. معلوم است که جالب نیست چرا که هم بازی ها و شخصیت هنرمند فقید داوود رشیدی را دوست داشتیم و هم بازی و هنر دخترش لیلی رشیدی را که به اعتبار خودش هم بازیگر قابلی است و خصوصا در حوزه کودکان بسیار توان مند است.
وجه جالب قضیه این است که روزنامه اصول گرا یادمان می آورد که فریب وعده های نان را نخوریم و بدانیم در ادبیات اصول گرایی رادیکال واژگانی چون «برخورد» نقش کلیدی دارند؛ همان واژه ای که موقتا و در روزهای اخیر نه در مناظره ها و نه در سخنرانی ها از زبان هیچ یک از سه کاندیدای اصول گرا نشنیدیم و ترجیح دادند باور کنیم فکر و ذکرشان آب و نان ماست و آنان که می گفتند برخورد با این و برخورد با آن و مرگ بر این و مرگ بر آن دیگران بودند.
حال آن که بد نیست به یاد آوریم مهم ترین راه حل یک نحله سیاسی که زور و قدرت آن البته بسیار بیش از وزن اجتماعی آن است در یک واژه نهفته است: برخورد!
اگر فیلمی را نپسندند می گویند برخورد کنید. اگر نشریه و سایتی را قبول نداشته باشند می گویند برخورد کنید. اگر کسی جایی حرفی بزند که خوش شان نیاید برخورد، برخورد، برخورد...
این تفکر البته ریشه دار است و به سرعت هر نهادی را می خواهد به ماشین تولید ترس تبدیل کند. زن از طلاق بترسد، کارگر از اخراج، دانش آموز از نمره انضباط و دانشجو از مشروط شدن و قس علی هذا...
کافی است کلمه «برخورد» را جست و جو کنید تا ببینید مدام از برخورد می گویند (می گفتند). منتها این قید زمانی «مدام» در یک جریان انگار یک تبصره و استثنا دارد و آن هم موسم انتخابات است.
به عبارت دیگر 4 سال و یک ماه کم می گویند برخورد و یک ماه انتخابات به جای برخورد می گویند نان و آب.
نوشته کیهان اما نشان می دهد این روزنامه انصافا و واقعا اصول گراتر از سه کاندیداست و هر چند شاید در دل آرزو می کند یکی از این سه به پیروزی برسد و او هم نشد دیگری تا به آرزوی اصلی خود برسند که همانا رفتن روحانی است اما ادبیات اصول گرایی از نوع تهاجمی را فراموش نکرده اند.
در این ادبیات، هنرمند مستقل نیست ولو دختر داوود رشیدی و خودش هم بازیگر سیما و سینما باشد. این را کیهان به یاد دارد و آقای میرسلیم که 20سال پیش در چنین روزهایی ودر مقام وزیر ارشاد به هنرمندان هشدار داده بود از کاندیدایی حمایت نکنند فراموش کرده یا به روی خودش نمی آورد.
در این ادبیات، هنرمند حق اظهار نظر ندارد مگر آن که سلیقه خاصی را تکرار کند یا از سیاست های فرهنگی و سینمایی دولت انتقاد کند. آن گاه نه تنها مستوجب برخورد نیست که باید ستایش شود.
وجه جالب تر این که به حراست صدا و سیما تذکر می دهند و باز باید از کیهان تشکر کرد. چون مستقیما با حراست صحبت می کند نه با مدیریت. در نگاه اصول گرایانه از توع رادیکال مدیریت ذیل حراست قرار می گیرد.
دانشجویان ما در دانشگاه ها با تئوری های سه نظریه پرداز اصلی علم اداره یا مدیریت ( ویلسون، گودنو و تیلور) آشنا می شوند که در آن اداره و مدیریت را از سیاست جدا می دانند و اینجا به صراحت می بینیم که به جای مدیریت فرهنگی حراست مخاطب قرار می گیرد و شاید بر این این اساس بتوان تعریف تازه ای از مدیریت ارایه داد.
سخن بر سر این بود که تا موسم انتخابات سر می رسد دیگر از «برخورد» نمی گویند اما این خبر به یادمان آورد که واژه ای را که در طول سال بارها و بارها از تریبون های مختلف تکرار می کنند فراموش کرده اند.
مهم ترین دلیل تعجب مردم از نحوه سخنان برخی کاندیداها هم شاید به خاطر غیبت همین کلمه « برخورد» باشد.
اگر کاندیداهایی که برای برانداختن دولت اعتدال به صحنه آمده اند به عنوان راه حل همه معضلات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی می گفتند «برخورد» می کنیم و برخورد سیاسی را در جلوگیری از فعالیت احزاب و گروه ها و برخورد اجتماعی را در راه انداختن گشت محسوس و نامحسوس و برخورد فرهنگی را با توقیف و سانسور وبرخورد اقتصادی را در جریمه های مالی جلوه گرمی دانستند قدری باور پذیرتر در نظر می آمدند کما این که نوشته کیهان را واقعا باور می کنیم چون کلید واژه اصلی اصول گرایی در آن است: برخورد...