عصرایران- کتاب "آخرین سفر شاه" که در ایران نیز منتشر شده، به قلم ویلیام شوکراس نوشته شده و نشر "آسیم" آن را به چاپ رسانده است.
این کتاب در سال 1382 در ایران منتشر و تاکنون بارها و بارها تجدید چاپ شده است.
هدف این نوشتار اما، معرفی این کتاب نیست بلکه بازنقل مساله ای است که در فصل یازدهم آن مطرح شده و البته پیش از این نیز در برخی رسانه های مکتوب و اینترنتی بدان پرداخته شده و البته توجه چندانی بدان نشده است.
در صفحه 234 این کتاب در بخشی که به اشرف پهلوی (خواهر دوقلوی محمدرضا شاه) پرداخته شده، یک نام صنعتی آشنا به چشم می خورد: "سایپا".
سایپا، اکنون یکی از دو خودروساز بزرگ کشور است و تحت مالکیت عمومی قرار دارد.
در کتاب آخرین سفر شاه با اشاره به "اشرف" نوشته شده است: "در محافل درباری به او "سایپا" لقب داده بودند که در زبان فرانسه حروف نخست عنوان رسمی او "والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی" است.
(Son Altese Imperiale La Princesse Ashraf)
این بخش از کتاب را بخوانید:
... شاه در طول تبعید خود هیچگاه متصدی تبلیغات و روابط عمومی پرشورتری از اشرف نداشت: زنی ریزنقش و زیبا و آتشین مزاج که همواره یکی از مقتدرترین و بحث انگیزترین چهره های نمایش پهلوی بود.
ظاهرا در تاریخ بسیاری از کشورهای دیکتاتوری عصر حاضر چهره ای وجود دارد که روزنامه های پرخواننده دوست دارند او را "بانوی اژدها" بنامند.
تقریبا همیشه این زن همسر یا قوم و خویش دیکتاتور است. در ویتنام این شخص مادام نو زن برادر پرزیدنت دیم بود، در هاییتی میشل دووالیه همسر بیبی داک بود، در فیلیپین ایملدا مارکوس ملکه کفش بود (زنی که بیش از چهار هزار جفت کفش داشت). در سرزمینی که مامن اصلی اژدهایان است، دو زن اژدها وجود داشت: یکی مادام چیانگ کاس شک و دیگری خانم مائوتسه تونگ. (نخستین زن اژدها در یکی از کارتون های سالهای 1930 موسوم به تری و دزد دریایی پدیدار شد. او آسیایی بود و پیراهن های ابریشمی بلند می پوشید و بسیار بدجنس بود.)
و اما در ایران زن اژدها فرح دیبا سومین همسر شاه نبود، بلکه اشرف بود که دوست داشت خود را از هر یک از همسران شاه به او نزدیکتر بداند.
در محافل درباری به او "سایپا" لقب داده بودند که در زبان فرانسه حروف نخست عنوان رسمی او "والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی" است.
داستانهای فراوانی درباره اش رواج داشت که شاید بیشتر غیرواقعی و مبالغه آمیز بود. می گفتند او یک سلسله ماجراهای عشقی جالب داشته است و با شبکه تجارت مواد مخدر ارتباط دارد. اشرف روزنامه های لوموند و واشینگتن پست را که این شایعات را منعکس کرده بودند تحت تعقیب قانونی قرار داد و آنها را محکوم ساخت.
واشینگتن پست ضمن تکذیب این ادعاها نوشت: "ما هیچ دلیل متقنی درباره صحت این ادعاها در دست نداریم و از انتشار آنها متاسفیم."
گفته می شد او دهها میلیون دلار در معاملات گوناگون به جیب زده است. هر چند ممکن است بعضی از این شایعات مشکوک باشد ولی یقینا بخشی از ماهیت عجیب و عصبی و هیستریک جامعه ایران را در سالهای 70 بازگو می کند. اشرف بعدها با تاسف اظهار داشت: "حتی اگر شما بیگناهی خود را در دادگاه ثابت کنید، مردم باز می گویند حتما خبرهایی هست. اتهاماتی که منتشر شد که عکس های برهنه مرا با سناتورها و اعضای کنگره آمریکا در دست دارند از همین نوع است. من فقط دو سناتور به نامهای پرسی و جاویتس را می شناسم که سن هر دو آنان از هفتاد متجاوز است. گمان می کنید با کدامیک از آنها بوده ام؟"
مردم از اشرف می ترسیدند، از او متنفر بودند. ولی عده ای هم او را ستایش می کردند اما به ندرت نادیده اش می گرفتند.
در عکس های رسمی خانواده پهلوی که قبل از سقوط برمی داشتند، مردها شق و رق و عصبی در اونیفورم های تیره با یراقهای طلایی و چند ردیف نشان و مدال تشریفاتی که مثل درخت کریسمس می درخشید می ایستادند و زنها در لباس های سفید بلند، حمایل های سلطنتی را به گردن می آویختند.
تنها اشرف بر بقیه سر بود: در گستاخی، در خشم، در بی پروایی (آن هم در میان جماعتی که از نظر شهوت شهرت داشتند) و در رفتار آمرانه.
بسیاری از داستان های اخیر بر این اصرار دارند- و دلیلی برای تردید نیست- که در بحران های متعدد دوران سلطنت شاه، اشرف در قوت قلب و تحکیم روحیه شاه نقش مهمی ایفا کرد.
در میان ایرانیان شایع بود که نطفه رضا شاه مخلوط شده است زیرا اشرف می بایست به جای برادر دوقلویش پسر و پادشاه باشد.
اشرف می گوید: "همیشه هنگامی که دختربچه ای بیش نبودم هیچگاه از کنار او دور نمی شدم." کلیه قراین دلالت بر این دارد که او فرمانروایی به مراتب مصمم تر از شاه می شد. اگر اشرف در 1978 بر تخت سلطنت قرار داشت پاسخ دربار به اغتشاشات به مراتب خشن تر بود و دستکم برای مدتی کوتاه از پیشروی مردم خشمگین به سوی انقلاب جلوگیری می کرد. اما نباید فراموش کرد که خود اشرف یکی از علل همین خشم بود.
او چند سال پس از برادرش به دنیا آمده و محمدرضا به عنوان پسر اول موجبات خوشحالی پدر و مادرش را فراهم کرده بود. اشرف در نخستین صفحه زندگی نامه اش می نویسد: "اگر بگویم مرا نمی خواستند تند رفته ام ولی از واقعیت چندان دور نیستم. به زودی تشخیص دادم بیگانه ای بیش نیستم و باید جایی برای خودم باز کنم. در سالهای بعد مخالفین می گفتند در این کار زیاده روی کرده ام و حضورم در همه جا احساس می شده است. اما بچه که بودم به ندرت کسی به من توجه می کرد."
در خاطراتش یک عکس قدیمی چاپ شده که در حدود سه سالگی از او برداشته اند. این عکس پدرش را نشان می دهد که برادر دوقلویش را روی یک زانو و خواهرش شمس را روی زانوی دیگر نشانده در حالیکه اشرف کوچک در گوشه ای تنها با دهان باز ایستاده است.
***
اما آیا شرکت سایپا توضیحی درباره این اسم دارد؟
با مراجعه به سایت این شرکت تنها دو نکته درباره نام آن وجود دارد:
1- شرکت در سال 1345 به نام "شرکت سهامی تولید اتومبیل سیتروئن ایران" تاسیس گردید.
2- در اوایل سال 1354 با حذف کلمه سیتروئن از انتهای عبارت فرانسوی آن به "شرکت سهامی ایرانی تولید اتومبیل" به نام اختصاری (سایپا) که مأخوذ از عبارت فرانسوی (Iraniane De Production Automobile Societe Annonyme) می باشد، تغییر یافت.
همانطور که ملاحظه می کنید، برغم این توضیح، نام اختصاری سایپا (SAIPA) با حروف نخست عبارت فرانسوی آن یعنی (IPASA) همخوانی ندارد و لذا این ابهام همچنان باقی است که چرا کلمه سایپا بر این شرکت که نام اصلی ، قانونی و ثبت شده آن "
شرکت سهامی ایرانی تولید اتومبیل" است نهاده شده و آیا واقعا لقب اشرف پهلوی از دوران شاه بر این شرکت بزرگ خودروسازی باقی مانده و در این 30 سال که حتی نام کوچه های بن بست هم که یادآور فرهنگ حکومت شاهنشاهی بود، تغییر یافته، کسی متعرض عنوان شرکتی بدین عظمت نشده است تا همچنان لقب اشرف پهلوی بر آن باقی بماند؟
اما نکته این جاست که گویا سایت سایپا در نگارش عبارت فرانسوی دچار اشکال شده و با جابجایی چند کلمه به این موضوع دامن زده است .
در واقع عبارت صحیح بدین شکل است:
Societe
Annonyme
Iraniane De
Production
Automobile
که به معنای شرکت سهامی ایرانی تولید اتومبیل است و برگرفته از حروف اول این عبارت و لذا ربطی به لقب اشرف ندارد و یک نکته جالب دیگر این که در ساختمان مرکزی این شرکت نیز که تصویر آن در سایت سایپا نقش بسته (عکس فوق)،این عبارت به ترتیبی که ذکر شده ، بر دیوار ساختمان نقش بسته است ولی به جای
Societe نوشته شده :
Bociete که اگر این را ملاک قرار دهیم مخفف عبارت می شود: بایپا!