عبدالجبار کاکایی به نقد فیلم «
ماجرای نیمروز» پرداخت.
به گزش
عصرخبر، کاکایی شاعر مشهور کشور نوشت: ماجراي نيم روز فقط ماجراي نيم روز است و بس نوستالوژي شكوهمندي از دهه شصت.
نمايش
مستند مواجهه اي با يك بحران اجتماعي ست از درون اطلاعات سپاه و بازنمايي
افراط و تفريط و تعادل در درك حقايق بيرون از سوي نيروهاي منتسب به سپاه و
قوه قضاييه و نهاد نخست وزيري... وهمچنين بيان تلويحي اشتباهات و فرصت سوزي
ها، البته بدون تحليل جامعه شناختي از سبب هاي بحران اجتماعي ، و باز طبق
معمول ارجاع انحراف به مشاوره ها ي فرامرزي "فرانسه" و تاثير آن روي
احساسات عمومي جامعه ي فاقد شعور سياسي ، كه همين در واقع نخ روايي فيلم
است...
البته روايت فيلم تا حد پوست موز انداختن زير پاي لاجوردي و
نمايش مبالغه در تندروي از سوي بچه جبهه اي ها براي قرائت منصفانه تري از
نيروهاي تشكيلاتي و ارجاع خشونت خياباني به نيروهاي بياباني پيش مي رود كه
قطعا زحمات كارگردان را بي اجر حمايت دولتي نخواهد گذاشت، اما نقطه ي كور
فيلم، عدم توان تحليل واقع بينانه ي پيدايش جنبش هاي نظامي كور در جامعه ي
مدرن ايران است، يعني علل افول آفتاب گفتمان و اقناع در خصوص تئوري ملت و
دولت در جامعه شب زده و شبانه و شبنامه نويس ايراني و آفت كهنه ي رندي و
لاابالي گري اجتماعي و خشونت قومي و طبقه اي و دهها دليل زيرساختي ديگر كه
سبب ايجاد بحرانهاي اجتماعي مي شود و به همه ي اين ها فروبسته شدن كانونهاي
نقد اين گونه رفتارها و استبداد موروثي و نظري رايج در جامعه سياسي كشور
را مي شود اضافه كرد..البته انصافا از فضا سازي تصويري فيلم بايد تقدير كرد
وفيلمبرداري و كارگرداني كه از نقاط قوت اين فيلم است