«علی واعظ» کارشناس گروه بین المللی بحران در مقاله ای تحلیلی در نشریه «فارین پالسی» اشاره می کند که از لابلای خطوط سخنان سران ایران مشخص است که آن کشور از نظر امنیتی در منطقه درباره خود احساس ناامنی می کند و ترامپ برای هرگونه مصالحه ای باید نخست این نگرانی ها را برطرف کند.
به گزارش عصر ایران به نقل از
روزنو، این تحلیلگر مسائل سیاسی ایران می نویسد:«ترامپ نمی تواند با ایران مصالحه کند اگر آن کشور را درک نکند. به نظر می رسد اکنون دوران مصالحه میان دو کشور با دوران رویارویی جایگزین شده است. در پیامی جدی در تاریخ یک فوریه مایکل فلین مشاور امنیت ملی پیشین دولت ترامپ ایران را متهم به اقدامات تحریک امیز پس از پرتاب موشکی خود کرد.
او هم چنین معتقد بود که حمله انصارالله به کشتی نیروی دریایی عربستان سعودی در یمن نیز با پشتیبانی ایران بوده است. دو روز پس از آن واشنگتن تحریم هایی را علیه ۲۵ فرد و گروه درگیر با ازمایش موشکی ایران وضع کرد . امریکا مدعی است که این ازمایش ها نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت هستند که در آن ایران را از ازمایش موشکی منع کرده است. در پاسخ به این اقدام، مقام های نظامی ایرانی تهدید کردند که دشمن باید بداند که ایران امادگی شلیک موشک به سوی آنان را دارد».
واعظ اما اشاره می کند که برخلاف مبالغه های صورت گرفته طرفین مراقب بوده اند که شدت منازعه و تنش در روابط فیمابین به شکل قابل توجهی افزایش نیابند. تحریم های امریکا عیله ایران به دقت صورت گرفتند و موشک های ازمایش شده ایران در مانور نیز از نوع بالستیک نبودند تا شائبه نقض قطعنامه شورای امنیت مطرح نشود. با این حال در صورتی که این تنش ادامه یابد به اسانی می تواند از کنترل خارج شود و از شکل اقدامات تحریک امیز به رویارویی نظامی تمام عیار تبدیل شود.
تا امروز نیز این کانال های ارتباطی دو طرفه بوده اند که توانسته اند تبدیل شدن تنش میان دو کشور به جنگی تمام عیار را مهار کنند. برخلاف دولت پیشین امریکا شورای امنیتی دولت ترامپ و وزارت امور خارجه او بی علاقه به تعامل با همتایان ایرانی شان به نظر می رسند».
واعظ در ادامه اشاره می کند که اگر واشنگتن امیدوار است که بتواند یک استراتژی موثر برای مقابله با تهران را تنظیم کند باید منابع رفتار ایران در منطقه را درک کند. او در این باره می نویسد:«ایران در بغداد، دمشق، بیروت و صنعا نفوذ بیش تری دارد با این حال، ان نفوذ در دیگر نقاط خاورمیانه از سوی ایران وجود ندارد. ایران کشوری غیر عربی در میان اعراب است و کشوری شیعه در میان سنی هاست در نتیجه موانع جدی برای تسلط بر کل منطقه دارد. رایان کراکر سفیر پیشین امریکا در عراق در این باره گفته بود که نفوذ ایران خود محدود شونده است و هر چه بیش تر فشار بر آن وارد شود بیش تر مقاومت می کند».
واعظ اشاره می کند که سیاست تمام رهبران معاصر ایران صرفظر از طیف بندی سیاسی ای که در آن قرار دارند از دو انگیزه نشئت می گیرند : حفظ نظام و ترمیم آن. او می نویسد:«هدف هر نظام سیاسی حفظ خود می باشد و این موضوع در صورتی که با عدم امنیت مواجه باشد با حس عمیقی از ناامنی و تنهایی همراه خواهد بود. این سخنان مقام عالی رهبری ایران را در نظر گیرید: چرا برای فرانسه و برتیانیا داشتن سلاح های هسته ای و هیدروژنی امری طبیعی اما برای ایران که عضوی از ناتو نیست و امنیت اش توسط هیچ کشوری تضمین شده نیست اصل ساده دفاع از خود مشکل ساز می شود؟ این انتقاد رهبری ایران است کشوری که در پیش از انقلاب متحد ثابت قدم امریکا و گیرنده تسلیحات از امریکایی ها بود.
دیدگاه امنیت محور رهبران کنونی ایران ناشی از جنگ اسیب زای هشت ساله ایران و عراق در فاصله سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ میلادی است. در آن زمان کل منطقه و غرب تلاش کردند تا به صدام حسین کمک کنند. برای جبران این حس محاصره شدگی توسط امریکا و غرب ایران تلاش کرد با استفاده از همکاران وشرکای منطقه ای خود امنیت اش را تقویت کند.
تهران سیاست دفاع رو به جلو را در پیش گرفته است. حزب الله لبنان سنگ بنای استراتژی رو به جلوی ایران بوده است. یک مقام ارشد اسرائیل گفته بود که ایران از اسرائیل هزار کیلومتر فاصله دارد اما نیرویی علیه اسرائیل در ۱۰ متر دورتر از مرز اسرائیل در سرتاسر لبنان را در اختیار دارد. در این میان به همین خاطر احساس عدم امنیت است که اکنون ایران از شبه نظامیان شیعه درعراق و سوریه حمایت مي کند.
بازدارندگی متعارف ایران برنامه موشکی اش را شامل می شود. بعید به نظر می رسد که ایران حاضر به قرار دادن کارت دفاع موشکی خود بر روی میز مذاکره هسته ای و مصالحه بر سر آن باشد چرا که تغییرات اساسی در این موضوع ناممکن است و به ساختار امنیت منطقه ای و جایگاه ایران در آن باز می گردد. به همین خاطر عجیب است که تصور کنیم برنامه دفاعی ایران به عنوان برنامه ای تهاجمی درک می شود. ایران تمایل دارد که قدرتی منطقه ای باشد اما این موضوع همسایگانش را نگران کرده آنان معقتدند که ایران درصدد هژمونی بر منطقه است».
واعظ در توصیه به دولت ترامپ می نویسد:«واشنگتن باید ارزیابی واقع بینانه ای از واکنش احتمالی تهران در برابر تهدید آن کشور داشته باشد. نخست آن که امریکا می تواند سیاست چندین دهه ای مهار ایران را پیگیری کند.
این امر مستلزم تحریم تهران و اطمینان حاصل کردن از آن است که تهران قادر به نوسازی قابلیت های نظامی خود نخواهد بود. مشکل این سیاست آن است که به سادگی شکست خورده است و جنگ های جدید و بی ثباتی در منطقه فرصت تازه ای را برای ایران به منظور افزایش نفوذ خود در منطقه فراهم اورده است.
هم چنین فشار بیش تر واشنگن و همسایگان سنی ایران تهران را به افزایش توان نظامی خود برای بازدارندگی نامتقارن سوق می دهد. ایده قرار دادن سپاه در فهرست سازمان های تروریستی خارجی نیز نتیجه معکوس می دهد. از قضا سپاه به احتمال زیاد از این امر استقبال می کند. با توجه به نقش گسترده ای که در اقتصاد ایران دارد این موضوع به ضرر سرمایه گذاری خارجی در ایران تمام خواهد شد.
در نتیجه، قرار دادن نام سپاه در فهرست به بهبود وجهه داخلی سپاه کمک می کند و آن نهاد می تواند خود را قهرمان مقاومت در برابر امریکا معرفی کند».
این تحلیلگر در ادامه اشاره می کند که این موضوع می تواند به ضرر نیروهای امریکایی در عراق نیز تبدیل شود چرا که آنجا داعش دشمن مشترک انان و شبه نظامیان شیعه عراقی است که هر دو علیه آن می جنگند.
واعظ به دومین نکته اشاره می کند و می نویسد که واشنگتن می تواند به رویارویی نظامی با ایران مبادرت ورزد. او می نویسد:«در طول مبارزات انتخاباتی ترامپ وعده داد که گزینه نظامی بر روی میز است. او درباره لزوم برخورد با ایران در زمینه نزدیکی قایق های تندرو به کشتی های امریکایی هشدار داد اما واقعیت آن است که درگیری نظامی مستقیم در خلیج فارس می تواند عواقب خطرناکی داشته باشد.
ایران می تواند با استفاده از مین های زیر ابی و یا کمک رسانی بیش تر به انصارالله در یمن منافع امریکا را در خلیج فراس و در دریای سرخ تهدید کند. ایران می تواند در یمن با ریسک کمتری در مقایسه با عراق و سوریه به مقابله با نیروهای امریکایی پرداخته و انتقام بگیرد. استفاده محدود از نیروی نظامی هم می تواند عواقب فاجعه باری داشته باشد. اکنون ایران تنها اندکی از کمک های خود را به انصارالله رسانده است در مقابل عربستان سعودی کارزاری میلیارد دلاری را اغاز کرده و هزینه زیادی برای جنگ کرده است اما به نتیجه دلخواه نرسیده است. افزایش تنش در روابط ایران و امریکا می تواند به وضعیتی منجر شود که انصارلله توصیه های تهران را نادیده گرفته و مذاکرات صلح شکست خورده و جنگ در یمن ویرانگرتر شود».
واعظ در ادامه اشاره می کند که بهترین گزینه آن است که ترامپ بدبینی و سوء ظن عمیق نسبت به مقاصد تهران را کنار بگذارد. البته او می نویسد که می داند در حال حاضر تحقق این سناریو غیر قابل تصور است. او می نویسد:«امریکا می تواند به نگرانی های امنیتی مشروع ایران توجه کند و همکاری ها در زمینه منافع مشترک با ایران را امکان پذیر سازد و همزمان خطوط قرمز را تعیین کند برای مثال درباره حملات حزب الله عیله اسرائیل از بلندی های جولان یا اقدامات احتمالی تلافی جویانه شبه نظامیان تحت حمایت ایران در موصل و یا محموله های احتمالی سلاح های پیشرفته ارسالی از تهران برای انصارالله در یمن.
در همان حال امریکا می تواند با مسکو نیز گفت و گو کند و امیدها و هراس های خود را در همکاری با روسیه درباره تهران مطرح نماید». واعظ می نویسد همه این ها پیش شرط اش جلوگیری از تعمیق هرج و مرج در منطقه و جلوگیری از جنگ با ایران به عنوان یکی از باثبات ترین کشورهای منطقه است.