عصرایران؛ مازیار فکری ارشاد*- در میانه هیاهوی فصل جوایز سینمایی و در حالی که فیلم هایی همچون "لالا لند" بیشترین توجه ها را به خود جلب کرده اند ، یک فیلم کم سروصدا اما قدرتمند مثل یک جواهر خاک گرفته می درخشد. "اگر از آسمان سنگ ببارد" Hell or highwater یک تریلر جاده ای ، همراه با عناصری بصری از ژانر وسترن است. فیلمی خوش ساخت که می تواند فارغ از زرق و برق سینمای جایزه بگیر هالیوود ، یکی از بهترین فیلم های سالیان اخیر باشد. سال هایی که گوهر درخشان سینما کمرنگ تر و بی حال تر از همیشه به حیات خود ادامه می دهد.
"اگر از آسمان سنگ ببارد" داستان دو برادر مزرعه دار آمریکایی ساکن ایالت های میانه (midlands) را حکایت می کند. برادر بزرگ تر تبهکاری بی آرمان است که به تازگی از زندان آزاد شده و از هیچ کاری روی گردان نیست. تنها اتفاقی که می تواند پشیمانی او را موجب شود ، مرگ مادری است که در روزهای زندانی بودنش درگذشته است. برادر کوچک تر تحت تاثیر دوران بحران اقتصادی آمریکا در حدود یک دهه پیش ، زندگی نابسامانی دارد. همسرش را طلاق داده و مزرعه اش نیز به دلیل بدهکاری و البته پیچیدگی های قانونی عصر بحران اقتصادی دارد از چنگش خارج می شود. او به خلاف برادر بزرگ تر یک آرمان قدرتمند و مهم دارد. درآوردن مزرعه از رهن بانک و فراهم کردن آینده ای روشن برای دو پسرش که با همسر سابقش زندگی می کنند. این دو برادر به سیم آخر زده و برنامه سرقت هایی کوچک و غیرقابل ردیابی از شعبه های یک بانک را اجرا می کنند. هدف مشخص است. به دست آوردن پول کافی برای خارج کردن مزرعه از رهن.
"اگر از آسمان سنگ ببارد" ورای پوسته ظاهری خود ، یک نقد صریح اجتماعی نسبت به وضعیت اقتصادی نابسامان آمریکا در دوران رکود یک دهه گذشته به شمار می رود. در ابتدای فیلم و زمانی که دو برادر به سمت اولین فقره سرقت خود پیش می روند ، نمایی از بانکی می بینیم که روی دیوارش نوشته شده : آن همه در عراق هزینه می کنند و اینجا به آدم هایی مثل ما اهمیتی نمی دهند. همین جمله نوشته شده روی دیوار بانک بازتاب دهنده جهان بینی سازندگان فیلم و تحلیل آنها از اوضاع نابسامان اقتصادی سال های اخیر است.
فیلم به وضوح و صراحت به تبعات بحران اقتصادی بر زندگی آدم های معمولی طبقه متوسط شهرهای کوچک و روستاهای آمریکا می پردازد. بحرانی فراگیر که هرچند در سال های اخیر تا حدودی مهار شد اما بی تردید تاثیری بزرگ روی شیوه و سبک زندگی آمریکاییان طبقه متوسط گذاشت. بر اثر یک اشتباه محاسباتی مزرعه دارد از دست برادر کوچک خارج می شود و او که برادر بزرگ تر تازه از زندان آزاد شده را کنار خود می بیند ، سرسختانه سر به طغیان برمی دارد و به سرقت از بانک هایی مشغول می شود که به نوعی آنها را مسئول این وضعیت ناگوار زندگی از هم پاشیده خود می داند.
این دو برادر به رغم تفاوت های آشکار شخصیتی ، دزدانی تابع اصول و آرمان هستند. آنها تاکید دارند که از مردم عادی سرقت نخواهند کرد و تنها به پول بانک ها دستبرد می زنند. در جای جای دیالوگ های فیلم نقدی جدی به سیستم بانکداری و تصاحب املاک در آمریکا وارد می شود. سوی دیگر ماجرا یک کلانتر سالخورده محلی است که در روزهای پایانی خدمتش مسئول رسیدگی به این سرقت های زنجیره ای بانک می شود. جف بریجز بازیگر کهنه کار آمریکایی در این فیلم یکی از بهترین بازی های کارنامه هنری خود را به نمایش می گذارد. بازی در نقش پیرمردی فرتوت و در آستانه ابتلا به آلزایمر که کسی امیدی به موفقیت او در این پرونده ندارد. اما هوشمندی ناشی از تجربه و البته اندکی شانس به کمکش می آید تا موفق می شود ماجرا را فیصله دهد.
دیالوگ های بی نظیر شخصیت های فیلم که وام دار سنت ادبیات کلاسیک ایالت های میانه آمریکا و به ویژه داستان های کوتاه کورمک مک کارتی است را می توان از مهم ترین ویژگی های فیلم دانست. رویکردی که به لحاظ مضمونی یادآور فیلم درخشان برادران کوئن یعنی " جایی برای پیرمردها نیست" و شیوه درخشان ادبی آن فیلم است. مجموعه ترانه های کانتری و موسیقی متن درجه یک نیک کِیو نیز بر غنای تصاویر با شکوه فیلم افزوده است. در نهایت " اگر از آسمان سنگ ببارد" را می توان یکی از بهترین محصولات سینمایی یک سال اخیر دانست.
* منتقد سینما و روزنامه نگار