از آن سو اصولگرایان همچنان سردرگم پیدا کردن نامزدی برای رقابت با روحانی هستند. آنها یک بار قالیباف را نامزد مطلوب خود معرفی میکنند. دگر بار از جلیلی دم میزنند. گاهی به سمت موتلفهایها کشیده میشوند و برخی هم دم از حمایت روحانی میزنند.
تشتت آرا در جریان اصولگرایی یک دلیل مهم دارد
و آن هم این است که این جریان یک رهبری واحد ندارد. در سالهای نه چندان دور محافظه
کاران تمام تصمیمات خود را بر اساس نظر بزرگان و ریشسفیدان میگرفتند.
راستگرایان در دهه 60 و 70 مبتنی بر ریش سفیدی عمل میکردند و تصمیم خود را براساس نظر بزرگان جریان خود عملیاتی میکردند. لیستهای این جریان برای انتخاباتهای مجلس براساس نظرجامعه روحانیت مبارز نمونه بارز این رفتار سیاسی بود. اما دهه 80 برای اصول گرایان پایانی بود بر سنت شیخوخیت در این جریان. اصول گرایان در سال 84 و در انتخابات ریاست جمهوری نهم سعی کردند با محوریت آیتالله مهدوی کنی و علی اکبر ناطق نوری و بر اساس اصل ریش سفیدی، یک نامزد را به عنوان نامزد نهایی این جریان وارد انتخابات ریاست جمهوری کنند اما نامزدهای اصولگرا بر اساس نظر ریش سفیدان خود عمل نکردند و همه وارد صحنه شدند.
بعد از انتخابات سال 84، ریش سفیدان اصولگرا دیگر در هیچ انتخاباتی موفق با ایجاد وحدت کلمه در این جریان نشدند و جوانان اصولگرا، رفتارهایی برخلاف سنت گذشتگان خود انجام میدادند. حضور لیستهای متعدد اصولگرا با نامهای مختلف با تعاریف گوناگون از اصولگرایی نمونه بارز این رفتار جوانان اصولگرا بود که پایان عصر شیخوخیت در جریان اصول گرایی را رقم زد.
امروز در جریان اصولگرایی همه ادعای رهبری دارند. روحانی شهره در مخالفت با اعتدال و اصلاحات در قم، نهادی در تهران، احزاب سیاسی و ... همه و همه ادعای رهبری اصولگرایی دارند. انگار در این جریان تقریبا دیگر فصل الخطابی وجود ندارد. در سمفونی وحدت اصولگرایی برای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم هر کس ساز خود را میزند و از این سازهای ناکوک نمیشود انتظار داشت صدایی یک سان شنیده شود.
وحدت برای اصولگرایان تقریبا آرزویی محال است. به نظر میرسد آنها خود هم به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند با یک نامزد وارد رقابت شوند و در این میان تلاش میکنند حداقل با افرادی وارد صحنه شوند که سبد رای مشخص دارند.
اصولگرایان روزهای جدایی را تجربه میکنند. روزهایی که میتواند به شکست دوباره این جریان در انتخابات ریاست جمهوری دیگر روبرو شود.
این جماعت مشکلات خیلی بزرگتری دارند از جمله نداشتن پایگاه مردمی
هر حزبی روی کار میاد چهار سال میگه تقصیر قبلی ها بود
چهار سال هم مخالف ها دهنش رو صاف میکنن
به فکر مردم باشید تو رو خدا
کی دست از این سیاسی بازیهاتون میخواهید بردارید?
تمام انرژی این مملکت صرف رقابت های نا سالم شما میشه به جای رسیدگی به مردم
به شما ربطی داره؟
نماینده ای که بعد از پیروزی با بهبود اقتصاد و معیشت بساط دروغ و جپ و راست و سیاست زدگی و سیاست بازی را جمع خواهد کرد
خیلی آهسته می توانید آخرین روزهای مورد علاقه خود رو بشمرید