روزنامه آفرینش نوشت:
حركتها و زحمات فراواني براي ثمردهي نظام اسلامي درايران صورت گرفته كه موثرترين آنها متعلق به دانشجويان است. به عبارتي جوانههاي انقلاب اسلامي با حركت دانشجويان زده شد و قوام آن با خون شهدا صورت گرفت. ضمن گرامي داشت مقام دانشجو در چنين روزي، اميدواريم روند تربيت و رشد دانشجويان كشورمان به گونهاي باشد كه همواره شاهد درخشش آنها در بطن تحولات و تاريخ سازيها باشيم.
قطعاً باتوجه به سير حركتها وجنبشهاي دانشجويي شاهد استكبارستيزي به عنوان خصيصه اصلي دانشجويان دركشورمان هستيم. از مبارزات دانشجويان درسال 32 تا انقلاب 57 اين خصلت دانشجويي كمك شاياني به استقلال كشور از وابستگي به قدرت بيگانه نموده است. اما مبارزه با استعمار و استكبار تنها توانايي قشر دانشجو نيست. بلكه پس از ثبات و استقلال كشور ميبايست در مهندسي و بازسازي ساختار قدرت و مديريت كشور از آنها استفاده نمود.
درحال حاضر وضعيت ايران درجهان بين الملل به گونهاي است كه به لحاظ امنيت و توان نظامي در آمادگي مناسبي به سر ميبرد. لذا بايد توان دانشجويان را در ديگر عرصههاي اجرايي كشور به كار گرفت. مسلماً اصلي ترين توقع از دانشجويان در عرصه علم و دانش ميباشد. چرا كه درجهان امروز ديگر تهديدات نظامي كارايي چنداني ندارد، بلكه اين نيروي انساني آموزش ديده در ورطههاي علمي است كه ميزان قدرت و توان كشورها را مشخص ميسازد.
رشد و سرعت توليدعلم در كشورمان بنابراعلام سازمانهاي بين المللي خيلي سريع و روبه جلو ميباشد، اما واقعيت ديگر اين است كه جايگاه علم در غرب بسيار جلوتر از داشتهها و دانش موجود در كشور ما مي باشد. امروز به يك مهندسي علمي دركشور نياز داريم تا به صورت واقعي ما را به چشم اندازها و برنامههاي مختلف توسعه برساند. اين مهندسي نيازمند توجه به خواستههاي دانشجويان است تا آنها نيز بتوانند همچون ديگر كشورهاي پيشرفته دنيا از امكانات پژوهشي برخوردار باشند. فقدان اين مهندسي دركشورما به گونهاي است كه دانشجويان ما هنوز برسر داشتن اينترنت پرسرعت و يا دسترسي به منابع و تعاملات پيوسته با مراكز علمي دنيا محرومند!
اما وجه ديگر مهندسي مورد نياز دركشور كه بايد حضور دانشجويان را درآن تاييد كرد، بحث عدالتخواهي است. درحال حاضر به سبب بروز برخي تبعيضها در امور اجتماعي شاهد فاصله گرفتن اقشار جامعه از يكديگر هستيم. بروز اين معضل حاضر نياز به مطالبه گري ازجنس دانشجويي دارد تا مسئولان و مجريان امور در مقابل افكار بيدار دانشجويي پاسخگو باشند. درصورت بي تفاوتي و عدم مداخله دانشجويان در چنين اموري عدالت و عدالتخواهي جايگاه خود را ازدست خواهد داد و حاشيه امني براي منصب طلبان و سودجويان فراهم خواهد شد.
آزاد انديشي و آزادي خواهي فقدان ديگري در مهندسي مورد نياز در كشور ميباشد. البته آزاديخواهي نبايد فقط منحصر در معناي محدود سياسي تلقي و معنا شود. چرا كه امروزه آزاديهاي اجتماعي و بشري بسيار فراتر از معنا و مفهوم آزادي سياسي
هستند.
آزادي خواهي مورد نياز در مهندسي ساختاري كشور دقيقاً منطبق با مطالبات دانشجويي است. آزادي دانشجويي به معناي آزادانديشي يعني آزادانه فکر کردن، آزادانه تصميم گرفتن، پرهيز از تقليد و تلقين وبه دنبال بلندگوهاي تبليغاتي حرکت کردن است.
متاسفانه امروز آزاد انديشي درقشر دانشجويي كشور دچار نوعي مصلحت انديشي ساختگي شده است. مصلحت انديشيهايي كه به سبب رفتار نامناسب و نا متعارف با جامعه دانشگاهي ما به وجود آمده است. نگرشهاي سليقهاي و تعميم آن به عنوان نظر واجب الاجرا در عرصههاي مختلف باعث شده نوعي سكون در دانشگاههاي ما به وجود آيد. زماني بود كه فرار مغزها و نخبگان را با برچسبهايي همچون وطن فروشي و پول پرستي توجيه ميكرديم، اما امروز بسياري از دانشجويان عادي و جوانان ما برنامه ريزي اصلي زندگي خود را برپايه مهاجرت قرار دادهاند. آيا با اين رويه ميتوان مدعي آزادانديشي و آزادي خواهي دانشجويان بود؟!
همانطور كه در طي بحث گفته شد، ساختار اجرايي كشور نياز به مهندسي فكري دارد كه بايد در بطن آن تفكر دانشجويي قرار گيرد تا آرامانها و ايدهآلهايي كه انقلاب برپايه آن شكل گرفت محقق گردد و توسعهاي بروز شده از اهداف انقلاب را طرح ريزي كنيم. روز دانشجو نبايد صرفاً باگراميداشت مبارزات تاريخي و انقلابي اين قشر پايان پذيرد. بلكه بايد به اين موضوع انديشيد و پرداخت كه صلابت و طراوت انقلاب را در قالب تفكر دانشجويي متحول سازيم. جنبش دانشجويي بسيار فراتر و كاراتر از تصوير سازيهايي است كه صرفاً اين قشر را مبارزين استعمار و يا اشغال كنندگان سفارتخانهها بدانيم. بايد مهندسي كشور را به دانشگاه و قشر دانشجو سپرد تا مطابق با خواستهها و وضعيت به روز شده درجهان امروز آن را ساماندهي كنند.