در سرمقاله امروز روزنامه آفرینش نوشته شد:
همانطور که همه ما مي دانيم در حال حاضر خروج از توافق هسته اي با ايران مي تواند يک حرکت ساده از سوي ايالات متحده آمريکا باشد. به گونهاي كه اين نقض برجام ميتواند از سوي گنگره صورت گيرد، يا از طريق اختيارات رياست جمهوري آمريكا نقض شود و يا با اصلاح در آن به صورت دو طرفه از سوي آمريكا و ايران خروج از برجام اتفاق افتد.
اما واقعيتها درجهان سياست آنطور نيست كه شعارها و گفتارها آن را معرفي ميكنند. باورود ترامپ به كاخ سفيد و استقرار در دفتر رياست جمهوري آمريكا با مسائلي مواجه خواهد شد كه ممكن است با شعارهاي انتخاباتي وي سنخيت كامل نداشته باشند. همانطور كه شعار ترامپ مبني ممنوعيت ورود مسلمانان به آمريكا از تارنماي تبليغاتي وي حذف شد، اين احتمال وجود دارد بسياري از شعارهاي ديگر وي مورد بازنگري قرارگيرد.
اظهارات ترامپ درباره ايران و برجام به شکلي آشکار متضاد است، او گاهي اوقات نشان مي دهد که مي خواهد برجام را پاره کند، زماني ديگر در نظر دارد که شرايط را براي مذاکره مجدد فراهم کند و جايي ديگر ترجيح مي دهد که تحريم هاي يکجانبه واشنگتن در قبال تهران وجود نداشته باشد تا کسب و کارهاي آمريکايي بتوانند در بازار ايران به رقابت بپردازند. اما با توجه به خصومت فراگير و تثبيت شده کنگره و لابي يهودي نسبت به ايران، همراه با تصورات ذهني رئيس جمهور و همراهانش در مورد اين موضوع، چشم انداز خروج آمريکا از برجام را محتمل کرده است. اما پس از اين اقدام آمريكا چه رويدادي براي آينده برجام متصور خواهد بود.
اين احتمال وجود دارد كه آمريكا به صورت يكجانبه برجام را ملغي نمايد و به ادامه روند افزايش تحريمهاي خود عليه ايران بازگردد. در اين صورت ايران و پنج عضو ديگر توافق هستهاي باقي ميمانند. با توجه به واكنشهاي غرب و سياستگذاري پارلمان اروپا مبني بر عادي سازي و گسترش روابط تجاري با ايران، به نظر نميرسد قاره سبز به همراه چينيها تمايلي براي بازگشت به نقطه صفر را داشته باشند.
اين ادعا را ميتوان دراظهارات صريح خانم موگريني مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا مشاهده نمود كه اعلام كرد: " بگذاريد بسيار روشن به شما بگويم که اين توافقي دوجانبه نيست. بلکه اين توافقي چندجانبه است که توسط شوراي امنيت سازمان ملل متحدد تاييد شده. بنابراين اين توافق مورد حمايت اروپا است که حمايت سازمان ملل هم آن را تضمين مي کند. براي تمام مدت اين قرارداد که 10 سال است من به شخصه نقش تضميني را ايفا مي کنم که تمام طرف هاي قرارداد وظيفه خود را انجام دهند."
احتمال ديگري كه دراين قضيه محتمل است، بدعهدي اروپا و همراه شدن با آمريكا به بهانه نقض برجام از سوي ايران و يا وارد كردن مسائلي همچون حقوق بشر و فعاليتهاي نظامي ايران و طرح مذاكرات جديد ميباشد. اين موضوع اگرچه به واسطه ارتباط و سرمايه گذاريهاي اروپاييان درايران ضعيف به نظر ميرسد اما انحراف غرب از اصل فعلي برجام هرگز غيرممكن نيست. ضمن اينكه باتوجه به ابراز علاقه ترامپ نسبت به گسترش روابط با روسيه اين احتمال وجود دارد تا روسها بارديگر در تنگناهاي حساس سياسي و درقالب معاملهاي با آمريكا، از مواضع فعلي خود نسبت به برجام عقب نشيني كنند.
اما وجه ديگر احتمال نقض برجام از سوي آمريكا، باز ميگردد به واكنش ايران كه هزينههاي سنگيني در بعد داخلي خواهد داشت.
مسلماً با نقض برجام از سوي آمريكا اين بهانه براي مخالفان داخلي برجام فراهم مي شود تا دولت را مجبور به فسخ برجام نموده و مانع از مذاكرات احتمالي با غرب و يا ادامه فعاليت با 5 كشور ديگر حاضر در توافق هستهاي نمايند.
لذا فشار سنگيني از لحاظ سياست داخلي به وجود ميآيد تا اين توافق و سياستهاي كلي دولت را زير سوال ببرند و ضربهاي سنگين بر روحاني در آخرين سال دولتش و در آستانه رياست جمهوري دوازهم وارد نمايند.
مسلماً احتمالات ديگري وجود دارد كه هركدام با تغيير و تحولات موجود در شكل گيري كابينه دولت جديد آمريكا، جا براي بررسي و تحليل دارد.اما نتيجتاً ميتوان چنين برداشت كه نقض برجام براي هيچ يك از طرفهاي مذاكره كننده و آينده امنيت منطقه خوشايند نيست. چرا كه وضعيت شكننده خاورميانه تاب و تحمل فشار ديگري از جنس تخاصم و درگيري ميان غرب و قدرتهاي منطقهاي همچون ايران را نخواهدداشت.