عصر ایران؛ مصطفی داننده- فیلم سیلی خوردن زن دستفروش از یک مامور سد معبر شهرداری فومن در استان گیلان بازتابهای فراوانی در فضای مجازی داشته است. اتفاقی که باعث شد شهرداری و امام جمعه فومن به خاطر حادثه بوجود آمده عذر خواهی کنند.
داستان شهرداری و دستفروشها کم کم در حال تبدیل شدن به داستان هزار و یک شب شهرهای ایران میشود. هر چند صباحی فیلمی در فضای مجازی منتشر میشود که در آن ماموران سد معبر با شدیدترین شکل ممکن با دستفروشان برخورد میکنند. مردم هم واکنشهای منفی به این ماجراها نشان میدهند و بعد همه فراموش میکنند تا فیلم بعدی.
تقریبا همه میدانیم که
یک دستفروش به دلیل مشکلات زندگی به گوشه خیابان میآید و جنس خود را ارزان تر از
مغازه در اختیار مردم قرار میدهد. او سرما و گرما را تحمل میکند تا زندگیاش
سپری شود.
شهرداری هم میخواهد نظم و زیبایی شهر حفظ شود. وجود دستفروشان در پیاده روها مشکلاتی را برای شهر وجود میآورد. بر اساس تبصره ۱ ماده ۵۵ قانون شهرداری ها، سد معابر عمومی و اشغال پیاده روها و استفاده غیرمجاز از آنها، میدان ها، پارک ها و باغ های عمومی برای کسب و سکونت ممنوع است. بند ۲۰ همین ماده از قانون تاکید می کند که شهرداری ها موظفند با مشاغل مزاحم یا تاسیس اماکنی که به نحوی موجب مزاحمت شهروندان باشد، برخورد کنند.
مغازهدارها هم در این میان میگویند ما اجاره میدهیم، مالیات میدهیم و بعد این دستفروشها باعث میشوند مردم به مغازههای ما مراجعه نکنند و همین امر باعث شده است بنگاه اقتصادی ما دچار مشکل شود.
همانطور که مشاهده میکنید همه طرفهای این دعوا حق دارند. هر طرف بنشینی میبینی هم دستفروش حق دارد، هم شهرداری و هم مغازه دار. خوب باید چه کرد؟ با این افراد باید چگونه برخورد کرد؟
این مسئله، بحرانی نیست
که تنها ایران با آن مواجه شده است بلکه تمام جهان با این مشکل روبرو است و البته
برای آن راهحلهایی پیدا کردهاند. واقعا احتیاجی نیست برای این مشکل ما خودمان راهکار
ارائه بدهیم. کافی است از تجربیات دیگر شهرهای جهان در این زمینه استفاده کنیم.
جهانیان به این نتیجه رسیدهاند که ایجاد بازارهایی برای دستفروشان در نقاط مختلف شهر میتواند این مشکل بزرگ شهری را حل کند. بازارهایی که در بافت شهری باشد نه دور از از مرکز شهر که هیچکس از آن استقبال نکند. تصور کنید در مترو بازارهایی ایجاد شود که دستفروشها کالاهای خود را آنجا بفروشند. به جای اینکه آنها از میان مردم عبور کنند مردم از میان دستفروشان عبور کنند.
بیایید ببینم در دیگر کشورها با پدیده دستفروشی چگونه برخورد میکنند:
هند: در هند بیش از 10 میلیون نفر از راه دستفروشی امرار معاش میکنند. دولت هند نیز قانون جدیدی وضع کرده است که تمام دستفروشهای غیررسمی را وارد فرآیند برنامهریزی میکند. این قانون موجب تشکیل انجمنی برای دستفروشها شد که حداقل ۴۰ درصد اعضای آن دستفروش هستند و با شرکت در انتخابات رای آوردهاند و به موجب قانون انجمن یکسوم اعضای آن زن هستند. این اقدام شرکت در تصمیمگیریهای مربوط به فعالیتهای دستفروشان، مانند تعیین مکانهای فروش و... را اطمینان میدهد و دستفروشها میتوانند از امنیت شغلی مستقل خود بهرهمند شوند.
فرانسه(پاریس): براساس مطالعاتی صورت گرفته در شهری مانند پاریس در هفته ٩٧ بازار روز تشکیل میشود. ارقام مرکز ملی آمار فرانسه هم از وجود ٦٠٠هزار بنگاه اقتصادی خردهفروشی حکایت دارد که عمده آنها را همین دستفروشها تشکیل میدهند.
آفریقای جنوبی: دولت آفریقای جنوبی قراردادی تنظیم کرده است که به موجب آن، دستفروشها را جزو صاحبان مشاغلی دانسته که بر شکوفایی اقتصاد کشور تاثیر دارند و طبق این قرارداد باید محیط مناسبی برای دستفروشها به منظور فعالیت اقتصادیشان در نظر گرفته شود.
مکزیک: دو نوع دستفروشی وجود دارد؛ یک نوع دستفروشی قانونی و تحملکردنی که به موجب آن، دولت برای دستفروشها مکان و بازارهایی چرخشی و همچنین چهارچرخهایی تعیین کرده است که دستفروشها در آنجا به فروش اجناس خود میپردازند. نوع دیگر دستفروشی که غیرقانونی است، دستفروشها به طور مستقل در محلهها و متروها کار میکنند و معمولا از دست ماموران پلیس متواری میشوند و این نوع دستفروشی به یکی از معضلات دولت تبدیل شده است.
پرو: دولت برای فروشندههای اجناس خرد و همچنین افرادی که به تولید کالاهایی مانند لباس و عروسک و... مشغول هستند، بازارهایی برای فروش ترتیب داده و به این بخشهای کوچک کاری اهمیت بسیاری میدهد و حتی برای آنها قوانینی تدوین اما اجازه دستفروشی در خیابانها و دیگر مکانهای عمومی را محدود کرده است.
آمریکا(نیویورک): در نیویورک چند نوع بازار وجود دارد که در روزهای خاصی برپا میشوند:بازار اجناس دست دوم، بازارهای خیابانی،بازار سبز نیویورک، بازار دستفروشان غذا، بازار کتاب
اندونزی: در اندونزی هم موضوع دستفروشی را به بحث و گفتوگوی عمومی قرار دادند و درنهایت مردم با دولت به توافق رسیدند که هزاران دستفروش از سطح خیابانها جابهجا شده و بازارهایی برای فروش اجناسشان ایجاد کنند. تلاش مشابهی هم در جاکارتا صورت گرفت اما به دلیل این که فضایی برای گفتوگو و مذاکره درنظر گرفته نشده بود با شکست مواجه شد.
انگلستان(لندن): در لندن فروشندگان بساطگستر بیشتر به فروش تولیدات غذایی یا صنایع دستی خانگی میپردازند. شهرداری لندن هر ساله فهرست ٥٠ فروشنده بساطگستر نمونه را منتشر کرده، فهرستی که در اختیار دفاتر توریستی قرار داده میشود.
همانطور که مشاهده میکنید اکثر کشورهای جهان دولتها سعی کردهاند با کمک مردم معضل دستفروشی را حل کنند. حاصل این گفتوگو ها و مذاکرات هم تبدیل به بازارها و امکاناتی شده است که دستفروشها در آن میتوانند کالاهای خود را به مردم عرضه کنند. در ایران اتفاقا ما نمونههای سنتی از این نوع داریم. بازارهایی که به نام روزهای هفته که در در اقصی نقاط شهر برگزار میشود. بسیاری از دستفروشان میتوانند کالاهای خود را در شنبه و یا چهارشنبه بازارها بفروشند.
برخورد چکشی و سلبی با این مسئله، گزینه آخرین است که متاسفانه این سالها به شدت از سوی شهرداری ها مورد استفاده قرار گرفته است. باید هرچه سریعتر راهبردی عملیاتی برای حل این پدیده پیدا و اجرایی شود.
این را باید بدانیم که تمام سرمایه دستفروش همان اجناسی است که بر روی زمین به مردم میفروشد پس بیاییم با تمام سرمایه یک نفر درست برخورد کنیم.
اگر دستفروشی نکنند
چه کاری برایشان در نظر گرفته شده
جهت امرار معاش...
دستفروشی نکنند ... چکار کنند....
اگر دست فروشی نکند پس چکار ی انجام دهد ؟؟
آیا کسی از بزرگان شهر و به اصطلاح مسئولین وظیفه و تکلیفی در این خصوص ندارند ؟؟