روزنامه آفرینش نوشت:
در جوامع امروزي علم جامعه شناسي به عنوان علت ياب تمامي مشكلات بشري مورد استفاده قرار ميگيرد. علمي كه فارغ از قوميتها، مليتها و مذاهب مختلف مشكلات جوامع انساني را بيان ميكند و سپس علت و معلول معضلات و پديدههايي كه افراد جامعه با آن درگير مي شوند را مشخص و مورد واكاوي قرار ميدهد. در بررسيهاي جامعه شناسانه، جداي از بحث اخلاقيات بايد نسبت به اصول و قواعدي كه به صورت ارزشهاي اعتقادي براي افكار عمومي و نظامهاي حكومتي بااهميت است، توجه ويژه داشت.
درجامعه ما نيز بحث اخلاقيات اسلامي به عنوان محور ارزشهاي رفتاري و حتي بنيانهاي حكومتي، از جامعه شناسي خاصي برخوردار است.درتمامي محافل رسمي اعم از حكومتي و مردمي بحثهاي اسلامي و اصول شريعت از سوي مسئولان، وعاظ و صاحبان تريبونهاي مختلف عمومي مورد تاييد قرار ميگيرد و مستعمعين را به رعايت تمامي اين اصول سفارش ميكنند.
اما واقعيت اينجاست كه گفتن و شنيدن اين اندرزها تاثيري در تغيير رفتار عمومي نداشته و بعضاً كنشهايي كه از سوي برخي اقشار جامعه مشاهده مي شود، در تعارض با اين اصول قرار مي گيرد. آيا مشكل از بيان و كلام سخنگويان و مبلغين است يا گوشهاي جامعه توانايي درك و عمل به اين مسائل را ندارند.
اما درعين حال ميبينيم كه دربخشهاي ديگري از اين جهان، جوامعي كه به ظاهر غيرديني هم هستند در بسياري از زمينهها عيناً به اصول و احكام اخلاق اسلام ما مقيد هستند، با اين تفاوت كه ما اسم آن را "دين" گذاشتهايم و آنها "قانون". اشكال كارما اينجاست كه گمان مي كنيم صرفا به صرف يدك كشيدن نام و نسب مسلماني، اعمال و رفتار ما نيز خود به خود مصونيت مييابد، آنگاه با پافشاري بر اين فرض اشتباه نتيجه مي گيريم كه "خدا همواره براي ظفر و پيروزي ما منتظر نشسته است"! همواره در گفتار به پشتوانه وعدههاي الهي پيش از هر اقدامي خود را پيروز ميدانيم ، اما در عرصه عمل هيچ تناسبي ميان گفتار و رفتارها ديده نمي شود، اما انتظار پيروزي همچنان به قوت خود باقي است!
در مقابل شاهد گامهاي بلند و توسعه همه جانبه علم و تكنولوژي و نظم قانوني در جوامعي هستيم كه چه بسا آنها را به دليل گمراه بودن مورد شماتت قرار ميدهيم. اين درحالي است كه خداوند درقرآن بيش از دويست مورد "عمل " انسان را ملاك شخصيت او آورده است و همچنين در آيههاي 79 و 80 سوره توبه،آن دسته از انسانهايي را كه مردمان اهل كار و تلاش را مسخره ميكنند، هم رديف كافران قرار داده و كار و تلاش را عامل پيروزي و سعادت دانسته است.
باكنارهم قرار دادن اين آيات و مقايسه ميان گفتار خودمان و با عمل ديگر جوامع پيشرفته دنيا مشاهده ميكنيم كه وعدههاي خداوند محقق شده و آنها كه به دنبال عمل رفته اند به موفقيت و سعادت در عرصههاي مختلف رسيدهاند. مسلماً جوامع پيشرفته غربي نيز همچون ديگر جوامع داراي ضعفها و كمبودهاي فراواني هستند اما بايد بپديريم كه برخي ازآنچه ما به صورت شعار و اندز در قالب توصيههاي عمومي و مذهبي بيان مي كنيم، آنها جامه عمل به آن پوشاندهاند.
در ادامه روند كنوني كه درجامعه شاهد آن هستيم حرفها و عملها فاصله فراواني بايكديگر دارند و بر اين باور غلط تكيه كرده ايم كه "خدا باماست". درحالي كه وعده خداوند همانا نصرت رساندن به انصارخويش است. جان كلام را چنين بيان ميكنيم كه مباحث اعتقادي و ارزشي اگر در عرصه عمل هويدا نشوند، همچون كالبد توخالي است كه جاني در آن وجود ندارد و نهايتاًهيچ دستاوردي براي پيروزي نخواهد داشت. بايد به اين اعتقاد رسيد كه خداوند به اعمال انسانها توجه خواهد داشت نه بر گفتار آنها. به قول شهيد دكتر بهشتي : بهشت را به بها ميدهند، نه به بهانه...