پسر نوجوانی که متهم است دختری افغان را به قتل رسانده، در جلسه رسیدگی به پروندهاش مدعی شد آنچه از روابط جنسی میداند، از اینترنت یاد گرفته و مرتکب قتل شده؛ چون از جدایی دختری که به او علاقه داشته ناراحت بود.
به گزارش شرق، فروردین سال جاری دختری ٩ساله به نام ستایش که تبعه افغانستان بود، در منطقه ورامین گم شد. ساعاتی بعد از ناپدیدشدن این دختر، پدر و مادرش موضوع را به مأموران اطلاع دادند. پدر ستایش به مأموران گفت: من سر کار بودم که موضوع گمشدن دخترم را شنیدم.
مادرش به من گفت ستایش برای خرید بستنی از خانه بیرون رفته و دیگر نیامده است. هر جایی را که ممکن بود دخترم آنجا باشد، گشتیم؛ اما او را پیدا نکردیم. درحالیکه مأموران به دنبال ستایش بودند و عکس این کودک در منطقه پخش شده بود، پسری نوجوان به مأموران مراجعه و اعتراف کرد ستایش را به قتل رسانده است.
این نوجوان که امیرحسین نام دارد، بعد از بازداشت گفت: من ستایش را ربودم و او را به خانهام بردم و بعد به قتل رساندم. مأموران با توجه به گفتههای امیرحسین به خانه او رفتند و جسد دخترک را درحالیکه سوزانده شده بود، پیدا کردند. با انتقال جسد به پزشکیقانونی تحقیقات به طور گستردهتر آغاز شد. مأموران متوجه شدند امیرحسین هنگامی که از مدرسه به خانه برمیگشت، ستایش را که در همسایگی آنها زندگی میکرد، به بهانهای به خانه کشانده و بعد او را آزار و اذیت کرده و سپس او را کشته و جسدش را سوزانده است.
با تکمیل تحقیقات درباره قتل و جنایت بر میت کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. بعد از تکمیل تحقیقات درباره اتهام تجاوز، وقت رسیدگی تعیین شد و امیرحسین روز گذشته پای میز محاکمه رفت.
در ابتدای جلسه رسیدگی که به ریاست قاضی خازنی و همراهی قاضی اسلامی و توکلی برگزار شد، اولیایدم در جایگاه حاضر شدند. آنها به خاطر قتل و تعرض درخواست قصاص و اعدام و درباره جنایت بر میت هم درخواست دیه کردند؛ سپس وکیلمدافع اولیایدم در جایگاه قرار گرفت و گفت به لحاظ جنبه خصوصی جرم اولیایدم نظر خود را اعلام کردند؛ اما درباره جنبه عمومی و بهعنوان وکیل این خانواده خواستار صدور حکم قانونی برای متهم هستم؛ سپس نماینده دادستان ورامین در جایگاه قرار گرفت.
او از کیفرخواست دفاع کرد و گفت: ٢٢ فروردینماه سال جاری پدر ستایش به مأموران خبر داد که دخترش گم شده است. درحالیکه تحقیقات دراینباره ادامه داشت، امیرحسین به همراه پدرش دو روز بعد از حادثه به کلانتری مراجعه و اعتراف کرد ستایش را به قتل رسانده است.
او که متولد ٢٥ آذرماه سال ٧٨ است، در مرحله دادسرا و بازسازی صحنه قتل اعتراف کرد ستایش را در حیاط خانه دیده و سپس به او تجاوز کرده و با چاقو گلویش را بریده و سپس روی بدنش اسید ریخته و برای ازبینبردن بوی اسید آتش زده است.
او فردای روز حادثه به مدرسه رفته و عکسهای جسد را به دوستش نشان داده و برای اینکه بتواند جسد را از خانه خارج کند، از او کمک خواسته است. متهم اتهامات را در مرحله دادسرا قبول کرده و توضیحاتی را ارائه داده و صحنه قتل را نیز بازسازی کرده است و یک بار دیگر هم در بازسازی صحنه قتل توضیح داده که چطور اقدام به قتل کرده است.
وی گفت: من بهعنوان نماینده دادستان خواستار رسیدگی به این پرونده و صدور حکم قانونی هستم.
وقتی نوبت به متهم رسید، اتهام قتل عمدی و جنایت بر میت را قبول کرد و گفت: در حالت عادی نبودم؛ آنقدر مشروب خورده بودم که نمیدانستم چه میکنم. روز حادثه از مدرسه به خانه آمدم، ناراحت بودم؛ چون دوست دخترم به من گفته بود برایش خواستگار آمده و میخواهد ازدواج کند.
چهار لیوان مشروب دستساز خوردم و برای اولینبار کاملا مست شدم. قبلا هم مشروب خورده بودم؛ اما اینطوری نمیشدم. من هر روز مشروب میخوردم و حدود دو سال بود که استفاده میکردم؛ اما مشروب دستساز برای اولینبار بود که میخوردم. ناگهان به خودم آمدم و دیدم ستایش در حیاط خانه است. او را به خانه بردم، به این بهانه که میخواهم جوجه نشانش دهم.
البته چیز زیادی یادم نیست؛ چون اصلا در حال خودم نبودم. با چیزی به سرش کوبیدم و بیهوش شد، بعد به خودم آمدم و دیدم لباسش خونی نیست. او را به آشپزخانه بردم و با چاقو به گردنش کشیدم که جان داد، بعد جسدش را با اسید سوزاندم و کمی اسفند و الکل ریختم و آتش زدم تا بوی اسید در خانه نماند. البته این پیشنهاد دوستم بود؛ چون فردای روز حادثه به مدرسه رفتم و موضوع را به دوستم اطلاع دادم و دوستم هم گفت کمکم میکند؛ اما بعد از دو روز با پدرم به کلانتری رفتیم و موضوع را گفتیم.
متهم درباره اینکه چطور یاد گرفته است رابطه جنسی برقرار کند، گفت: من دو بار با زنی بیوه رابطه داشتم؛ ضمن اینکه حالا برقراری رابطه جنسی را همه بلد هستند و در اینترنت همه چیز هست، من هم از آنجا یاد گرفتم. او درباره اینکه آیا میدانست قتل، عملی حرام است یا نه، گفت: من نمیدانستم حرام است و نمیدانستم مجازات قصاص دارد؛ اما میدانستم که مجازات دارد و در فیلمها هم دیده بودم؛ اما فکر نمیکردم که کسی را اعدام کنند.
امیرحسین درباره اینکه چرا از دو سال قبل به طور مرتب مشروب میخورد، گفت: در منطقهای که ما زندگی میکنیم، هیچ تفریحی وجود ندارد؛ حتی یک پارک که بتوان در آنجا بازی کرد هم وجود ندارد و تنها تفریح جوانها همین کارهاست. من هم برای اینکه تفریح کنم، این کار را میکردم.
سپس نوبت به وکیلمدافع متهم رسید. او درباره موکلش گفت: من درباره قتل و جنایت بر میت دفاعی ندارم؛ اما با توجه به اینکه موکلم در پرونده شخصیتش و نظریه پزشکیقانونی پرخاشگری دارد؛ بنابراین درخواست دارم کمیسیون پزشکیقانونی درباره موکلم نظر بدهد؛ ضمن اینکه کمال عقلی موکل مسئلهای نیست که روانشناسان بتوانند دربارهاش اظهارنظر کنند. این قضات هستند که باید به این نتیجه برسند که او کمال عقلی دارد یا نه.
سپس بخش دوم دادگاه که مربوط به اتهام تجاوز به ستایش بود، به صورت غیرعلنی برگزار شد. متهم این اتهام را رد کرد و گفت: همانطور که گفتم، من چیز زیادی یادم نمیآید و اصلا آن لحظات را یادم نیست؛ بنابراین فکر میکنم چنین کاری نکردهام. هیچ چیز به یاد ندارم.
متهم درباره آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: هرچه بر سرم آمد، از مصرف مشروب بود. اگر آن روز مست نشده بودم، چنین اتفاقی نمیافتاد. من از کاری که کردهام،خیلی پشیمان هستم.