۰۲ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۸۹۸۱۰
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۰ - ۰۶-۰۶-۱۳۹۵
کد ۴۸۹۸۱۰
انتشار: ۱۱:۲۰ - ۰۶-۰۶-۱۳۹۵

مرد برادرکش در یک‌قدمی چوبه دار

دیوان ‌عالی کشور حکم قصاص مردی را که متهم به قتل برادرش شده ‌بود مورد تأیید قرار داد و به‌این‌ترتیب، پرونده برای گذراندن مراحل اداری به دادسرای جنایی تهران ارسال شد.

به گزارش شرق، سه سال قبل مأموران پلیس تهران از طریق کارگران شهرداری متوجه شدند جسد مردی جوان درحالی‌که در پتو پیچیده شده بود، میان زباله‌ها پیدا شده‌ است. زمانی که مأموران به محل رفتند و جسد را مورد بررسی قرار دادند، متوجه شدند این مرد به قتل رسیده ‌است؛ چراکه آثار کبودی دور گردن مقتول مشهود بود. جسد به دستور بازپرس به پزشکی قانونی انتقال یافت و بازپرس به مأموران پلیس آگاهی دستور داد در کنار بررسی علت مرگ و تحقیقات دیگر به دنبال کشف هویت مقتول نیز باشند. کارآگاهان با توجه به وضعیتی که جسد داشت و گزارش پزشکی قانونی مبنی بر اینکه مقتول به احتمال خیلی زیاد به مواد مخدر اعتیاد داشته ‌است، بانک اطلاعاتی پلیس را مورد بررسی قرار دادند و متوجه شدند آثار انگشت مقتول با آثار انگشت یکی از مجرمان حرفه‌ای که بارها به جرم سرقت دستگیر شده ‌بود، همخوانی دارد.

به‌این‌ترتیب هویت مقتول مشخص شد و در پرونده موجود در بانک اطلاعاتی نوشته ‌شده‌ بود که این فرد مازیار نام ‌دارد و یک سال قبل از زندان آزاد شده ‌است. وقتی مأموران سراغ خانواده مازیار رفتند، پدرش گفت خبری از پسرش ندارد و نمی‌داند چه اتفاقی برای او افتاده‌ است.

این مرد گفت: پسرم به مواد اعتیاد داشت و دزدی می‌کرد، ما خانواده آبروداری هستیم و هیچ وقت فکر نمی‌کردم یکی از فرزندانم این‌طوری شود. اختلاف بین ما و مازیار زیاد بود. سعی کردیم با وارد‌کردن او به زندگی مشترک کاری کنیم که از کارهای خلاف دست بردارد، اما نشد.
او ازدواج کرد و بچه‌دار شد و دخترش حالا نوجوان است، اما او از کارهای خلافش دست برنداشته‌ بود. در واقع پسرم از خانواده طرد شده است. در این مدت که از زندان آزاد شده ‌ از او خبر نداشتم و از آنجایی که بارها شده ‌بود که به خاطر مواد از خانه بیرون رفته و ماه‌ها برنگشته‌ بود، من به این موضوع شک نکردم و به مأموران هم گزارش ندادم؛ چون فکر می‌کردم خودش برمی‌گردد.

وقتی پلیس سراغ همسر مقتول رفت متوجه شد او هم چند ماهی است که خانه‌اش را ترک کرده و به همراه دختر نوجوانش در خانه پدرش زندگی می‌کند. این زن به مأموران گفت: شوهرم اعتیاد و رفتارهای نامعقول زیادی داشت. من برای محافظت از خودم و دخترم خانه او را ترک کردم و اصلا از او خبر نداشتم تا اینکه خبر دادید شوهرم فوت کرده ‌است؛ اما حالا به ‌عنوان همسر او شکایت دارم و دخترم هم شکایت خود را به دادسرا ارائه داده ‌است. 

درحالی‌که خانواده مقتول همچنان مدعی بودند نمی‌دانند برای مازیار چه اتفاقی افتاده ‌است. یکی از همسایه‌ها به پلیس گفت چند روز قبل از گم‌شدن مقتول، صدای مشاجره از خانه پدری او شنیده‌ و آن‌طور که باخبر شده‌، او ارثیه‌اش را می‌خواسته‌ است. بنابراین فرضیه یک قتل خانوادگی برای مأموران قوت گرفت تا اینکه برادر کوچک مازیار، به نام مهران اعتراف کرد برادرش را به قتل رسانده ‌است.

او گفت: مازیار به شیشه اعتیاد داشت و وقتی مواد می‌کشید اصلا متوجه نبود چه کاری می‌کند. روز حادثه وقتی به خانه آمد مواد مصرف کرده ‌بود. او فکر می‌کرد ما می‌خواهیم به او آسیبی بزنیم و حمله کرد من هم برای اینکه او را کنترل کنم دستم را دور گردنش انداختم که آرامش کنم، اما نمی‌دانم چه شد که نفسش بند آمد با اینکه سعی کردم کمکش کنم، اما جانش را از دست داده ‌بود. نمی‌دانستم باید چه کنم. پدرم هم آنجا بود. از ترس پتو را دور او پیچیدیم و با کمک پدرم جسد را بیرون برده و در زباله انداختیم و بعد هم منکر اطلاع از سرنوشت او شدیم.

با اعتراف این جوان بود که پدر و پسر بازداشت شده و با توجه به شکایت تنها دختر مقتول، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.  پدر و پسر در دادگاه حاضر شدند. بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند دختر مقتول به‌عنوان ولی‌دم در جایگاه حاضر شد. او درخواست قصاص برای عامل قتل پدرش کرد. سپس نوبت به مهران متهم ردیف اول پرونده رسید. او اتهام قتل عمدی را رد کرد؛ اما پذیرفت که برادرش به دست او به قتل رسیده‌ است.  مهران یک‌بار دیگر آنچه در دادسرا گفته ‌بود را تکرار کرد و گفت: مازیار به خاطر اعتیادش خانواده را عاصی کرده ‌بود و نمی‌دانستیم باید با او چه کنیم. روز حادثه هم من قصد کشتن او را نداشتم، فقط می‌خواستم کاری کنم آرام شود. برادرم وقتی مواد می‌کشید دچار توهم می‌شد و فکر می‌کرد دیگران می‌خواهند به او آسیبی وارد کنند، آن روز هم فکر می‌کرد من و پدرم می‌خواهیم به او ضربه بزنیم و به ما حمله می‌کرد.  من بودم که گردن برادرم را گرفتم و پدرم در قتل او نقشی نداشت. بعد از قتل خیلی ترسیدم و تنها کاری که به ذهنم رسید این بود که از پدرم کمک بگیرم تا جسد را از خانه دور کنیم و ‌گیر نیفتیم. 

گفته‌های متهم مورد تأیید پدرش هم قرار گرفت و او نیز گفت که در قتل نقشی نداشته‌ است.  با پایان جلسه رسیدگی و با توجه به درخواست ولی‌دم مهران به قصاص محکوم شد. رأی صادره در دیوان‌عالی کشور مورد تأیید قرار گرفت و در صورتی که دختر ١٤ساله اعلام رضایت نکند، عموی جوان پای چوبه‌دار خواهد رفت.
ارسال به دوستان