دکتر دومیری گنجی هم اکنون
عضو انجمن ریاضی ایران، عضو انجمن هیدرولیک و مهندسی ایران، عضو انجمن برق و فیزیک
امریکا و عضو انجمن مکانیک و برق آمریکا و اروپا است.
او، در حوزه اجرایی نیز معاون
پژوهشی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل بوده و از سال 89 به عنوان موسس بنیاد نخبگان استان
مازندران، به مدت بیش از 5 سال ریاست این بنیاد را نیز بر عهده داشت.
وی از جمله دانشمندانی است که به گفته خود، از مظاهر مدیریت ناتوان علمی در کشور، رنجهای فراوان برده و در بیان واقعیتهای « کاهش شتاب رشد علمی» چنان شفاف سخن گفت که خود را نیز در برابر نوک پیکان برخی از این واقعیتها قرار داد.
استاد 51 ساله مهندسی مکانیک کشور که ماندن در وطن را بر کوچ کردن به غرب ترجیح داده است، متعجب از رفتار برخی کسان است که در مسند مسوولیت تکیه زده و با فرزندان علمی این سرزمین، خواسته و ناخواسته، به دور از انصاف، عدالت و شایستهسالاری و با بخل عمل میکنند و این رفتارها را تیری در قلب محققان میداند.
او در گفت و گو با عصر ایران، «کاهش شتاب رشد علمی» کشور را موضوعی فراتر از این دولت و آن دولت می داند و هشدار می دهد که اگر فکری به حال، تولید علم در کشور و حمایت واقعی از نخبگان نشود، تمام دستاوردهای علمی چهار دهه اخیر، از دست می رود.
همه دانشگاههای کشور را جمع کنیم به اندازه یک دانشگاه ژاپن اختراع ندارند!
وی با تاکید بر حفظ خودباوری و سرمایههای موجود که به دشواری به دست آمدهاند گفت: وقتی از مرجعیت علمی در جهان صحبت میکنیم باید با قامتی بلند عرض اندام کنیم؛ نمیتوانیم به همین آمارهای موجود، دل خوش کنیم و بگوییم مثلا 35 دانشگاه کشور ما جزو دانشگاههای برتر جهان هستند یا این تعداد دانشمند پراستناد داریم! بلکه اگر به اقتدار شایسته کشور میاندیشیم، باید نگران این حقیقت نیز باشیم که تمام دانشگاههای کشور را جمع کنیم به اندازه یک دانشگاه ژاپن اختراع ندارند؛ یعنی به اندازه یک دوم یک کشور نیمه پیشرفته و نه کشور پیشرفته علمی مثل آمریکا! چرا؟ چون نه مشکل را خوب شناختهایم، نه سیاست علمی درستی داشتهایم و نه راهکار علمی مؤثری ارائه کردهایم.
وی با اشاره به دادههای پایگاه اسکوپوس گفت: دانشگاه توکیوی ژاپن به تنهایی 225 هزار و 760 (Document / مقاله) و دانشگاه کیوتو 176 هزار و 247 مقاله داشته و کوچکترین دانشگاه ژاپن نیز به تعداد بسیار بالا مقاله دارد. اما دانشگاه تهران با 36 هزار و 760 مقاله، 34 اختراع ، علوم پزشکی تهران با 26 هزار مقاله 12 اختراع داشته، دانشگاه شریف با 21 هزار مقاله اختراعی نداشته و امیرکبیر با 19 هزار مقاله 2 اختراع داشتهاند. به عبارتی میتوان گفت بررسیها نشان میدهد همه دانشگاههای ایران برابر یک دوم یک دانشگاه ژاپن اختراع نداشتهاند!
راه زیادی از Moving paper تا Science paper داریم
دانشمند پراستناد مهندسی کشور با بیان این که ما در ابتدای راه علمی هستیم اما با توجه به عقبماندگیهای تاریخی که رهبر معظم انقلاب هم بدان اشاره کردند،حرکت سریعی متناسب با این عقبماندگی ها نداریم، افزود: ما هنوز در مسیر علمی «Moving paper» (مقالات در حال توسعه) هستیم و نوسانات بسیار زیادی داشتهایم. ما راه زیادی تا «Hot paper» و نهایتا «Science paper» داریم.
هیچ یک از 10 طلایهدار علم کشور هنوز ژورنالهای معتبر علمی جهان را هدایت نمیکنند
وی با اشاره به این که «طلایهدار علمی» در دنیا معنی خاص خود را دارد و به محققانی اطلاق میشود که جزو ردههای بالای دانشمندان یک درصد برتر جهان هستند نه این که صرفا در این فهرست بیش از 2 هزار نفره جای داشته باشند، افزود: تعداد طلایهداران رده بالای علم ایران، بیش از 10 نفر نیستند. هیچ یک از آنها که من نیز از آن جملهام، ژورنالهای معتبر علمی جهان را هدایت نمیکنند. ادیتور ژورنال معتبر علمی جهان بودن بسیار مهم است و باید شرایط پیشرفت به گونهای فراهم شود که محققان و طلایهداران علم ما بتوانند در ژورنالهای مهم علمی دست کم به عنوان ادیتور حضور داشته باشند.
استنادات مقالات ما قطرهای در برابر اقیانوس استنادات یک محقق تراز اول جهان است
وی اضافه کرد: بهترینهای ایران در علم، بیش از 22 هزار Citation (ارجاع) در مقالاتشان نداشتهاند. در حالیکه دانشمندان تراز اول دنیا بالای 300 هزار Citationدر مقالات دارند. یعنی ما به عنوان دانشمند پراستناد ، قطرهای در برابر عظمت علمی دنیا هستیم و راه بسیار زیادی تا مرجعیت علمی در پیش داریم.
طلایهداران علم ما عقبنشینی کردهاند!
وی با استناد به آمار و ارقامی در همین زمینه گفت: شرایط و موانع در حوزه علمی طی سالهای گذشته (فراتر از 3 یا چهار سال گذشته و دولت فعلی) به گونهای پیش رفته است که طلایهداران علم ما عقب کشیدهاند و آمار و ارقام کاملا این موضوع را ثابت میکند.
به عنوان مثال دکتر موسوی موحدی، از دانشگاه تهران و به عنوان یکی از طلایهداران علم کشور، در سال 2013 ، چهل و یک مقاله ، 2014 ، سی و سه مقاله و در 2015 ، بیست و هشت مقاله داشته است.
دکتر پرویز نوروزی دانشمند یک درصد برتر حوزه شیمی با 10 هزار Citation و اچ ایندکس 53 در سال 2009 ، هفتاد مقاله، 2010، پنجاه و چهار مقاله، 2013 ، چهل و هشت مقاله ، 2014 ، بیست و یک مقاله ، 2015، بیست و چهار مقاله و 2016 (تا کنون)، سیزده مقاله داشته است که نشان می دهد شتاب علمی وی نیز کاهش یافته است.
همچنین دکتر شمسی پور در سال 2013، چهل و هشت مقاله ، 2014 ، چهل و هفت مقاله و در 2015 ، بیست و دو مقاله داشته و دکتر گنجعلی در سال 2009، یکصد مقاله، 2013 ، سی و دو مقاله، 2015 ، پنجاه مقاله و 2016 (تا کنون)، بیست و پنج مقاله داشته است.
این پژوهشگر برگزیده کشور خاطرنشان کرد که حرکت علمی ما باید از Moving paper (مقالات در حال توسعه) به Hot paper و بالاتر تبدیل میشد که متاسفانه جلوتر نرفتیم و حتی شاهد عقب نشینی طلایهداران علم یا بهتر بگوییم فرماندهان علمی بودیم که درباره دلایل آن توضیح خواهم داد.
جنگ جهانی کشورها امروز در حوزه علمی است
وی با اشاره به این که جنگ جهانی کشورها امروز در حوزه علمی است و ما باید بدانیم که برای رشد علمی فقط به تولید مقاله نیاز نداریم و شروع هر راه علمی اگر کمیت است، ادامه و خاتمه آن باید ، کیفیت باشد، در پاسخ به کسانی که علت کاهش شتاب رشد علمی را پرداختن به کیفیت تولید علم میدانند گفت: منحنی مقالات و ارجاعات اگر 45 درجه زاویه داشته باشند، در بهترین حالت قرار دارند. اگر کسانی معتقدند که ما مشغول کیفیسازی تولید علم هستیم، من شمهای از وضع موجود را بویژه در ثبت اختراعات توضیح دادم. در حال حاضر یک محقق برجسته در جهان 300 هزار ارجاع دارد که محقق تراز اول ما با 21 هزار ارجاع مثل قطرهای در برابر اقیانوس علم اوست.
به جز وزارت بهداشت که معاون تحقیقاتش جزو یک درصد محققان برتر دنیاست من ندیدم در مجموعه سیاستگذاری علم کشور، محققان یک درصد برتر حضوری داشته باشند
دکتر دومیری گنجی به تشریح مشکلاتی پرداخت که عقبنشینی طلایهداران علم و در نتیجه کاهش شتاب رشد علمی را سبب شده است: مشکل اول سیاستگذاری علمی ماست. افرادی که به سیاستگذاری علمی در کشور ما مشغولند جزو یک درصد محققان برتر دنیا نیستند. باید خون تازهای وارد رگهای سیاست علم شود و محققان تراز اول که همان یک درصد برتر دنیا هستند بتوانند ایدههای جدید داده و راه را برای مبارزات علمی باز کنند. به جز وزارت بهداشت که معاون تحقیقاتش جزو یک درصد محققان برتر دنیاست من ندیدم در مجموعه سیاستگذاری علم کشور، محققان یک درصد برتر حضوری داشته باشند و بسیاری از سیاستگذاران با خیلی از مباحث روز علم آشنا نیستند؛ مثلا بسیاری از آنها نمیدانند « Hot paper» چیست و من مطمئنم هنوز خیلی از آنها ارزیابی نکردهاند که چرا مجموع دانشگاههای ما به اندازه ضعیفترین دانشگاه ژاپن اختراع ندارند؟
بعضیها با سرعت پایین مثل کامیون در خط سبقت سیاستگذاری علمی ماندهاند و به کسی راه نمیدهند!
دانشمند یک درصد برتر ایران در حوزه مهندسی، سیاستگذاری علم در کشور ما را به جادهای تشبیه کرد که عدهای سالهاست مثل کامیون در خط سبقت آن قرار گرفتهاند که نه حرکت سریع دارند و نه به کسی راه میدهند؛ حتی دو ثانیه هم توقف نمیکنند و کنار نمیزنند که افراد دیگری در این خط قرار گیرند تا جامعه علمی ما شاهد شتاب رشد علمی باشد و محققان هم نفسی بکشند.
مطمئنم خیلی از مسوولان علمی ما نقطه کور مشکلات علمی را نمیشناسند
وی معتقد است: متاسفانه
در راس برخی مراکز بسیار مهم سیاستگذاری علمی کسانی هستند که چندان اعتقادی هم به علم
ندارند و تمام سیاستهای آنها حول فناوری میچرخد. من خود استاد یک حوزه فنی هستم اما باید بدانیم وقتی صحبت
از رشد علمی میشود ابتدا باید درک قوی از مشکلات تولید علم داشته باشیم تا
آن گاه بدانیم که چرا از هر 800 مقاله ما فقط یکی منجر به تولید اختراع میشود. وقتی سیاستگذاران علمی ما با مراکز
علمی مهم دنیا آشنا نیستند، خودشان مانع حرکت علمی میشوند و نمیدانند یک اختراع
برای ثبت بینالمللی دست کم باید مورد تایید 5 مرجع علمی بینالمللی باشد.
اینها علم را فقط
در حوزه داخلی میبینند. نمیدانند من به عنوان دانشمندی که 20 هزار ارجاع دارم در برابر
300 هزار ارجاع مقالات یک محقق در دنیا چه قدر کوچکم. یا اگر محققی 500 مقاله دارد
و اچ ایندکس او 50 است بدان معنی است که خیلی از محققان کار او را ندیدهاند و بدان ارجاع نکردهاند؛ هر چند که امثال من جزو یک درصد محققان
برتر دنیا باشند.
بنابراین خیلی فرق است بین من و کسی که دنیا کار او را دیده و بدان ارجاع کرده یا توانسته جایزه نوبل را ببرد. اگر ما به علم خود در این حد استاندارد نگاه کرده و مرجعیت علم در جهان را این گونه طلب کردیم، راه را برای محققان خود باز کرده و حمایتشان کردیم تا به این درجات برسند، آن گاه میتوانیم صحبت از سیاست علمی درست کنیم و امید داشته باشیم که جامعه علمی ما به شتاب رشد علمی خود ادامه خواهد داد.
به اعتقاد وی، متاسفانه مسوولان ما نمیدانند نقطه کور مشکلات کجاست و به کسی هم اجازه ورود نمیدهند.
بنیاد ملی نخبگان ، با این شرایط، تا 30 سال دیگر کاری برای نخبگان از پیش نمیبرد
دکتر دومیری گنجی،
بر این باور است که ما در کشور هنوز مرجعیت علمی درست و حسابی نداریم. همه با هم در
حال وضع سیاست علمی هستند.
معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، عمده توجهش به فناوری
است؛ وزارت علوم هم در رقابت با معاونت علمی و فناوری، دغدغه فناوری یافته است و دغدغههای علمی خیلی کمرنگ است.
شورای عالی انقلاب
فرهنگی سند مینویسد و من خود به عنوان محقق کشور که در فهرست پراستنادترین
دانشمندان کشور هستم از عاقبت تمام اسناد علمی بی خبرم.
نقشه جامع علمی مینویسیم و هر دستگاه کار خود را میکند. جالب آن که یک محقق برای پیشبرد کار
خود باید همه اینها را هم راضی نگه دارد. من خودم چند سالی که ریاست بنیاد نخبگان استان
مازندران را بر عهده داشتم، گرفتار خیلی از مشکلات شده و عاقبت در این سیستم معیوب
هضم شدم و خوشحالم که الان به جای کار اجرایی، به کار علمی خود مشغولم.
من هرگز به این نتیجه
نرسیدم که با این سیاستهای دیکته شده، بتوان کاری برای نخبگان انجام داد. بنابراین
معتقدم بنیاد ملی نخبگان اگر 30 سال دیگر حضور داشته باشد، با این شرایط، کاری برای
نخبگان از پیش نمیبرد!
بنیاد ملی نخبگان از معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری جدا شود
دکتر دومیری گنجی با اشاره به لزوم ارائه برنامههای جدی و صرف وقت کافی برای شناسایی و حفظ نخبگان اظهار کرد: به نظرم بنیاد ملی نخبگان در هر دولتی که باشد، باید از معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری جدا شود تا به معنای واقعی به امور نخبگان رسیدگی شود. چون وظایف ذاتی این دو متفاوت از یکدیگر است. رشد علمی وقتی اتفاق میافتد که بزرگان علم کشور تکریم شوند و شایستهسالاری حاکم شود. این درحالیست که ما در حوزه علمی، یا قوانین خوبی نداریم یا قوانین خوب را درست اجرا نمیکنیم.
پژوهشگران در دانشگاهها مورد حسادت و بی مهری بسیار زیادی قرار میگیرند
عضو هیات علمی دانشگاه ادامه داد: حفظ نخبگان توسط ما استادان دانشگاهها که مسوولیت پرورش دانشجویان برتر و مستعد را داریم در فضای فعلی کار بسیار سختی است. شما میدانید نخبهای که برود برنمیگردد. پس نخبهای که مانده است را باید حفظ کرد و مانع رفتنش شد.
آخرین وصیت بسیاری از کسانی که در دفاع مقدس شهید شدند و چند تن از آنها همرزمان من بودند، آن بود که ایران را تنها نگذارید. من و تمام کسانی که به این وصیتها پایبندیم، میمانیم؛ اما آیا مسؤولی هست که بگوید چرا من به عنوان دانشمند یک درصد برتر و کسی که تمام زندگیاش را وقف کار علمی برای این خاک و سرزمین کرده، باید 6 سال درگیر ارتقای خود از دانشیاری باشم؛ آن هم درگیری جدی که فکر میکنم برای کمتر کسی چنین اتفاقی افتاده باشد. برای ارتقا از مرتبه دانشیاری، داشتن دو یا سه مقاله لازم است اما من با اسناد علمی فراوان، مشکلات جدی داشتم. معتقدم پژوهشگران مورد حسادت و بی مهری بسیار زیادی قرار می گیرند!
اجازه نمیدهند حتی فکر علمیات را مطرح کنی!
وی خطاب به سیاستگذاران
و مسوولان علمی کشور گفت: چرا در سیاست علمی مهرههای درجه یک علمی کشور به بازی گرفته نمیشوند؟ آیا در هیچ دورهای شاهد بودهایم که مهرههای علمی کشور در تصمیمات مهم علمی به مشارکت
گرفته شوند؟ یا ما یک سری مهرهها داریم که مدام در یک زنجیره میچرخند.
چرا نباید خون تازهای وارد رگهای سیاست علم کشور شود؟
در شهرستانها که وضع حتی بدتر است. پروژههای مهم را به شهرستانها نمیدهند. خدا میداند که اگر به محققان فضای کافی برای حضور و امکانات لازم را داده بودند، با این همه فداکاری محققان، ما الان در کدام مرتبه علمی جهان بودیم. شما شک نکنید که اگر مسوولان، دانشمندان تراز اول کشور را نه در شعار، بلکه به شکل عملی در سیاستها مشارکت داده بودند خیلی از مشکلات را شاهد نبودیم. اما الان حتی اجازه نمیدهند فکر علمیات را مطرح کنی!
محققان در داخل مجموعه خودشان غریبترند!
دکتر دومیری
گنجی ادامه داد: فضای علمی طوری همراه با رقابتهای منفی است که من جرأت ندارم برای
دانشجوی دکتری تز تعریف کنم. فضای دانشگاه خیلی این اجازه را به شما نمیدهد؛ در حالی که نظریه تخصصی من و کتابهایم
بدون هیچ مشکلی در انتشارات مهمی مثل الزویر، کمبریج و .... چاپ میشود، در فضای دانشگاه
جرات بیرون آوردن کتابهای خودم را ندارم.
محققان در داخل مجموعه خودشان غریبترند! خیلی از اوقات حتی من استاد تحت تهمت و حمله قرار میگیرم؛ چون رقبا به جای تشویق دانشجویان به آنها فشار میآورند با فلان استاد کار نکنند. من خود به چشمم دیدم دانشجویم از اتاق یکی از استادان با چشم اشکبار بیرون آمد چون روی او فشار بود که با من کار نکند. همین دانشجو برای ادامه تحصیل سرانجام به هلند رفت و الان عضو هیات دانشگاه «دلف» است.
شاخههایی که به یک محقق برتر وصل میشود را قیچی میکنند!
وی با بیان این که
بیماریهای علم در کشور
ما اساسی است و باید فکر جدی برای آن کرد در تشریح آنچه که «مشکلات متعدد محققان و
دانشمندان در دانشگاهها» خواند گفت: اگر نقدی در کار باشد، اکثر شاخههایی که به یک محقق برتر وصل میشود را قیچی میکنند؛ اعم از دانشجو، امتیاز پژوهشی و
...! دانشجویی که در دنیا ساینتیست معرفی میشود این جا نمیتواند از طرح خود
در آرامش فکری دفاع کند. چه قدر مقام معظم رهبری درباره تکریم استادان دانشگاه و دانشمندان
کشور در سخنرانیهای مختلف تذکر دادند و آن را مسالهای مهم دانستند؟
من سؤال دارم که چه طور یک استاد بازنشسته، ریاست یک دانشگاه را بر عهده میگیرد و محققان تراز اول آن دانشگاه در همان شرایط و نیاز، دیده نمیشوند؟ یا چه میشود که دولت و مجلس ، برای سکانداری وزارت علوم، کسی را از حوزه وزارت بهداشت انتخاب میکنند؟ آیا وزارت علوم هیچ دانشمند و طلایهدار علمی در مجموعه بزرگ خود ندارد؟ آیا هیچ دانشمندی در وزارت علوم شناخته شده نیست؟ به علاوه، در وزارت علوم، حتی در بسیاری از بخشهای دیگر به جز جایگاه وزارت، محققان به عنوان مهرههای ارزشمند، به بازی گرفته نمیشوند. به جز یک یا دو دانشگاه خاص، روسای هیچ دانشگاهی از دانشمندان یک درصد برتر که در حوزه علمی سرآمد آن دانشگاه باشند، نبوده است. آن وقت شما انتظار دارید که طلایهداران علم کشور عقبنشینی نکنند و شتاب رشد علمی اتفاق بیفتد؟
رؤسای برخی دانشگاهها حتی از تقدیر خشک وخالی دانشمندان خود هم بیم دارند!
دانشمند پراستناد حاضر در فهرست یک درصد برتر مهندسی جهان گفت: جالب تر آن که اگر دانشمند یک درصد برتر در یک دانشگاه، به یک موفقیت علمی دست یابد، مسؤولان برخی دانشگاهها حتی با یک کاغذ خشک و خالی هم از او تقدیر نمیکنند. چرا؟ چون من استاد اگر رنج علمی نکشیده باشم و ندانم درد یک محقق چیست و برای رسیدن به یک موفقیت جهانی چه مشکلاتی را تحمل میکند و به مسؤولیتی در دانشگاه رسیده باشم، میتوانم ریشه علم را در آن جا بخشکانم و از این که دانشمندان آن دانشگاه به موفقیتهای علمی جهانی برسند بیم دارم. قبول کنید زجری که یک محقق برتر از حضور یک فرد نابرده رنج در بالای سرش میکشد سخت است و باید درختان خشکیده را از جامعه علمی پاک کرد. چون درختان خشکیده مانع رشد درختان دیگر میشوند بویژه این که درختان خشکیده ادعاهای بیشتری هم دارند. افرادی که دچار رکود علمی هستند واقعا به محققان ضربه میزنند و مزاحم شاخههای تازه هستند و تحملشان برای محققان دشوار است.
عضو هیات علمی دانشگاه نوشیروانی معتقد است برخی مسؤولان علمی واقعا در این وادی نیستند که یک نفر وقتی فدایی علم شده ، چه رنجی را تحمل کرده است؟ زندگی خیلی از آنها به مرحله بحرانی رسیده است. اگر داشتن هر مقاله برای محقق را معادل صرف یک ماه زمان بدانیم، محققی که 200 سند علمی Document/ داشته یعنی 200 ماه زمان صرف کرده است و برای هزار سند علمی یعنی هزار ماه رنج کشیده است؛ یعنی فردی مثل دکتر گنجعلی، دانشمند پراستناد کشور برای 750 سند علمی، شاید 750 ماه از خانواده دور بوده؛ به عبارتی در بین خانواده بوده اما در واقع نبوده و عمرش را صرف تلاش علمی کرده است.
نمیگذارند به حق و حقوق شخصی خود در کتب منتشره علمی برسیم!
دکتر دومیری گنجی
در بیان دیگر علل وضع موجود گفت: اگر سیاسیون با دانشمندان کاری نداشته باشند
و علم را سیاست زده نکنند، علم ما درخت تنومندی خواهد شد که کشور را از بسیاری از مشکلات
رهایی میبخشد. متاسفانه سیاست های غلط علمی در دانشگاهها سبب شده است که
یک محقق حتی به حق و حقوق خودش هم نرسد. مثلا اگر کتابی بنویسد که 10 درصد قیمت آن حق نویسنده باشد،
در داخل نمیتواند راحت به این حق و حقوق خود برسد؛ چون مانع ایجاد میکنند و سیاستزدگی مسیر علمی را بسته است . ولی میبینیم در خارج از کشور کتاب علمی که منتشر
میشود نویسنده محقق، راحت به حق و حقوق خود میرسد و میتواند با درآمد آن کتاب حتی زندگیاش را اداره کند، یا تعداد زیادی دانشجو را
تحت حمایت علمی قرار دهد.
من 9 سال (2008 – 2016) است که جزو ساینتیستهای بینالمللی هستم ؛ هنوز فضای مناسبی را در کشور نیافتهام که بتوانم از دانشمندان دیگر دعوت کنم یا با همین گرنتهایی که ایجاد کردهاند بتوانم کار علمی کنم؛ چرا که اگر گرنتی هم در کار است آن قدر دردسر دارد که نمیتوانی بموقع از آن بهره بگیری؛ در نتیجه باید از جیب خودم دانشجوی دکتری را که 150 مقاله و 10 کتاب خارجی دارد مورد حمایت قرار دهم تا دست کم چرخ زندگیاش بچرخد و کار علمی انجام دهد.
بین محققان جنگ داخلی پنهان راه انداختهاند!
وی در بخش دیگری از این گفتوگو به یک نکته مهم بنیادی نیز اشاره کرد و گفت: متاسفانه سیاستگذاران در فضای علمی کشور به گونهای عمل کردهاند که محققان از ارجاع دادن به مقالات یکدیگر ابا میکنند و این یک مشکل مهم فرهنگی در حوزه علمی ماست. چون ما در بخش داوری مقالات با مشکلات مختلفی مواجهیم و یک محقق بر این باور است که ارجاع به مقاله محقق دیگری به سبب افزایش ارجاعات، موجب ارتقای او و حذف خودش میشود. در بخش داوری، گاهی متاسفانه مقالات محققان را رد میکنند تا رقیب بالا نیاید؛ به عبارتی یک جنگ پنهان بین محققان برای ارتقا و امتیاز راه انداختهاند؛ درحالیکه در کشورهای پیشرفته مقالات را خیلی راحت اصلاح میکنند و طی فرایند درست داوری، مقاله را به سرانجام میرسانند و زمینه رقابت منفی بین محققان را فراهم نمیکنند و برای مقالات جنگ داخلی راه نمیاندازند.
زنجیرههای بسته مانع فعالیت پویای علمی شدهاند
وی با اشاره به برخی زنجیرههای بسته که مانع فعالیت پویای علمی میشوند گفت: برای اولین بار که به عنوان ارزیاب ژورنالهای داخلی انتخاب شدم ، دریافتم که خودشان هم ادیتور و هم ارزیاب هستند یعنی یک زنجیره کاملا بسته و این زنجیره چنان بسته است که مثلا دانشگاه تهران 90 ژورنال علمی دارد و دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل نمیتواند یک ژورنال علمی هم داشته باشد و معنای این حرف مرا محققان خوب میفهمند.
نباید در مسایل علمی حرص و طمع بیجا داشت
دانشمند بینالمللی ایران در حوزه مهندسی در ادامه گفتوگوی خود با اشاره به این که استقلال اولین هدف انقلاب اسلامی بوده و اولین استقلال کشور استقلال علمی است گفت: ما پایه و اساس استقلال علمی خود را درست نچیدهایم. در حال حاضر ما چه تعداد ژورنال علمی معتبر در انتشارات مهم جهانی داریم یا محققان ما در چند ژورنال معتبر بینالمللی نقشهای اصلی مثل ادیتور را ایفا میکنند؟
وی با ذکر مثالی از مشکلات فرهنگی حوزه علم در کشور گفت: ما حتی اگر به این فرصتهای علمی هم دست یابیم نمیدانیم از آن چه طور بهره ببریم و مطابق با فرهنگ علمی درست، رفتار کنیم. مثلا ژورنال یک دانشگاه معتبر کشور توانست در انتشارات الزویر منتشر شود. محقق مسؤول در این ژورنال آن قدر از خودشان مقاله چاپ کرد که پس از 6 ماه این ژورنال را حذفش کردند! نباید در مسایل علمی حرص و طمع بیجا داشت.
نماینده اسکوپوس گفت: سطح علمی شما هنوز بالا نیستدکتر دومیری گنجی همچنین در مثالی دیگر یادآور شد: زمانی که نماینده اسکوپوس را به ایران دعوت کرده بودند از آن جایی که ما در کشور مجبوریم سالی 20 میلیارد بدهیم و مقالات آنها را خریداری کنیم من در دیدار با ایشان موضوع امکان گرفتن ژورنال توسط کشور خودمان را مطرح کردم که پاسخ داد سطح علمی شما هنوز بالا نیست. محققان ما هنوز در حد ادیتور ژورنالهای معتبر جهان نیستند. چون خیلی ها نمیتوانند مقالاتی بنویسند که تبدیل به کتاب و مرجع جهانی شود. برای کتاب مرجع نوشتن لازم است 30 درصد ریفرها متعلق به محقق نویسنده باشد. حتی باید گفت معدودی از محققان ما که کتاب مرجع خارجی دارند و ادیتور ژورنالهای معتبر جهانی هستند نتوانستهاند سردبیر این ژورنالها بشوند و نهایتا همه ما فعلا عضو هیات تحریریه این ژورنالها هستیم ؛ اما اگر موانع علمی نبودند ما توان آن را داشتیم که خیلی جلوتر حرکت کنیم. محققان باید بتوانند در ژورنالهای مهم و معتبر جهانی حضوری موثر داشته باشند.
کسب رتبه 600 توسط یک دانشگاه معتبر کشور چه کار بزرگی است؟
به گفته این دانشمند پراستناد مهندسی کشور، این که صرفا 200 یا 300 محقق حاضر در فهرست دانشمندان یک درصد برتر جهان داشته باشیم، آن هم نه در ردههای ابتدایی و بالای فهرست کافی نیست؛ چون فهرست دانشمندان یک درصد برتر 2370 نفر است و ما در آخر این فهرست جا داریم. درحالی که میتوانیم با حذف موانع دست و پاگیر علم در کشور جزو دانشمندانی شویم که مقالاتشان دنیا را در حوزهای از علم متحول میکند . اگر راه را بستیم و نخبه را در قفس نگه داشتیم و نگذاشتیم که پر و بال بگیرد امکان رفتنش خیلی زیاد است.
وی همچنین با تاکید بر این که در سیاست علمی باید جایگاه واقعی علم ایران در جهان را به شکلی آبرومند ببینیم نه آن که خود را با کشورهای نه چندان قوی منطقه مثل ترکیه مقایسه کنیم گفت: اگر به قدرت علمی خود در جهان فکر میکنیم باید وقتی اعلام میکنیم که چند دانشگاه معتبر ما در فهرست دانشگاههای برتر جهان قرار گرفتهاند، در کنار آن بگوییم که مثلا کسب رتبه 600 برای یک دانشگاه کشور در این فهرست چه مشکلی را حل میکند؟ آن دانشگاه، چه کار بزرگی را انجام داده است؟ آیا صرفا ورود به فهرست اهمیت دارد یا این که کاری کنیم جزو 10 دانشگاه و یا دست کم 100 دانشگاه اول جهان باشیم؟ این که خود را در منطقه و دائما با ترکیه مقایسه کنیم هنر نکردهایم! چون پیشتازی بر ترکیه کار بزرگی نیست و ما ظرفیتمان بسیار عالیتر از اینهاست. در کشور محققان بسیار قوی داریم که ترکیه آنها را در اختیار ندارد.
شاخه های علمی دانشمندان تراز اول کشور قطع شود، شرایط به 35 سال پیش بازمیگردد
به اعتقاد دکتر دومیری گنجی، سرعت رشد علم در دنیا آن قدر بالاست که اگر همین فضای بسته علمی ما ادامه داشته باشد، و اساتید تراز اول کشور نتوانند شجره علمی داشته باشند، یعنی دانشجویان مستعد را پرورش دهند و شاخههای علمی این اساتید قطع شوند، کشور به شرایط 35 سال پیش باز میگردد.یعنی 35 سال هزینه کردیم و دانشمندان یک درصد برتر را پرورش دادیم و با عقبنشینی طلایهداران علم همه چیز به عقب برمیگردد.
میدانید که دنیا نیروهای علمی را قبول دارد که حرفی برای گفتن داشته باشد پس باید این سرمایههای عظیم را پس از آن همه هزینههای سنگین ، برای کشور حفظ کرد. دانشجویانی که استادان تراز اول کشور را تربیت میکنند امروز بهترین و ارزشمندترین جایزههای جهانی را میگیرند و به مقام علمی بالایی در جهان میرسند. ما چه کم داریم که مانع این رشد علمی برای کشور میشویم؟ همین دانشجویانی که به این مقام در جهان میرسند بیتعارف بگویم وقتی وارد کشور میشوند صدها حاشیه و مانع برایشان ایجاد میکنیم. جلو جنب و جوش این دانشجویان ارزشمند را با ندانم کاری میگیریم و آن گاه آنها را هر چند سالی در جشنوارهای برنده اعلام میکنیم که مثلا 50 میلیون تومان به او بدهیم. در حالیکه یک دانشجوی پست دکتری در خارج فقط ماهانه 20 میلیون تومان دریافت میکند.
بگذارید به حق و حقوق علمی شخصی خود برسیم، حمایتها پیشکش!
دکتر دومیری گنجی در توضیح این اظهارات افزود: این بدان معنی نیست که همه باید بروند. اینجا سرزمین آبا و اجدادی ماست و برای حفظ آن شهدایی دادهایم که اگر الان بودند، در زمینه علمی هم موفق و اثرگذار بودند. اما منظور از این گلایهها آن است که بدانیم چه عواملی مانع شتاب رشد علمی ما شده است. من به عنوان دانشمند این کشور از مسوولان علمی درخواست میکنم مانع رسیدن ما به حق و حقوق خودمان نشوند، حمایتها، پیشکش! بگذارید به حق و حقوق خودمان از محل کتابی که چاپ میکنیم برسیم . شما کاری میکنید که محققان منزوی شوند!
تمسخر تحقیقات در دانشگاه!
وی گفت: وقتی نتوانید در دانشگاه که یک محیط علمی است ، وضعیت علمی را بدرستی نقد کنید و این فرصت را ندهند، از طلایهداران علم چه انتظاری دارید؟ ما انتظار داریم کسی به ریاست یک دانشگاه منصوب شود که از نظر علمی سرآمدترین باشد. این درد که مسؤولی در دانشگاه، مقاله یا تحقیق بنیادی یک محقق را به تمسخر میگیرد و خودش مانع جنب و جوش علمی در دانشگاه میشود را به کجا میتوان برد؟
سفره علمی را برای جوانان بزرگتر نکردهایم
این دانشمند کشور افزود: من دانشجویانی دارم که در صداقت و عرق به وطن هیچ چیز از رزمندههای دفاع مقدس کم ندارند و امروز در کارزار علمی همان میکنند که شهدا برای حفظ این خاک کردند. اینها ادامه همان نسل هستند. این دانشجویان دوست دارند در کشور بمانند و خدمت کنند. اما با آنها رفتاری میکنیم که کمتر کشور پیشرفته علمی با دانشجویانش میکند. گروه خاصی سر سفره علمی نشستهاند؛ این سفره را هرگز بزرگتر نکردهایم که جوانان بیایند و خود را نشان دهند. فردی که سالهای سال عضو هیات علمی بوده چرا میدان را به جوانان بدهد؟
مقاله های ISI همش کپی و الکی
درس خوندن و مدرک گرفتن الکی
اختراعات همه الکی
همه چیزمون الکی
در خصوص دانشجوها و دانش آموزان نخبه بایستی توجه و نگاه مناسب تری را داشته باشیم.
من باب مثال برای ورزشکاران عزیز که قرار است در المپیک مدال انشالله بگیرند به میزاان 100 تا 300 سکه طلا پاداش در نظر گرفته می شود و ماهها است که در این خصوص تبلیغات فراوانی را شاهد هستیم . البته این کار بسیار شایسته است و حتما می بایستی انجام پذیرد. لیکن در خصوص دانش آموزان المپیادی کشور که الحق از نخبگان این مملکت محسوب می شوند چه کرده ایم.
آیا وزارت آموزش و پرورش حتی زحمت تشکیل یک جشن و تقدیر از این بچه ها را به خود داده است ؟!
در خصوص همین بچه ها که در صحنه های جهانی و المپیادهای علمی جهانی مدال آوری می نمایند و نام ایران و ایرانی را در سطح جهان ( از نظر علمی ) بر سر زبانها می آورند چه کرده ایم؟؟!!
آیا نبایستی به آنان نیز که آینده علمی کشور و چه بسا جهان را تامین خواهند نمود ارزش ویژه قائل شویم؟
به راستی چرا نخبگان ما پس از دریافت مدرک کارشناسی عموما راه دانشگاههای خارج از ایران را پیش میگیرند و متاسفانه بسیاری از آنها همانجا نیز مشغول به کار و فعالیت می شوند ؟
چرا وزیر محترم آموزش و پرورش حتی وقت برای یک جلسه یکی دو ساعته ( در طول سالی که 365 روز و 8760 ساعته ) نمی گذارند ؟
امیوارم با نگاه و رویکردی دلسوزانه به این مسایل بسیار مهم بپردازیم و مسئولین محترم اهمیت این مسئله بسیار ساده اما مهم را درک نمایند .
این جور اساتید فقط باعث می شوند که رده دانشگاه های بزرگ کشور بیش از بیش سقوط کند!
و مشکل دیگه این هست که سیستم جذب هیئت علمی طوری نیست که باسوادترین افراد جذب بشن و جذب هیئت علمی بیشتر بر اساس روابط هست. طبعا اگه با باسوادترین افراد جذب دانشگاه بشن نتیجه خروجی دانشگاهها از وضع موجود بهتر میشه.
و مشکل دیگه این هست که افراد به عنوان عضو هیئت علمی نه تنها با هم همکاری علمی ندارن بلکه نمیتونن همدیگه رو تحمل کنن و در واقع هر کسی مستقل از اینکه چطور جذب دانشگاه شده مثلا برای خودش کار میکنه!
و مشکل دیگه این هست که انتصابات در سیستم وزارت و دانشگاه علمی نبوده و نیست و روابط بیداد میکنن.
بنده روزی رو میبینم که وضعیت علمی کشور بخاطر مقالات غیراستانداردی که در سالهای گذشته با عجله تولید شدن از منظر جهانی به سوی افول بیشتری بره.
به قول یکی از اساتید نخبه کشی در ساختار ما نهادینه شده است.
سپاس
پروفسور دومیری از دانشمندان بنام کشور هستند که بنده افتخار دانشجویی ایشان را داشتم.متاسفانه با توجه به فداکاری های بسیار ایشان برای کشور، واقعا مظلوم واقع شدند و هنوز به عنوان یک دانشمند برتر به حق واقعی خود که حداقل آن تصدی یک مرکز بزرک علمی و پژوهشی هست نریسیدند.
با وجود یکسال از نوشتنشون و اینکه من در این یکسال فقط درس خوانده ام و کلی تلاش کرده ام، هنوز من یک مقاله هم ندارم. و اسم من هیج جای علمی نیست. اساتید ما با بداخلاقی ها و گاهاً بی اخلاقی ها فضایی برای من به وجود آورده اند که :
من به عنوان یک سرمایه ملی هدر رفته ام و برای رفتن به دانشگاههای خارجی برای مقطع دکترا در حال تلاش هستم. بعد از رفتنم هرگز هم پشت سرم را دیگر نگاه نخواهم کرد.
اونم کاملا سلیقه ای و مواردی رو اعمال میکنن که بعضا درست هم نیست! تازه همه اینها بماند، درحالیکه همه موارد خواسته شده رو برای ژورنال اماده کردی، یک سابمیت ساده رو دو روز طول میدن!
باز هم توهم ایرانی برتر از جهان
دانشمندی برجسته است که صاحب اثر و ایده باشد که دیگران به آن نظر ارجاع دهند و آن نظر به نام او شناخته گردد در این صورت است که طرف فرد شناخته شده ای می گردد حتی اگر تعداد مقالاتش زیاد نباشد. عکس آن این است که تعداد مقالات و حتی ارجاعات غیر مهم شخصی زیاد باشد ولی کارهای او ایده اساسی وارد آن حوزه از علم نکرده است.
چکیده: ...
پیشینه تحقیق: ...
مدل سازی: ...
نتایج: ...
بحث: ...
نتیجه گیری: هییییییییی. بگذریم. ما که توی دانشگاه توسط اساتید نابود شدیم. بگذریم. بیخیال.
اساتید جدید بر اساس آیین نامه های غیر منطقی جدید بیشتر به حفظ شغل فکر میکنند تا تولید علم!
از عصر ایران درخواست دارم فهرست اسامی دانشمندان یک درصد برترآی اس آی را تهیه و انتشار دهد.
کاش برای صدور گواهینامه لیسانس یک دانشجوی مثلا برق از او میخواستند یک مقاومت بسازد
یا از کل یک دانشگاه مکانیک انتظار ساختن یک دوچرخه یا بلبرینگ دوچرخه را میکردند تا به ایشان لیسانس بدن
قابل توجه کسانی که مدام میگویند ایران در حوزه مسایل علمی در جهان شاخص است
به غیر از رشد کاریکاتوری در تولید مقاله هیچ بار علمی و حتی گشایش در صنعت از طریق پژوهش های علمی حاصل نشده است
ممکن است این دانشمند پر تلاش بفرمایند که نتیجه تلاشهایشان در انجام تحقیقات و پژوهشها چه نتایجی برای پیشرفت این مرز و بوم داشته است؟
همانطور که از ایشون انتظار میره مشکلات رو به بهترین و کاملترین و دلسوزانه ترین شکل ممکن بیان کردند ولی کو گوش شنوا، اینقدر عطش خدمت (قدرت) توی عزیزان هست که جایی برای نوابغ واقعی و کمیاب کشور مثل این عزیز نمیمونه
ایشالله همیشه سالم و سرزنده باشی استاد
\
ما باید از این مسیر گذر کنیم.
همه نوشته فوق را با دقت خواندم و لذت بردم. از آشنایی با شما خیلی خوشحالم. مرکز ما - مرکز تحقیقات تروما و جراحی سینا - دانشگاه علوم پزشکی تهران - که مرکزی مصوب و با بودجه مستقل می باشد آماده همکاری های بین بخشی و بین دانشگاهی می باشد.
امیدوارم بتوانیم کار مشترک مثلا در زمینه
Brain-Machine interphase
با هم داشته باشیم.
ارادتمند
اگر شرایط را درست نمیکنید حداقل قوانینی اتخاذ کنید که بتوانیم انصراف داده و از این شرایط سخت مالی خود و خانواده مان را نجات دهیم
با سلام خدمت کاربران
باید عرض کنم که پروفسور دومیری گنجی به عنوان یک استاد و یک مرجع علمی دائماً در حال تلاش کردن و راهنمائی کردن دانشجویان این مرزو بوم بوده و هستند.
من خودم چند بار دانشگاه نوشیروانی بابل رفتم خدمتشون همیشه اتاقشون شلوغه حتی دیدم اساتید و مدیرگروه از دیگر دانشگاهها خدمت ایشون میرسند و پروفسور با بزرگواری اونها رو راهنمائی میکنه.
خودم شنیدم یک فردی که مدیر گروه یکی از دانشگاهها بود گفته هر چی داریم از راهنمائی استاددمونه(پروفسور دومیری گنجی) حالا متاسفانه ایشون محسود شدند و کاری نمیشه کرد.
فقط می خواستم به اون بزرگواری که گفته دادن مقاله فایده ای نداره بگم که اگه اینطوریه چرا کشورهای پیشرفته دنیا مقاله می دهند. هرچند نظر پروفسور به کارهای عملی هم بوده. چون صحبت از اختراعات کشور ژاپن هم شده. پس توی صحبتهای ایشون فقط مقاله مطرخ نیست.
تلمذ خدمت این بزرگوار برای بنده بسیار مغتنم و باعث مباهاته. امیدوارم مسئولین درد این اندیشمندان را دوا کنند. جان یک دانشمند فقط با کار علمی نتیجه دار آروم میشه. اگه حرفهای ایشون جدی گرفته نشه دچار کفران نعمت میشیم. و عذاب الهی که فاصله گرفتن کشور از علم است بر ما نازل خواهد شد که متاسفانه این عذاب نازل شد.
(بهترینهای ایران در علم، بیش از 22 هزار Citation (ارجاع) در مقالاتشان نداشتهاند. در حالیکه دانشمندان تراز اول دنیا بالای 300 هزار Citationدر مقالات دارند. یعنی ما به عنوان دانشمند پراستناد ، قطرهای در برابر عظمت علمی دنیا هستیم و راه بسیار زیادی تا مرجعیت علمی در پیش داریم.)
این حرف ایشون در حالیه که بالاتریتن رقم سایتیشن در کل تاریخ علم چیزی حدود 300 و خورده ای هزار و مربوط به ساختار پروتیین هاست. چند مثال جالب در همین راستا می تونه "استفان بوید" دانشگاه استنفورد باشه که اسطوره بهینه سازی دنیاست و 100 هزار سایتیشن داره که این رقم هم حتی بین دانشمندان معمولی نیست و آمار بسیار بالاییه. مثال دوم می تونه مهندسی برق قدرت باشه که توش برای مثال "پروفسور کونجو" یا "پروفسور شاهیده پور" دانشگاه ایلینوی رو به عنوان بهترینها داریم که حدود 20 هزار سایتیشن دارند. بطور کلی سایتیشن گرفتن در علم رشته به رشته فرق داره و در بعضی علوم حتی سایتیشن بالای 5 هزار هم آمار بسیار بالاییه.
این استاد برجسته مهندسی کشور که تا کنون بیش از 600 مقاله داخلی و خارجی منتشر کرده و هچنین از الزویر، بزرگترین انتشارات جهان به دلیل احراز بیشترین ارجاعات علمی و بیشترین مقالات در سال های 2014 و 2015 لوح سپاس دریافت کرده است. تا کنون چندتا از مطالعات ایشان در عرصه تولید به کار رفته است؟ و به عبارتی چند تا از این دستاوردها به خط تولید رسیده است؟
خواهش می کنم بپرسید. به احترام این کاغذ باطله
Marty Meehan رييس چند شعبه دانشگاه ماساچوست هست و خيلي هم خوب مديريت كرده و دانشمند و محقق هم نيست وبا فوق ليسانس و يك مدركي شبيه دكتري داره مشغول به كار شد ولي اينقدر خوب كار كرد كه از رياست يك شعبه دانشگاه به رياست همه شعبات رسيد.
با تشکر از این دانشمند عزیز که الحق از ستون های علمی کشور هستند و ممنون از نظرات ارزشمندشان.
دوستان عزیز در نظر داشته باشید که علم را نباید با فن اشتباه گرفت. بسیاری از نظریه ها (مثلا نظریه ی کوانتوم) در زمان تئوریزه شدنشان هیچ کاربردی در صنعت وفن نداشتند و الان میبینیم که کاربرد این ها چقدر وسیع شده است. یاد بگیریم که به ذات علم احترام بگذاریم. ممکن است یک نظریه ی علمی الان مطرح شود و ده سال بعد کاربردی شده و وارد صنعت شود.
میبینیم که خارجی ها تحقیق درباره ی بسیاری از زمینه ها مثل ماده ی تاریک و سیاه چاله ها و کوارک ها را با شدت هر چه تمام تر ادامه می دهند و این ها هنوز هیچ کاربردی در صنعت ندارند ولی حتما بعدا کاربرد پیدا می کنند و موجب رشد انفجاری صنعت در یک زمینه ی خاص خواهند شد.
در تکمیل صحبت های این استاد بزرگوار باید بگویم که ما نه تنها در مرحله ی moving paper نیستیم بلکه هنوز در مرحله ی پاس درس ها گرفتار شده ایم.
بنده الان به عنوان دانشجوی دکتری مهندسی متالورژی باید یک سال تمام را صرف پاس کردن یک سری واحد به درد نخور تئوری کنم که برخی از آن ها بعدا کوچکترین کاربردی در تز دکتری بنده نخواهند داشت و آن هم با چه سخت گیری از طرف اساتید محترم و بعضا انداختن ها در درس ها که بسیار به روحیه محقق ضربه می زند و باعث سرخوردگی و خود کوچک بینی می شود.
هر کس در زمینه ی تز دکتری و کارشناسی ارشد خویش متخصص است و نمی تواند در همه ی زمینه ها متخصص شود، پس این همه سخت گیری دلیلش چیست؟
اگر واقعا نیاز تز باشد خود دانشجو می تواند به منابع مختلف مراجعه کند و مطالب مورد نیاز را استخراج کند. صرفا حفظ کردن چهل اثبات پیچیده ی طولانی در مورد مثلا پرتوهای ایکس که یک ماه بعد به کلی از خاطر محقق محو می شود و هیچ کاربردی هم ندارد چه کمکی به ارتقای علمی کشور خواهد کرد؟ آیا مسابقه ی حفظ کردن است؟ حفظ بودن یا نبودن آن ها چه تاثیری دارد؟ این موانع را از سر راه دانشجویان (مخصوصا دکتری) بر داریم.
با دادن نمره های پایین با سواد بودن یا نبودن کسی اثبات نمی شود. پیچیده درس دادن نشان دهنده ی با سواد بودن نیست بلکه عکس آن صحیح است. چون علم ساده است و پیچیده نیست و مبتنی بر فرض های ساده و ساده سازی کردن است. به امید آنکه روزی فرهنگ حفظ کردن از جامعه ی علمی کشور بر چیده شود و به تحقیق بهای خیلی بیشتری داده شود.
با تشکر
این گزارش رو زنده نگهدارید
شاید از طریق حفظ لینک اون در صفحه اول
ایشان هنوز به 60 سالگی نرسیده اند که 600 مقاله دارند. تازه حساب هم کرده اند که چند صد ساعت از رسیدگی به خانواده در راه علم و نوشتن مقاله محروم بوده اند و شکایت دارند که چرا citation مقالات ایرانیها اندک است.
خدمتتات عرض کنم در دانشگاه اروپایی که من دوره کارشناسی ارشد خود را گذراندم، رئیس دانشکده ما که در ضمن بنیانگزار آن دانشکده هم بود، حدود 70 سال سن داشت و در آستانه بازنشستگی بود. ایشان در سال 2011 حدود 180 مقاله چاپ کرده بودند و یکی از دانشمندان مدعو در پروژه های اتحادیه اروپا هستند. آقای دکتر گنجی از خودشان بپرسند چطور یک اروپایی در 70 سالگی با 180 مقاله یک دانشمند شناخته شده در اتحادیه اروپا و سازمان ملل است اما یک ایرانی با حدود 50 سال و خرده ای سن و 600 مفاله در محافل علمی دنیا شناخته شده نیست.
دقیقا کجای کار می لنگد؟!
همه شان با کیفیت بالا و مال خود ایشان بوده است؟
ايشان در راس فرهنگستان زبان و ادب فارسي هستند، شما اگر به چوپاني بگوييد نصف گوسفندانت را آب برد تصور كنيد چه واكنشي نشان ميدهد.
من دوره ارشدم به مدیر گروهمون پیشنهاد دادم یه پروژه عملی کار کنم که به محصول تبدیل بشه ولی گفتن که حتما باید پژوهش محور باشه منم یه موضوع الکی انتخاب کردم که به هیچ دردی نخواهد خورد و جالب اینکه قبول کردن
متوجه نمیشم، یعنی دانشجوی دکتری داریم که این همه کتاب و مقاله داشته باشه؟! شاید غلط تایپی هست یا تعریف مقاله و کتاب عوض شده؟
ممنون