امیر حاج رضایی در شرق نوشت: حواشی جام ملتهای اروپا باعث شده اینروزها بیشتر واژه «هولیگان»، به گوشمان بخورد. اما شاید برای بسیاری این واژه چندان آشنا نباشد. هولیگان از نام «پاتریک هولیگان» که طرفدار ایرلندی فوتبال بود، گرفته شده است. این طرفدار در جریان مسابقهای که در انگلستان برگزار میشد، تحتتأثیر الکل دست به اقدامات خشنی زد که منجر به متشنجشدن بازی فوتبال شد. از آن پس به انجام رفتارهای خشن و تخریبگرانه هولیگانیسم و به طرفدارانی که دست به این نوع اقدامات میزنند، هولیگان گفته میشود.
اگرچه در برخی از کشورهای جهان واژههای دیگری نیز به چنین افرادی اطلاق میشود. برای مثال، در ایتالیا به این نوع طرفداران «اولترا» گفته میشود. اما چه چیزی باعث بروز رفتارهای خشن از سوی این افراد میشود؟ در پاسخ باید گفت در همهجای دنیا و در همه مسابقات ورزشی، تماشاگران ناسازگاری وارد ورزشگاه میشوند که هدف اولشان تماشای مسابقه نیست.
این افراد مشکلات فراوانی دارند که در جامعه به دليل موانعی که برای ابرازشان هست، امکان بیانشان را ندارند. اما در جامعه کوچکی مثل ورزشگاه که در دل جامعه بزرگتر قرار دارد، احساس امنیت میکنند و بنابراین آنچه را که در جامعه بزرگتر نمیتوانند انجام دهند، به انجام میرسانند. درواقع این افراد بدون اینکه خودآگاهی و کنترلی بر رفتارشان داشته باشند، انرژی محبوسشده در وجودشان را تخلیه میکنند و در نتیجه این کار احساس آرامش به آنها دست میدهد.
بنابراین آنچه در وزشگاهها و بیرون از آنها از سوی هولیگانها اتفاق میافتد، بازتاب مشکلات دیگری است؛ از مشکلات شخصی و فردی گرفته تا حتی مسائل کلان اقتصادی و سیاسی. اگرچه این موضوع ابعاد متفاوتی دارد و نیاز است کارشناسان اجتماعی، جامعهشناسان و روانشناسان به تحلیل ریشهها و تبعات آن بپردازند، اما آنچه مشخص است اینکه هولیگانیسم درحالحاضر و بهویژه در جریان یورو ٢٠١٦، تبدیل به یک معضل شده است. بهطوریکه درحالحاضر در بسیاری از شهرهای فرانسه بر تعداد پلیسها افزوده شده و حتی در برخی از شهرهای این کشور که مسابقه در آن برگزار میشود، مراکز فروش مشروبات الکلی تعطیل شدهاند. از طرفی افرادی که برای تماشای مسابقات به ورزشگاهها میآیند، بازرسی بدنی میشوند که مشروبات الکلی با خود همراه نداشته باشند.
پلیس فرانسه امیدوار است با این اقدامات بتواند باعث کاهش حواشیای باشد که هولیگانها ایجاد میکنند. اگرچه این اقدامات پیشگیرانه میتواند مؤثر باشد، اما همانطور که گفتم، نباید زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دخیل در ظهور و تنشآفرینی هولیگانها را نادیده گرفت. برای مثال، امروز این هولیگانهای روس هستند که فرانسه را به آشوب کشیدهاند و برای تحلیل این پدیده حتما باید منازعات اخیر اوکراین را در نظر داشته باشیم؛ همانطور که در جریان بازی ولز همه پیشبینیها این بود که این بازی به خشونت کشیده میشود و برای جلوگیری از این اتفاق، ٩ هزار پلیس در حالت آمادهباش قرار گرفته بودند. حتما خوانندگان میدانند ولز مانند زائدهای به پهلوی انگلستان چسبیده و اهالی آن همیشه از سلطه انگلستان بر خود ناراضی بودهاند. بههمیندلیل آنچه یک هولیگان ولزی میکند، نشئتگرفته از یک زخم کهنه سیاسی بین ولز و انگلستان است.
شاید خیلیها بهخاطر نیاورند، ولی در دهه ٤٠ شمسی درباره باشگاه شاهین که بعدا به پرسپولیس تغييرنام داد، این تصور وجود داشت که باشگاهی متعلق به مردم است. این باشگاه و طرفدارانش خود را در برابر باشگاه تاج که آن را سلطنتی و متعلق به پایگاه قدرت میدانستند، میدیدند؛ مشابه تصوری که درباره باشگاههای بارسلونا و رئالمادرید که زمانی نام آن «رویالمادرید» بود، وجود دارد. این تصور قهرمان مردم در برابر قهرمان نظام مسلط، امروز دیگر رنگ باخته است. اما همین موضوع میتوانست زمانی زدوخوردهای خونین به راه بیندازد.
اگرچه در ایران هیچوقت جنگ قومیتی و نژادپرستی وجود نداشته که قرار باشد بهانهای دست طرفداران فوتبال دهد، اما در مقاطعی تصور پایتخت-شهرستان در کشور، منجر به برخوردهای خشن بین طرفداران شده است. درواقع در دورههایی در ایران شاهد این بودهایم زمانهایی که مسابقه باشگاههای تهران در شهرهای دیگر ایران و با تیم آن شهر در جریان بوده است، طرفداران با این تحلیل (به درستبودن یا نبودنش کاری نداریم) که تهرانیها صاحبان اصلی منابع ایران هستند و ما در برابر آنها محروم هستیم، دست به خشونتهایی زدهاند. اما امروز کمتر شاهد درگیری میان طرفداران به این دلایل هستیم. زمانی این درگیریها به قسمی زیاد بود که پیشنهاد میشد برای جلوگیری از آن و تلطیف فضای ورزشگاهها، به خانمها اجازه ورود به ورزشگاهها داده شود تا با این راهکار جلو خشونت گرفته شود. حتی تعطیلی امجدیه و برگزاری مسابقات فوتبال در ورزشگاه آزادی که خارج از شهر است، بههمیندلیل بود. با وجود این، همانطور که گفتم، تا زمانی که مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وجود داشته باشد، میتوان انتظار چنین رفتارهایی را داشت. برای مثال، امروز معضلات اقتصادی یکی از جدیترین مسائلی است که همه ایرانیها با آن دستبهگریبان هستند. وضعیت معیشتی نامساعد، همواره یکی از محملهای آسیبهای اجتماعی در جوامع بوده است و فوتبال یکی از تنها تفریحات همه طبقات اجتماعی از فقیر و غنی است.
بههمیندلیل زمانی که قشر آسیبپذیر جامعه با همه سرخوردگیها و آسیبهایی که با آن دستبهگریبان است، وارد ورزشگاه میشود، شما باید منتظر اتفاقاتی که گفته میشود تماشاگرنماها انجام میدهند، باشید. بهویژه در ایران که محیط ورزشگاه و امکانات آن بهگونهای است که محرک افراد برای دستزدن به خشونت است.
در ورزشگاههای ایران هیچنوع سرویسی به تماشاگران برای رفع نیازهایشان داده نمیشود. طبیعیترین نیاز تماشاگران که استفاده از سرویسهای بهداشتی است، در ایران وضعیت اسفباری دارد. به این اضافه کنید وضعیتی را که از شب قبل تماشاگر باید در کنار خیابان بخوابد و هیچ نوع امکانات رفاهیای مثل پارکینگ، هتل، رستوران و... برای او در نظر گرفته نشده است. در مقابلش هم هستند افرادی که معلوم نیست کجای فوتبال ایران هستند و با ماشینهای آنچنانی و با سلام و صلوات به جایگاه ویآیپی آورده میشوند. از تماشاگری که آن شرایط را داشته و این تصاویر را میبیند، چه انتظاری میتوان داشت.