حميدرضا عسگري در روزنامه آفرینش نوشت: نوع رفتار ما در مواجهه با امورات روزمره، از ابتداي صبح كه ازخواب برميخيزيم ورفتارمان با اهل خانواده تا حضور درمحل كار و جامعه و طي كردن يك روز كاري و نهايتاً بازگشت به خانه و مجدداً نحوه برخورد با خانواده، بيانگر شخصيت رفتاري ما ميباشد. اينكه ما فردي بي حوصله و بي هدف هستيم و يا روحيهاي پرتلاش داريم، جزء افراد بدخلق و يا آدمي خنده رو هستيم و يا... همگي در نحوه عملكرد روزانه ما قابل مشاهده ميباشد.
مسلماً عوامل محيطي در تغيير و يا تثبيت رفتار وشخصيت افراد جامعه تاثير گذار خواهد بود. بروز مشكلات اقتصادي، سرخوردگيهاي اجتماعي، عدم دستيابي به شغل موردنظر، بيكاري، گراني و تنگ شدن عرصه زندگي بر افراد، خصوصاً آقايان و سرپرستان خانوار، موجب تغيير در الگوي رفتاري وشخصيتي فردشده و آنها را دچار ناهنجاري رفتاري خواهد كرد.
يكي از شايع ترين ناهنجاريهاي رفتاري بروز "عصبانيت" در ميان افراد جامعه ميباشد. البته بايد "عصبانيت" و "خشونت" را ازهم تميز داد، ولي روشن كننده آتش خشونت، قطعاً عصبانيت خواهد بود. البته شيوع عصبانيت درميان مردم حتما نبايد به خشونت ختم شود. اما نوع گويشها و برخورد افراد در زندگي روزمره عجين با عصبانيت گرديده و اين آثار نامطلوبي برتمام لايههاي رفتاري دراجتماع خواهد داشت.
«براساس يك نظرسنجي ازسوي موسسه "گالوپ" كه بر پايه تماسهاي تلفني سه سال اخير اين مؤسسه با حدود 5 هزار نفر از شهروندان ايراني 15 ساله به بالا به دست آمده است، در حال حاضر، 58درصد مردم ايران در طي روز دلواپس و نگرانند، 54درصد غمگين و افسرده و 54درصد نيز روز را در خشم و عصبانيت سپري ميکنند».
آمار منتشرشده از سوي اين موسسه و آنچه از نوع رفتارو گفتار روزانه مردم در جامعه مشاهده ميشود، حکايت از اين دارد که سلامت رواني ايرانيان، خصوصاً درطي دو سال گذشته رو به وخامت گذاشته است. مردم از صبح كه ازخواب برميخيزند با بي حوصلگي به مصاف يك روز پركار ميروند. به محض خروج ازخانه به سبب نگرانيها و استرس به كوچكترين تنش با ديگران واكنش نشان ميدهند. گاهاً ديدهايم كه برسر ورود به اتوبوس،مترو و يا جاي پارك چه الفاظ و رفتارهايي از ما سر مي زند!.
اما براساس نظرات كارشناسان و آنچه به صورت ظاهر ديده ميشود، علت بروز عصبانيت درميان جامعه جداي از مسائل درون خانوادگي، به سبب استرس و نگراني از وضعيت آينده مي باشد. بروز فشارهاي خارجي همچون مسئله تحريمها و مذاكرات هستهاي كه عليرغم برجام هنوز وضعيت ملموسي را براي جامعه رقم نزده و عدم مديريت صحيح در داخل كشور و نبود يك ثبات در اقتصاد و زندگي روزانه مردم در طي چند سال گذشته، جامعه ما را به يك اجتماع عصباني تبديل كرده است.
موضوع نگران كننده اينجاست كه ادامه اين روند موجب نهادينه شدن عصبانيت در رفتار وكردار جامعه خواهد شد. برخورد عصباني يك پدر در بدو ورود به خانه جداي از بروز مشكلات خانوادگي، موجب آموزش خود به خود فرزندان به شيوهاي غلط خواهد شد. واكنش اين كنشهاي غير اصولي، آن خواهد شد كه ما امروز در مدارس شاهد درگيريها و رفتارهاي خشن از سوي نوجوانان هستيم، و متعاقباً با بزرگ شدن آنها رفتارهاي عصبي و عصبانيت نيز رشد خواهد كرد.
اما تنها نوش داروي اين بيماري ، ايجاد "اميد به آينده" درنزد مردم ميباشد. اينكه جامعه اميدوار باشد كه در آيندهاي نه چندان دور از زيرفشار و رفتارهاي قهرآميز بين المللي خارج خواهد شد، ثبات به اقتصاد داخلي برخواهد گشت، فضاي كسب و كار رونق مي يابد، ميزان گرانيها و تورم كاسته مي شود، معيشت مردم تسهيل مي گردد و... همه اينها موجب افزايش تحمل و تعقل جامعه ميگردد. دراين صورت افراد بي خود و بي جهت بايكديگر درگير نميشوند و ناراحتيهاي خود را با بروز عصبانيت و خشم تخليه نميكنند.
اين مهم ميسر نمي شود مگر اينكه مسولان به مردم اين اطمينان را بدهند كه در راستاي بهبود وضعيت زندگي آنها و اوضاع كشورتلاش مي كنند. درغير اين صورت بروز بي اعتمادي ميان مردم و نااميدي نسبت به توان مديريتي كشور، موجب سرخوردگي و تشديد نگرانيها و عواقبي همچون گسترش عصبانيت خواهد شد.