کم طاقتی عادت آن روزهایت بود
این روزها برای گرفتن خبری از من عجیب صبور شده ای
**********************************
وقتی کسی دیربه دیر ازم یاد می کنه
نگرانش نمی شم حتما شاد بوده از یادش رفتم!
**********************************
چوپان قصه ی ما دروغگو نبود
او تنها بود و از فرط تنهایی فریاد گرگ سرمی داد
افسوس که کسی تنهایی اش را درک نکرد
و در پی گرگ بودند و در این میان فقط گرگ فهمید که چوپان تنهاست
**********************************
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند
بلبل شوقم هوای نغمهخوانی میکند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند
**********************************
شمع این مساله را بر همه کس روشن کرد
که توان تا به سحر گریه ی بی شیون کرد
**********************************
من همان برگم که بر روی درخت
لرزم از برد چنین پاییز سخت
در نهایت باید افتاد و گریست
به درخت گفت خداحافظ و رفت
**********************************
من از اعدام نمی ترسم!
نه از چوبش نه از دارش
من از پایان بی دیدار می ترسم
**********************************
چهار تا رفیق فابریک دارم
حسرت ، غم ، ماتم و تنهایی
بهشون سفارش کردم تحویلت نگیرند
**********************************
هیچوقت نفهمیدم
که چرا درست همان کسی که فکر می کنی
باهمه فرق داره یک روز مثل همه تنهات می ذاره
**********************************
نیمکت باهم بودن من تنهاست
من دل نشستن ندارم تو دلیل نشستن باش