عصرایران - گروه هنر و تجربه شامگاه شنبه ۸ اسفند ماه در پردیس هویزه مشهد، نشست نقدوبررسی فیلم «جزیره رنگین» را برگزار کرد. خسرو سینایی(کارگردان) و علی لقمانی(فیلمبردار) از تجربههای ساخت این فیلم در این میان دانشجویان و علاقهمندان به سینما سخن گفتند.
میخواستم نیمه پر لیوان را ببینمسینایی در همان ابتدا از نحوه و چگونگی ساخت این فیلم گفت: جزیره رنگین فیلمی بود که با روحیه شاد ساخته شد. طوری که بعد از اتمام فیلمبرداری بچه ها میگفتند کی دوباره برویم جزیره هرمز؟ پارسال وقتی که به من گفتند ما میخواهیم این فیلم را در مسابقه سینمای ایران جشنواره فیلم فجر شرکت دهیم من مخالفت کردم. چرا که میخواستم آن را علاقهمندان سینما تماشا کنند. اساسا این فیلم، فیلم امثال شماست که اینجا نشستهاید.» او همچنین درباره آشناییش با احمد نادعلیان گفت:«دکتر نادعلیان یک شخصیت آکادمیک است که با چنین جایگاهی بلند میشود میرود به جزیرهای دور افتاده میشود. جایی که خیلی از معتادها میرفتند ، همان جا آستین بالا میزند و در گسترش فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی آن جزیره کمک میکند و اتفاقا موفق هم میشود.»
سینایی اضافه کرد:«تمام حرف فیلم این است که ما میتوانیم در حد توان خودمان جامعهمان را بسازیم. من توانستم با ابزاری به نام سینما بگویم که نادیدهها و نامکشوفات زیادی در کشور داریم که سینماگران باید به سراغشان بروند. من وقتی فیلم را با همین ایده در لهستان و ونکوور کانادا نمایش دادم در هر دوی این کشورها واکنش جالبی دیدم؛ آنها میگفتند کاش زودتر روابط ایران و کانادا عادی شود و ما بتوانیم به این جزیره سفر کنیم. من این بار خواستم آگاهانه نیمه پر لیوان را ببینم و به جای عیوب منطقه جزیره هرمز زیباییهایش را ببینم.»
کسی که نقش دختر را بازی میکرد اصرار داشت به تهران بیایدسینایی در ادامه به نحوه کار با بازیگران اشاره کرد :« سعی کردم نهایت آرامش را به آنها منتقل کنم. این آرامش موقع کار با نابازیگر به شدت مهم است. من یک بار وسط گرفتن صحنهای توی مانیتور دیدم یک نفر رد شد! همان جا عصایم را با عصابانیت کوبیدم به زمین. از آنجا به بعد همان بازیگری که داشت با کمال آرامش بازیش میکرد از من ترسید و هرکاری کردم تا دوباره به آن آرامش خودش بازگردد نشد. اما کار با آقالی دکتر نادعلیان زیاد سخت نبود. ما سه روز قبل از گرفتن سکانسها متنها را به او میدادیم و او میخواند و تمرین میکرد و بعد هم میآمد سر صحنه. کار با آقای احمدی هم راحت بودم، به هر حال او بازیگر شناخته شدهای است. بگذارید حالا که از نابازیگر گفتم این را هم بگویم که کسی که در فیلم نقش دختر را بازی میکرد بعد از اتمام فیلمبرداری اصرار داشت تا او را به تهران ببرم. از او پرسیدم ” دخترم تهران میخواهی بیایی چیکار؟” گفت من اینجا صبح تا شب تو خانه هستم و کاری برای انجام دادن ندارم. از طرف دیگر برای خودم هم جالب بود که وزارت کار برای این فیلم به من جایزه کارآفرینی داد. قاطعانه بعد از ۴۸سال کار در سینما فهمیدم که در اطراف و اکناف کشور استعدادهای زیادی وجود دارد که به نحوی باید از آنها استفاده کرد. سینما این امکان را به من میدهد تا آداب و رسوم ایرانی را بیشتر بشناسیم و ظرفیتهای ناشناخته کشورمان را به بقیه معرفی کنیم.»
حرفهای آقای سینایی را خیلی خوب میفهممعلی لقمانی از تجربه کار کردن با خسرو سینایی گفت: «من کارهای زیادی با آقای سینایی انجام دادم و در این فیلم هم کاملا حرفهای همدیگر را میفهمیدیم. مثلا اگر آقای سینایی میگفت من کلوزآپ میخواهم من دقیقا میدانستم چه کلوزآپی مدنظر ایشان است است.»
سینایی همچنین درباره همکاری فارابی برای ساخت این فیلم گفت:«من قبل از این قرار بود فیلمی با همکاری لهستان بسازم. حتی برای این کار من از آقای انتظامی خواهش کردم که با من به لهستان بیایند. اما متاسفانه مدیران فارابی گفتند که بودجه نداریم و بیا یک فیلم جمع و جورتر بساز و ما هم کمکت میکنیم. به هر حال فیلم نساختن یعنی کاری انجام ندادن و من دوست نداشتن منتظر این باشم که چه کسانی به من بگویند برو فلان کار را بکن. خودم باید کاری میکردم.»
با آگاهی باید سراغ موضوعات رفتسینایی از نوع نگرشی که در حال حاضر به اتفاقات با اشراف و تجربهای دارد صحبت کرد :« من حالا به طرف سوژه ای میروم که به آن باور دارم. مثلا کاری برای شهرداری ساختم که خودشان به من گفتند آن چیزی که خودت میبینی و به آن باور داری بساز. این کار را کردم ولی خب ظاهرا بعدش فهمیدم خیلی هم از آن خوششان نیامده است. در جامعه ما به همه چیز ایراد میگیرند برای همین سراغ ابعاد جامعهشناسانه موضوع نمیروم. از طرف دیگر حالا باید با آگاهی سراغ موضوعات رفت.»
(گزارش: قاسم فتحی - عکس: یاسمن ظهورطلب)