ز دو هفته قبل که آیتالله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا به سوال مصاحبه کنندگان درباره چگونگی انتخاب رهبری بعد از رحلت امام خمینی پاسخ داد و گفت چون در جلسه مجلس خبرگان، طرح شورائی شدن رهبری رای نیاورد خبرگان به سراغ انتخاب فرد برای رهبری رفتند و حضرت آیتالله خامنهای به رهبری انتخاب شدند، عدهای با توسل به یک دروغ تلاش کردند ایشان را متهم کنند درصدد شورائی کردن رهبری است.
به گزارش روزنامه جمهوری اسلامی، دروغ بودن این تبلیغات گسترده را علاوه بر اینکه میتوان در متن مصاحبه مشاهده کرد که هیچ سخنی از اینکه رهبری در آینده چگونه باید باشد به میان نیامده، از متن قانون اساسی هم میتوان به دست آورد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در 10 سال اول یعنی از 1358 تا 1368 رهبری را در دو شکل فردی و شورائی پیشبینی کرده بود ولی در سال 1368 که بازنگری قانون اساسی صورت گرفت فقط شکل فردی آن باقی مانده و شکل شورائی حذف شده است. بنابر این، اصولاً سخن گفتن درباره رهبری شورائی، خلاف قانون اساسی است و آقای هاشمی رفسنجانی نیز در مصاحبه خود چنین چیزی نگفتهاند.
با اینحال، عدهای که در میان آنها تعداد اندکی افراد سرشناس هم دیده میشود، در روزهای گذشته تلاش کردند تفکر شورائی شدن رهبری را محکوم کنند و مطرح کننده آن را بدخواه رهبری، دشمن نظام و عامل نفوذی بیگانگان معرفی نمایند. در این زمینه تبلیغات گسترده با استفاده از امکانات بعضی نهادها صورت گرفته و هنوز هم ادامه دارد.
سوال اساسی اینست که این تبلیغات گسترده آنهم درباره چیزی که اساساً دروغ است، چرا و با چه هدفی صورت میگیرد؟
از افراد سرشناسی که در دام این تبلیغات افتادهاند، وقتی پرسیده شد این سخن را که به آقای هاشمی رفسنجانی نسبت میدهید در کجا دیدهاید و ایشان چه وقت چنین مطلبی را گفتهاند؟ پاسخ روشنی نداشتند و به عبارات معروف «گفته میشود» و «نقل کردهاند» اکتفا کردند. معلوم شد این حضرات بدون آنکه خودشان مطلب را ببینند یا بررسی کنند که آیا صحت دارد یا نه؟ درباره آن اظهارنظر کردهاند و طرف را بشدت محکوم فرمودهاند! این، متاسفانه از بیماریهای خطرناک سیاسی است که حتی به جان این قشر هم افتاده است.
از این قشر که بگذریم، باقی میمانند کسانی که این دروغ را ساخته و آن را در سطح گسترده به این و آن منتقل کردهاند و با استفاده از امکانات فراوانی که در اختیار دارند به آن دامن میزنند. خبرهائی هم وجود دارد که نشان میدهد جاعلان این دروغ، با برنامهریزی حساب شدهای در تهران و شهرستانها محافل و مجالس فراوانی تشکیل میدهند و با اعزام افراد به آن محافل و مجالس، همین دروغ را به همراه شاخ و بالهای زیاد نقل میکنند. پیداست که هدف این برنامهریزان محفلی، استفاده ابزاری از این دروغ برای تحت الشعاع قرار دادن فضای انتخابات و صید کردن ماهی مقصود از آبی است که خودشان آن را گل آلود میکنند.
تجربه نشان داده است که این جریان دروغ پرداز هر قدر با توسل به دروغ و بداخلاقی تلاش کند رقیب را از چشم مردم بیاندازد، نتیجه معکوس میگیرد. حساب شخص آقای هاشمی رفسنجانی که روشن است و آراء ایشان بسیار بیش از آنست که تحت تاثیر این گردوغبارها قرار گیرد. این جریان دروغ پرداز، با این دروغ انتخاباتی حتی سایر رقبای خود را هم نمیتواند از میدان به در کند. توصیه اخلاقی ما به اینان اینست که با صداقت و اخلاق وارد صحنه انتخابات شوید تا مردم به شما اعتماد کنند.