«یک مطالعه آماری از حدود
۴۵۰۰ محقق و دانشجوی ایرانی غیرمقیم درخصوص انگیزهها و موانع بازگشت به
کشور نشان میدهد، ۴۷درصد از پرسششوندگان بهطور جدی به بازگشت به ایران
فکر میکردهاند اما برنامه مشخصی برای این بازگشت نداشتهاند، ۷۰ درصد از
این افراد هم گفتهاند کمک به پیشرفت ایران را از دغدغههای اصلی خود
میدانند و علاقهمند هستند در فعالیتهایی که مرتبط با ایران است همکاری
داشته باشند».
این آمارها را سورنا ستاری معاون علم و فناوری رئیسجمهور و
رئیس بنیاد ملی نخبگان به «شرق» میگوید، تا از تلاشهای بنیاد ملی و مهمتر
از آن، معاونت رئیسجمهوری برای بازگرداندن ایرانیانی که در گوشه و کنار
جهان در زمره برترینهای زمینه کاری خود هستند، خبر دهد.
تلاشهایی که به
گفته او در دو سال اخیر با روی کار آمدن دولتی که یکی از مهمترین شعارهایش
تزریق امید به فضای کشور است، جدیتر شده است. اما مسئله بازگشت
ایرانیهای نخبه خارج از کشور این روزها فقط به تلاشهای بنیاد ملی نخبگان
محدود نشده است.
تغییراتی که در زمینه سیاسی و اقتصادی در کشور در حال وقوع
است و گشایش و تسهیل مراودات سیاسی- تجاری با منطقه و جهان از یک سو و
بهوجودآمدن فضاهای جدید راهاندازی کسبوکار در داخل کشور موج جدیدی از
مهاجرت معکوسی را رقم زده که اگرچه هنوز کمرنگ و قوامنایافته است اما
میتوان گفت جریان آن یک جریان امیدوارکننده و روبهرشد است.
جریانی که
بهشدت به فضای کسبوکارهای دنیای وب گره خورده و مفهوم استارتآپ و
کارآفرینی مبتنی بر ابزارها و ظرفیتهای اینترنت کلیدواژههای تکرارشونده
آن هستند.
مهاجرت و مهاجرت معکوس
آمارهایی چون خروج سالانه ۱۵۰هزار نخبه از کشور، مهاجرت نفرات برگزیده
المپیادها و مسابقات و جشنوارههای علمی کشور دستمایه گزارشهای اجتماعی،
هشدارهای کارشناسی و البته تکذیبها و نگرانیهای مسئولان در سالهای گذشته
بوده است.
مهاجرتهایی که در کنار همه عوامل تأثیرگذار سیاسی، اقتصادی و
اجتماعی که در آن دخیل بوده، از یک فرمول مشخص جامعهشناختی تبعیت
کردهاند. اینکه در ترازوی سبک و سنگینکردنهای متغیرهای دو سوی معادله که
یکی مبدأ است و دیگری مقصد، کفه به سود مقصد چربیده است.
اردشیر گراوند
دانشآموخته جامعهشناسی و مدیرعامل مؤسسه نقش کلیک است که بخشی از
فعالیتهای آن به پژوهشهای اجتماعی اختصاص دارد، با اشاره به این معادله
به «شرق» میگوید: «برای برگرداندن یک نخبه به کشور باید این معادله
یکطرفه را به هم زد حالا نه لزوما همه متغیرهای آن، ولی باید متغیرهای
کلیدی را به نفع مبدأ تقویت کرد.
امنیت خاطر، آرامش ذهنی و ثبات در شرایط و
تقویت ساختارهای اقتصادی-اجتماعی مهمترین متغیرها در بحث مهاجرت معکوس
است. در یک مقیاس داخلی و در دولت احمدینژاد تلاش شد مهاجرت معکوس از
کلانشهرها بهویژه از تهران انجام شود، اما موفق نبود.
دلیل آنهم این بود
که تا وقتی معادله همان نابرابری قبل باشد نمیتوان افراد را وادار کرد که
مهاجرت کنند. نکته جالب این است که بیشترین مهاجرتهای معکوس در داخل
ایران در سالهای اخیر در استانهایی چون بوشهر اتفاق افتاده است که
مهمترین دلیل آن هم زیرساختهای اقتصادی ناشی از منطقه گازی عسلویه بوده
که شغل و تأمین معیشتی را به همراه داشته است».
اما به نظر میرسد تغییراتی
که در نتیجه حضور وب و محصولات مبتنی بر آن ایجاد شده، باعث شده تا شاهد
شکلگیری موج جدیدی در ارتباط با پدیده مهاجرت در میان جوانهای صاحب ایده
و نخبهای باشیم که این روزها محصول بازگشت آنها به کشور به برندهای
شناختهشدهای در دنیای وب فارسی و مهمتر از آن در فضای کسبوکارهای
آنلاین تبدیل شده است.
هادی فرنود که خود زمانی به قصد تحصیل به انگلستان
مهاجرت کرده بود، این فضای جدید را اینگونه شرح میدهد: «من در انگلستان
دو شرکت داشتم که یکی از آنها خیلی موفق بود و اتفاقا در حال رشد. ولی وقتی
برای یک مسافرت موقت به ایران برگشتم، تصادف کردم و پایم شکست و مجبور شدم
چند ماه بمانم.
در این چند ماه دیدم یک فضای جدید در حوزه کسبوکارهای
نوپای مبتنی بر وب شکل گرفته و یک انرژی خیلی مثبتی هم در آن جریان دارد.
دیدم با توجه به بکربودن بازار ایران فضای خوبی برای راهاندازی
کسبوکارهایی از جنس همانها که من در انگلستان داشتم، وجود دارد.
ترجیح
دادم یک مدت بمانم و اینجا کار کنم ولی بعد از چندوقت دیدم کاملا ماندگار
شدهام». او از نامهایی چون حسام آرمندهی که سایت مشهور کافهبازار را راه
انداخته و نازنین دانشور و علیرضا جوزین نام میبرد که با وجود
موقعیتهایی که در خارج از کشور داشتهاند، فضای جدید استارتآپهای ایرانی
آنها را به کشور بازگردانده و اتفاقا به چهرههای موفق این فضا هم تبدیل
شدهاند.
او میگوید مسلما تصویب برجام و امیدهایی که درباره آینده
کسبوکار در ایران و ثبات بیشتر اقتصادی- اجتماعی ناشی از آن به وجود آمده،
در تقویت این جریان بیتأثیر نخواهد بود. هرچند گلایه میکند که هنوز رتبه
جهانی ایران در فضای کسبوکار همان رتبه ناامیدکننده قبلی است و قوانین
دستوپاگیر بانکی و بیمهای به قوت خود باقی ماندهاند.
«برای آدمهای
خوشفکر و صاحبایده که به دنبال کارآفرینی و ثروتآفرینی هستند بازار بکر
ایران با ۸۰میلیون مخاطب یک معدن طلاست. کسی هم که برمی گردد همان اول
میپذیرد که خودش را برای بوروکراسی معیوب و موانع دستوپاگیر آماده کند.
اما چیزی که مشهود است امکان رسیدن به موفقیت در همین فضا با تمام فراز و
فرودهایش است. برندهایی چون کافه بازار و آپارات و دیجیکالا اعتماد بهنفس
خیلی از جوانها برای برگشتن را بالا بردهاند». فرنود تأکید میکند که
همان هزینههایی که وقت مهاجرت یک نفر میپردازد، باید برای مهاجرت معکوس
هم بپردازد.
«باید خیلی از پیوندهای شغلی و تحصیلی و عاطفی خود را که برای
ساختنشان خیلی سختی کشیدهاید، رها کنید و برگردید. این کار هم ریسک دارد و
هم جسارت میخواهد بهخصوص برای کسی که یکبار موقع رفتن این هزینهها را
پرداخته، تصمیمگیری سخت میشود اما فرصت بهوجودآمده در داخل ایران آنقدر
جذاب است که خیلیها به فکر برگشتن افتادهاند».
از چه حرف میزنیم؟
استارتآپها به کسب و کارهایی گفته میشود که با سرمایه اندک و معمولا
برپایه یک ایده نو و با نیروی انسانی بسیار کمی شروع به فعالیت میکنند، با
این تفاوت که درصورت موفقیت امکان رشد سریع و تصاعدی دارند. چیزی شبیه
همان فیسبوک و اینستاگرام که توسط جوانهای محصل و با تکیه بر ظرفیتهای
اینترنت بنا و خیلی زود تبدیل به شرکتهای چندمیلیارد دلاری شدند.
در
ایران نمونههایی چون دیجیکالا، تخفیفان، زودفود، آپارات و بایکس از این
دست کسبوکارهای آنلاین هستند که اگرچه هنوز به رقمهای نجومی تکیه
نزدهاند اما برخی از آنها روزانه چنددههزار مشتری دارند و برخی از آنها
چندهزار شغل هم ایجاد کردهاند.
ویژگی مهم استارتآپها همان است که
سالها پاشنه آشیل راهاندازی کسبوکار در ایران بوده است یعنی سرمایه اندک
و نیروی انسانی کم. کسبوکارهایی که برخی از آنها با یک لپتاب و یک خط
اینترنت شروع کردهاند و حالا چندهزار کاربر و البته چندصد کارمند دارند.
این همان فضای جدید استارتآپی ایران است که خیلی از مهاجران نخبه ایرانی
را ترغیب کرده یکبار دیگر قصد مهاجرت کنند اما اینبار به سوی وطن. محسن
ملایری یکی از مدیران ارشد شرکت آواتک است.
یک شتابدهنده کسبوکار که کارش
به زبان ساده حمایت از استارتآپها و ایدههای جدید است. او که خودش
تجربه چندسال زندگی در خارج از ایران را داشته، درباره این فضای جدید به
«شرق» میگوید: «استعدادهای زیادی از ایران در کشورهای مختلف در حال کار
هستند. دلیل هم آن است که فکر میکنند از این استعداد نمیتوانند در داخل
کشور استفاده کنند.
تغییری که فضای جدید کسبوکارهای آنلاین در ایران به
وجود آورده، بهشدت در حال تأثیرگذاری روی این ذهنیت است. در سالهای اخیر
نخبههای ایرانی برای ماندن امیدوارتر شدهاند و آنها هم که رفتهاند برای
بازگشت انگیزه بیشتری پیدا کردهاند.
ما پرسشنامهای را در میان تعدادی از
جوانهایی که در استارتآپهای ایرانی کار میکنند توزیع کردیم که یک
نتیجه جالب از آن به دست آوردیم. ۲۵ درصد بچههایی که قبلا به فکر مهاجرت
بودهاند، گفتند که با دنبالکردن ایدههایشان در فضای فعلی این فکر از
سرشان افتاده است!» کاری که آواتک و بهطور کلی فضای جدید بهوجودآمده
امکان آن را در اختیار جوانهای صاحب ایده قرار داد، همان فرصت
آزمونوخطاکردن و جلوگیری از سرخوردگیهای ناشی از شکست است.
گراوند با
اشاره به این موضوع درخصوص مهاجرت معکوس ایرانیها به داخل کشور میگوید:
«اینکه نهادهای مختلف به نخبگان امکان آزمونوخطا بدهند و این فرهنگ را
بهوجود بیاورند که ثروتآفرینی در جامعه بر منافع فردی ارجحیت دارد،
نهتنها در کاهش مهاجرت نخبگان علمی و اقتصادی تأثیرگذار خواهد بود بلکه
میتواند در کنار تقویت متغیرهایی چون احترام به مالکیتهای فردی و تغییر
نگاه به ثروتمندان کارآفرین، زمینه بازگشت تعداد زیادی از ایرانیهای مهاجر
را که در دو دسته نخبگان اقتصادی و نخبگان علمی قرار میگیرند، فراهم
کند».
معاون رئیسجمهور و رئیس بنیاد ملی نخبگان هم با اشاره به راهاندازی
طرح همکاری با متخصصان و دانشمندان ایرانی غیرمقیم، تسهیل موانعی چون
سربازی پسران، بوروکراسیهای بازدارنده و تأمین حقوق مادی و معنوی نخبگان
مهاجرتکرده میگوید این بنیاد سعی در تقویت روند مهاجرت معکوس دارد.
«حدود
١٠ ماه است که براساس یک سامانه این طرح اجرا شده تا در قالب حمایت از
انجام دورههای علمی و تحقیقاتی چون انجام فرصت مطالعاتی، تعریف پروژههای
کوتاهمدت و بلندمدت و برگزاری سخنرانیها و کارگاههای تخصصی به ارتباط
مؤثر محققان و متخصصان برجسته ایرانی خارج از کشور و مراکز پژوهشی کشور کمک
کند و درنهایت زمینه بازگشت آنها را فراهم کنیم». ستاری میگوید استقبال
ایرانیهای مقیم خارج از این طرح و نتایج آن در این مدت، فراتر از انتظار
بوده است.
ثبات و داستانهای خودمانی
جامعهشناسان اعتقاد دارند فرایند جهانیشدن مفهوم مهاجرت را از ریشه و
تبار اولیه و تاریخی آن جدا کرده است. دیاسپورای انسانی دیگر نه به معنای
کندن و جابهجایی به یک سرزمین جدید و جلای همیشگی وطن، بلکه برقراری شکل
جدیدی از ارتباط با سرزمین مادری است. یعنی شهروند جهانیشدن نخبگان، این
امکان را در اختیار آنها و جامعهشان قرار داده تا بر سر یک ارتباط متفاوت
اما با فاصله از یکدیگر تفاهم کنند.
ارتباطی که ظرفیت همیشگی بازگشت را در
درون خود نهفته دارد. اما با این حال مهمترین متغیرهایی که شهروندان را
مجبور به مهاجرت میکند، در بازگشتن آنها همچنان نقش کلیدی دارد. «ثبات و
بیشبینیپذیربودن آینده یکی از مهمترین و ارزشمندترین مؤلفههای زندگی در
جوامع پیشرفته است که میتواند هر صاحب استعدادی را برای مهاجرت وسوسه
کند.
یعنی در کنار امکانات و ساختارهای جامعه مقصد، که در حوزههایی چون
تحصیل، کار، زندگی خانوادگی و رفاه فردی خود را بروز میدهد؛ ثبات این
جوامع نقش مهمی در مهاجرت و ماندن افراد دارد». صحبت از ثبات از زبان سینا
سوهانگیر است؛ یکی از نخبگانی که درحالحاضر از کارمندان ارشد شرکت توییتر
است.