شرق/ محمد حقانی _ عضو شورای اسلامی شهر تهران
شهر تهران، با همه گستردگی و قلمرو وسیعش و باوجود سابقه ١٠٥ سالهای که در نهادسازی، مدیریت شهری ذیل عنوان «بلدیه یا شهرداری تهران» در تاریخ خویش دارد، اما با کمال تأسف هنوز از مشکلات عدیدهای رنج میبرد؛ توسعه فضای سکونت شهری و ایجاد فاصله طبقاتی که در اثر مهاجرت بیرویه حادث شده، حاشیهنشینی و بعضا بیخانمانی را بر جغرافیای جمعیتی شهر، تحمیل کرده است و تهران را عملا به لحاظ توان معیشتی به جنوب و شمال تقسیم کرده است؛ طبقات بهشدت مرفه و اقشار گرفتار فقر و فساد و تباهی و محرومیت، دو تصویر کاملا متناقض است که هر دو خود را بد نشان میدهند.
توسعه شهرها، نیازمند نظام برنامهریزی و چشماندازیهای افقمند است که الزاماتی را پیش چشم مدیران شهر میگشاید و بیتوجهی به آن، آینده را تیرهوتار خواهد کرد. توسعه همهجانبه در گرو نظام برنامهریزی همهجانبه است و برنامهریزی درازمدت دلالت بر عمق حرکت در بیتوازنی طبقات اجتماعی دارد.
مدیریت شهری که در قامت سازمان عریض و طویل شهرداری، به تصویر کشیده میشود با مجموعهای از تکالیف، وظایف و الزامات باید پاسخگوی نیاز شهروندان خویش باشد؛ شهرداری هم به مثابه دولتهای محلی دو سویه از مأموریتها را برعهده دارد، نخست اقدامات اثباتی و افزایش سطح منزلت اجتماعی و رفاهی مردم و دوم تلاشها و کوششهایي که جنبه بازدارنده دارد.
در برابر ناهنجاریها گامهای استواری باید برداشته شود که این دو سنخ از مسئولیتها عملا در راستای هم تعریف میشود و اگر نسبت به هریک بیتوجهی صورت گیرد، لاجرم تلاشهای دیگر را تحتالشعاع قرار میدهد و از کارآمدی آن خواهد کاست. این مجموعه مأموریتها زمانی اهمیت و تأثیرگذاری خود را نشان میدهد که مدیریت مسئول در برابر قلمرو و جمعیت گسترده میلیونی قرار گیرد؛ مانند تهران که به اعتبار جمعیت روزانه نزدیک به ١٠میلیون نفری، فصل مهمی از وظایف را پیشِروی مدیرانش قرار میدهد.
تجربه پیشین نشان میدهد شهرداری تهران پیش از انقلاب و حتی در ١٠ سال اول تأسیس نظام جمهوری اسلامی، نظام برنامهریزی کارآمد نداشته است؛ البته بیتردید برخی تحولات سیاسی و بیثباتی در این بحران ناکارآمدی و فقدان برنامهریزی مؤثر بوده است.
خوشبختانه در پایان جنگ تحمیلی و استقرار دولت سازندگی، روح برنامهریزی و نگاه استراتژیک به نهاد شهرداری برگشت و آثار ارزنده خود را در هر دو سوی از تکالیف؛ یعنی ارتقای سطح رفاه و آسایش مردم و جلوگیری از رشد حاشیهنشینی و برچیدهشدن زاغهنشینها و برخی ناهنجاریهای شهری، نشان داد که مورد احترام مردم بود و بنا به دلایلی دچار رکود و توقف شد و... .
این عارضه با افزایش سطح توقعات شهروندان، بار دیگر، شهروندان تهرانی را با برخی از مشکلات مواجه کرده است. درحالحاضر، چند سالی است که ثبات مدیریت در شهرداری تهران، زمینههای قابل اعتمادی را برای فائقآمدن بر مشکلات و ناهنجاریهای اجتماعی فراهم کرده است. مشکلات تحریم و از آن مهمتر بیتدبیرهای حاصل از مدیریت کشور حدفاصل سالهای ٨٤ تا ٩٢، بار سنگینی از نابرابریهای اقتصادی، بههمخوردن تعادل زندگی، توسعه فقر، آلودگیهای مواد مخدر، بیکاریها و حاشیهنشینیهای غیرقابل کنترل را بر مدیریت شهر تهران تحمیل کرده است.
اگرچه این انتظار جدی از دولت وجود دارد که در رفع نابرابریها و کاهش آلام اجتماعی مردم در شهرهای مصیبتزده گامی به جلو بردارد، اما بنا به تکالیف ذاتی که مدیریت شهری در این زمینهها دارد، نباید در انتظار دست غیبی نشست و اگر امروز شهرداری تهران با مدیریت جهادی و اعتقادی در این زمینه کاری صورت ندهد، قطعا فرصتها ازدسترفته و فردا و فرداها دیر خواهد بود.
سخن کوتاه امروز من حول موضوع معضلات جذب شهر و کارتنخوابهای تهران است. محیط زیست انسانی، جایگاهی است که زیست انسانی را در تراز اصول و معیارها و شاخصهای روشن و قابل دفاع، تأمین و تضمین میکنند. محیط زیست فقط طبیعت را دربر نمیگیرد که مهمتر از پاسداری از طبیعت، رابطه سالم حیات انسان در کنار انسان نیز از عناصر تشکیلدهنده زیست در محیط سالم طبیعت بهجا میماند.
امروز در تهران بیش از ١٥ هزار معتاد خیابانی داریم، که همگی فاقد حداقل بهرهمندیهای اجتماعی و معیشت فردی هستند؛ آنها انسانهایی بودهاند همچون بنده و شما که در اثر قهر اقتصادی و نابرابریهای اجتماعی به موجودات مأیوس و ازدسترفتهای تبدیل شدهاند که خودشان از ادامه زندگی خسته شدهاند.
از این جماعت بزرگ که عملا دو درصد جمعیت تهران را تشکیل میدهد، بیش از سههزار نفر آنها، بانوانی هستند که گرفتاریهایشان بهدلیل جنسیت، نسبت به مردان مضاعف است. اعتیاد مهمترین عامل در ناهنجاری و شکلگیری کارتنخوابی در تهران است. امروز میانگین سن اعتیاد در کشور با کمال تأسف ١٨ سال است، که بسیار خطرناک است و پیام نگرانکنندهای را به جامعه مخاطب انتقال میدهد.
در مدیریت سازمانیافته پس از جنگ در تهران قرار بود که پارکها محل امن و آسایش مردم باشد و این درک درست کمتر از پنج سال جنبه عملی به خود گرفت و ضمن توسعه فضای سبز، تنفس سالم و استفاده از محیطهای آرامبخش و پارکها، بخش مهمی از تنوعات زندگی شهروندان را تشکیل میداد، اما با کمال تأسف باید گفت امروز دیگر فضاهای عمومی سبز شهر و پارکها، فضای آرامبخشی برای خانوادهها نیست و عموما جولانگاهی برای معتادان و بیمارانی است که از سوی آنها هر عمل ناهنجار و غیراصولی، متصور است.
دیروز در مدیریت شهر، شهروندان مناطق جنوبی افتخار میکردند دروازهغار و شوش را در ترازی از معیارها و شاخصهای درست زندگی ساماندادهاند، اما امروز بار دیگر دروازهغار، یعنی سمبل آسیب اجتماعی و فقدان سلامت و تهدید برای شهر تهران، درگیر بحران انسانی کارتنخوابهاست که اگر درمان نشود، بدونشک توسعه و تسری پیدا میکند کارتنخوابی، محصول عمده اعتیاد است و بلاشک اعتیاد خانمانسوز، ریشه در فقر اقتصادی دارد.
آیا این ریشه تباهی و بدبختی، مسئولیتی بر دوش بنگاههای اقتصادی که به دلایلی نیروهای محروم کارگر خود را از ادامه کار باز میدارند، نمیگذارد؟! برحسب آمار و اطلاعات منابع رسمی، بیش از ٦٣ درصد معتادان، جزء کارگران صنعتی و حرفهای بنگاههای اقتصادی هستند که به دلایل اقتصادی، بیکار شدهاند و بهتبع آن، ناهنجاریهای بهداشتی و اجتماعی نیز گریبان آنها را گرفته است.
دو دهه قبل، محله هرندی جزء مناطق سالم و ارتقایافتهای بود که زندگی در آن امر طبیعی و مشابه دیگر مناطق به حساب میآمد، اما امروز بالغ بر ٧٠٠ پلاک از واحدهای مسکونی در این محله، گرفتار آسیبهای جدی اجتماعی است و مدیران بهزیستی به آنها پلاکهای قرمز میگویند، اگرچه بیش از این تعداد نیز پلاکهای زرد وجود دارد که در معرض آسیب جدی قرار دارند. امروز یک کارتنخواب از حداقل حمایتهای لازم بیبهره است.
در بررسیهای میدانی صورتگرفته، چهبسا افراد سرگردانی نیز دیده نشدهاند که ممکن است سرپناه داشته باشند، اما به دلایل گوناگون، ازجمله بیکاری و آلودگی به مواد مخدر، از سوی خانواده طرد شدهاند.درباره آسیبهای اجتماعی کارتنخوابها و اعتیاد، بهویژه در جنوب شهر تهران، اظهارات بسیاری مطرح شده و تلاشهایی نیز در مسیر کنترل آن به کار رفته است.
البته این تلاشها و تدبیرها مشروع و تقدیرشدنی خواهد بود اما بنده در پایان عرض خود، خواستار یک حقیقتم و آن اینکه شهرداری محترم تهران لاجرم باید با تدبیر افقمند و با حضور همه عناصر و نهادهای ذیربط، بهویژه وزارت کار و سازمان بهزیستی و برخی خیرین و با توجه به تجارب پیشین، مطابق با نظام برنامهریزی بلندمدت و هوشمند، به طور اصولی و کارآمد به درمان این بیماری سخت بپردازد؛ عارضهای که بهسرعت وجه اپیدمیک نیز به خود خواهد گرفت.
اینجانب و دیگر اعضای محترم شورای شهر، بهویژه در کارگروه محیطزیست شوراها، با کمال قدرتمندی و احساس مسئولیت در کنار مدیریت شهرداری تهران برای رفع این ناهنجاری خواهیم بود.