آنها را دیدهایم. تعدادشان کم است، اما وجود دارند. در همین جامعه و با همه نیازهای انسانی. در سالهای اخیر در رسانههای صوتی و تصویری تصاویر بیشتری از آنها را دیدهایم.
به گزارش شرق، مثلا در برنامههای مشهور تلویزیونی، جشنوارهها، جنگهای شادی و ... . گاه با پوشش معمولی و گاه با پوششی که برای جمعیت تماشاگر جذاب باشد و تصاویری از این دست بیشترین حجم ذهنیت ما از افرادی با قد و قامت کوتاه را در بر میگیرد.
اما آیا باید از این افراد به عنوان ابزاری برای خنداندن یا جلب ترحم استفاده کرد؟ آیا تفاوت فیزیکی به تفاوت توانایی این افراد هم منجر شده است و آنها در زمره معلولان قرار میگیرند؟ اوضاع تحصیلی این بخش از جمعیت کشور چگونه است و اصولا چه حجمی از جمعیت کشور را این افراد تشکیل میدهند؟
بسترهای اشتغال این افراد فراهم شده است یا نه؟ در این گزارش سعی کردهایم در گفتوگو با کارشناسان، افراد کوتاه قامت و مسئولان انجمن کوتاهقامتان ایران به سؤالات مطرحشده پاسخ دهیم.
هرچند بعضی از این افراد خود را معلول نمیدانند، اما با توجه به تعریف معلولیت که به نوعی نقص جسمی و در نتیجه توانایینداشتن در استفاده از امکانات اجتماعی محسوب میشود، این طیف افراد نیز جزء شاخهای از معلولیت هستند؛ افرادی که قدشان گاه از ٦٠ سانتیمتر شروع میشود.
حرفهایشان هم همان حرفهای معلولان است. اگر پای درددل معلولان نشسته باشید، عمده گلایه آنها از وضعیت موجود در فضای شهر از جمله ادارات، پارکها، بانکها، کیوسکهای تلفن، مساجد، وسایل نقلیه عمومی و سایر مکانهای عمومی است؛ اینکه با وجود نقصان در یک عضو نمیتوانند مانند افراد معمولی از این امکانات استفاده کنند.
از طرفی میخواهند در اجتماع باشند و زندگی یک فرد معمولی را داشته باشند. حتی اگر براساس ظاهر امر، قضاوتی هم داشته باشیم به راحتی میتوانیم عدم مناسبسازی خدمات اجتماعی برای این افراد را ببینیم.
این امر در نهایت به دورماندن این افراد از فضای اجتماع منجر شده است. تا جایی که براساس بررسیهای انجامشده توسط سازمان بهزیستی کشور، میزان دسترسی افراد دارای معلولیت به فضاها و مکانهای عمومی در کل کشور به میزان ٢٧ درصد، در بخشهای آموزشی هفت درصد و در محیط فیزیکی و مبلمان شهری تنها شش درصد است.
به این آمار باید درصد اندک اشتغال این افراد بهویژه کوتاهقامتان را هم اضافه کنیم. به همین دلیل این افراد خواستار رسیدگیهایی در این زمینه هستند و انجمن کوچولوهای ایران دقیقا در راستای همین اهداف تشکیل شده است.
ما معلول نیستیم
نبض صدایش، محکم و بشاش میزند و از احقاق حقی سخن میگوید که تاکنون به آن نرسیده است. انجمنی هم تشکیل دادهاند با بیش از ٢٠٠ عضو. میگوید بهصورت خودجوش و کاملا شخصی درصدد حمایت از افرادی با این مختصات فیزیکی برآمدهاند. میگوید قدرت ذهن، قدرت درونی و حتی قدرت فیزیکی ربطی به مقدار سانتیمتر قد و قامت ندارد.
این جملات را سیدمحمدرضا جلالی، مدیر روابطعمومی انجمن کوچولوهای ایران که معتقد است معلول نیستند، میگوید؛ انجمنی که با شعار «کوتاهقامتان بلندهمت» از سال ٨٨ کار خود را آغاز کرده است؛ یعنی حدودا شش ساله است. انجمنی با اعضایی که قدشان زیر ١٤٠ سانتیمتر است.
میگوید در سراسر ایران بیش از ٢٠ هزار نفر با این ویژگی فیزیکی زندگی میکنند و میتوان گفت که ٥٥ درصد زن هستند و ٤٥ درصد مرد. البته تاکنون تنها ٧٠٠ نفر مدارک خود را برای انجمن فرستادهاند یا خود را معرفی کردهاند. درحالیکه ٢٠ هزار نفر؛ یعنی شهری با جمعیتی قابلتوجه. جمعیتی که مانند هر انسان دیگری نیازهایی دارند.
نیاز به خوراک و پوشاک، نیاز به تشکیل خانواده، نیاز به هویت مستقل اجتماعی و اگر خوب دقت کنیم، متوجه میشویم که پایه و اساس رفع همه این نیازها آمادهبودن بسترهای اشتغال این افراد است.
بیکار بینمان زیاد است
اما اگر بپذیریم که این افراد زیرمجموعه جامعه معلولان قرار میگیرند، با چندین پرسش مواجه میشویم. آیا زمینههای اشتغال برای این افراد فراهم شده است؟ آیا مناسبسازیهایی برای مشارکت اجتماعیشان و استفاده از خدمات شهری و محیطی صورت گرفته است؟ ظاهر اجتماع و محیطهای کاری که جواب مثبتی به این پرسشها نمیدهد.
با صحبتهایی که با این افراد داشتهایم آنها هم از ناملایمتیهایی میگویند که در ارتباط با اشتغال و اقتصادشان در جامعه وجود دارد. جلالی میگوید نامههای بسیاری به ارگانهای دولتی ارسال کردهایم.
از دفتر ریاستجمهوری گرفته تا بالاتر و حتی پایینتر. ارگانهای خدماتی و فروشگاههای زنجیرهای را هم به فهرست دریافتکنندههای نامهها اضافه کنید. اما جواب نه روشن بوده و نه تاریک، بلکه این افراد را در حالتی معلق نگه داشتهاند.
جلالی اضافه میکند: درست است که به ما نمیگویند به دلیل فیزیک خاصی که دارید، کاری به شما نمیدهیم اما این مسئله را میتوان از عدم پاسخگویی و توجهنکردنشان فهمید. چون افراد تحصیلکرده ما هم که درخواست دادهاند، جوابی نگرفتهاند.
کارهای خاصی که ما میکنیم
مدیر روابطعمومی انجمن کوچولوهای ایران در پاسخ به سؤالی درباره اینکه چه کارهایی را افرادی با ویژگیهای اعضای انجمن شما میتوانند انجام دهند که دیگران نمیتوانند میگوید: هر نوع کار اجرائی و مدیریتی را اعضای ما نیز با داشتن تحصیلات و مهارت در آن زمینه میتوانند، انجام دهند.
اما مشاغلی هم هستند که شاید افرادی با قامت معمولی نتوانند انجام دهند، اما اندام کوچک اعضای انجمن ما در مشاغلی مانند خدمات هواپیمایی میتواند کاربرد داشته باشد. مثلا برای شستوشو، قسمتهایی از هواپیما مانند موتور که افرادی با قامت معمولی نمیتوانند وارد آن شوند، مثلا اعضای انجمن ما و افرادی با ویژگی فیزیکی ما به راحتی میتوانند این کار را انجام دهند.
یا در آتشنشانیها و در زمان وقوع حوادثی چون زلزله برای ورود به قسمتهای تنگ و باریک، جثه کوچک لازم است. وی که خودش نیز لیسانس الهیات دارد، ادامه میدهد: بعد از تشکیل انجمن و برگزاری جلساتی برای توانمندی این افراد، تعداد تحصیلکردههای ما بیش از دو برابر شده است و افراد در رشتههای مختلف تحصیل کردهاند و توانمندیهای متنوعی دارند.
جلالی خودش ٣٩ سال دارد و بیش از چهار سال به دنبال کار بوده است و بهخوبی با معضلات بیکاری این افراد آشنایی دارد و اضافه میکند که تاکنون نوع استفاده ارگانهای دولتی از اعضای انجمن ما، مناسبتی و حتی شاید بتوان گفت تبلیغاتی بوده است.
مثلا تلویزیون از بعضی از بچههای ما برای رونق برنامههای خود استفاده میکند. حتی در کارهای تبلیغاتی در مناسبتهای مختلف هم ما را برای شیرینکاری و کارهای بهنظر آنها هنری، دعوت میکنند. اما کارهایی از این دست نمیتواند زمینه اشتغالی برای ما فراهم کند.
به توانایی ما شک دارند
انزواطلبی افرادی که نقصی در ظاهر فیزیکی خود دارند، مسئلهای است که کوتاهقامتان ایران هم با آن دست به گریبان هستند. به همین دلیل هم انجمن سعی دارد میزان مشارکت اجتماعی این افراد را افزایش دهد.
مثلا تشکیل تیم فوتبال و برگزاری مسابقات ورزشی، حضور در جشنوارههای مختلف سینمایی و موسیقی و برگزاری اردوهای زیارتی اقداماتی است که انجمن انجام میدهد تا این افراد بهتعبیری دیده شوند، هویت مستقلی پیدا کنند و از قافله زندگی اجتماعی عقب نمانند.
برای اشتغال این افراد هم اقداماتی شده است؛ مثلا با رایزنیهای انجمن با شهرداری تهران ١٤ نفر در حوزه معاونت اجتماعی مشغول به کار شدهاند. اما سازمان دیگری برای استخدام این افراد پیشقدم نشده است. جلالی میگوید سازمانها کمتر به اعضای ما اعتماد میکنند و شاید به میزان توانایی انجام کار این افراد شک دارند.
البته تفاوتهایی هست
افرادی با این ویژگی بعد از ٤٠سالگی با نرمی استخوان و از کارافتادگی زودرس مواجه میشوند بنابراین سن بازنشستگیشان باید کمتر از افراد دیگر باشد. به همین دلیل شاید بخش خصوصی کمتر رغبتی به استخدام افرادی با این بازه زمانی کاری داشته باشد.
در اینجا نقش دولت و ارگانهای دولتی پررنگتر میشود. بنابراین ایجاد زمینههایی برای پرداخت تسهیلاتی برای بیمه، وام و استخدام آسانتر و غیره نیز باید در برنامههای دولت قرار بگیرد. جلالی با بیان این جملات میافزاید: بالاخره ٢٠ هزار نفر را نمیتوان نادیده گرفت.
جمعیتی که طیف سنی متنوعی هم دارند و از کودک دوماههای که این ویژگیاش در زمان بارداری تشخیص داده شده تا پیرمرد ٨٠ساله در این جمعیت حضور دارند. این آمار نشان میدهد این افراد حداقل به هشت دهه اخیر تاریخ ایران مربوط هستند و تاکنون باید فکری برای اشتغالشان میشد.
اما مسئلهای که از سازوکارهای جامعه میتوان بهراحتی دریافت کرد این است که این افراد در برنامههای اقتصادی سازمانها جایگاه مشخصی ندارند.
فیزیک خاص و نبود توجه کافی به ایجاد اشتغال برای کوتاهقامتان، بعضا مسائل روحی و روانی زیادی هم برای این افراد ایجاد کرده است.
یکی از این افراد یعنی شاهین فرزانه از اردبیل ازجمله کوتاهقامتانی است که گلایههای زیادی را با ما مطرح کرده است؛ از نبود کار و اینکه دیگر احساس سرباربودن برای خانواده به او دست داده است. میگوید چند سال پیش مادرش را از دست داده و الان هزینههای زندگیاش را پدرش میپردازد.
پدری که خودش نیز دیگر توانی برای کار ندارد. فرزانه میگوید ما هم حق زندگی داریم. ما نباید به دلیل فیزیک خاصی که داریم، از کار و فعالیت اجتماعی محروم شویم. فرزانه میگوید تنها بهدستآوردن شغل میتواند از مشکلاتش بکاهد. وی همچنین اضافه میکند که در اردبیل انجمنی نداریم که از ما حمایت کند و خواستههای ما را پیگیری کند.
تافتهجدابافته نیستیم
حسین لنگرودی، کوتاهقامت دیگری است که از اعضای سابق انجمن است. اما نسبت به دیگران دیدگاه متفاوتی به فیزیک خود و امثال خود دارد. میگوید ما تافتهجدابافته نیستیم. من خودم راننده هستم و با وانت کار میکنم.
از عهده همه مسائلم هم برمیآیم. این کوتاهقامت همچنین اضافه میکند که نباید خود را جدا از جامعه و فردی متفاوت بدانیم. میگوید اگر مهارت باشد، کار هم هست. این عضو سابق انجمن همچنین میگوید: جلب ترحم جامعه با حضور در برنامهها و شوهای تلویزیونی در شأن این افراد نیست. میگوید باید طوری رفتار کنیم که متفاوت بهنظر نرسیم.
وی مسئله بیکاری را تنها منحصر به این افراد نمیداند و میگوید تحصیلکردههای زیادی با اندامی معمولی هم در جامعه ما بیکار هستند. اگر اعضای ما میخواهند تسهیلاتی هم بگیرند، نباید این امر به تنپروری و تنبلیشان منجر شود. وی تسهیلات بیمه، حقوق بازنشستگی، مسکن و ... را حق این افراد میداند اما نه به شکل جلب ترحم.
لنگرودی اضافه میکند: برای زمینهسازی اشتغال این افراد میتوان سهولت بیشتری قائل شد. شرط سنی را برداشت، ساعات کاری کمتری را در نظر گرفت اما در نهایت باید هرکسی نان مهارت و بازوی خود را بخورد نه کوتاهی قامت را.
از کوتاهقامتان لیبلزدایی کنیم
سهیل معینی _ مدیرعامل شبکه نابینایان کشور و فعال حقوق معلولان
در یک دهه گذشته در سراسر جهان انجمنهایی با حضور این افراد تشکیل شده تا حقوق این افراد را پیگیری کنند. همانطور که در تعاریف نوینی که از معلولیت وجود دارد، به این مسئله اشاره میشود که معلولیت درواقع زمانی رخ میدهد که نقصی جسمی یا ذهنی مانعی برای مشارکتهای اجتماعی باشد.
یعنی فردی در تعامل با محیط اطرافش و برای حضور در مناسبتهای اجتماعی، مکانهای عمومی و برای دریافت خدمات اجتماعی با مشکل مواجه است. مثلا برای حضور در سالن سینما یا تئاتر و ... ابزاری متناسب با اندام این افراد تعبیه نشده است.
بنابراین به دلیل آماده نبودن محیط برای مشارکت این افراد، آنها از دریافت خدمات ارائه شده در جامعه محروم شدهاند پس باید توانبخشی اجتماعی درموردشان صورت بگیرد تا هم هویت اجتماعی خود را بهدست بیاورند و هم زمینههای بهدستآوردن شغل پایدار برایشان فراهم شود.
اما متأسفانه تاکنون در جامعه ما حضور این افراد با برچسبهایی چون ابزاری شادیساز یا با برچسب داشتن نقص غیرقابل جبران و تحقیرآمیز همراه بوده است. به همین دلیل هم در میان این افراد سطح تحصیلات پایین است که خود نوعی محرومیت اجتماعی به دلیل نقصان عضو است.
بنابراین ایجاد هویت مستقل اجتماعی برای این افراد در وهله نخست برمیگردد به لیبلزایی از این افراد و فرهنگسازی برای نشاندادن این نکته که کوتاهی قد موجب تفاوتهای عمیق انسانی نمیشود. اما قبل از همه این موارد، باید ذهنیت خود کوتاهقامتان عوض شود. آنها باید به این باور برسند که نیازی به جلب ترحم ندارند. باید رفتاری معمولی داشته باشند.